عقیق:نهم صفر سالروز رحلت علامه عارف آیتالله سید محمدحسین حسینیتهرانی است. علامه حسینیتهرانی از جمله عالمانی است که بیشتر با مباحث عرفانی شناخته شدهاست. اما وی در سالهای حضورش در تهران که همزمان با نهضت اسلامی امام خمینی بود با حمایت کامل از نهضت امام به سازماندهی نیروهای مبارز به ویژه دانشجویان، روحانیون، طلاب و بازاریها پرداخت.
مرحوم رجبعلی طاهری در کتاب خاطرات خود با عنوان «لبخندهای زمستانی» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره فعالیتهای سیاسی علامه تهرانی میگوید:
زمانی که فعالیتهایمان را تحت رهبری امام متشکل کردیم، با مسجد هدایت و آیتالله طالقانی و مطهری نیز در ارتباط بودیم. اما چون منزل بنده در دروازه دولت و نزدیک مسجد قائم بود، همیشه برای نماز مغرب و عشاء به آنجا میرفتم و در آنجا بود که با علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی آشنا شدم. ایشان در سال 1341 که نهضت روحانیون آغاز شده بود، منبرهایی در جهت این نهضت داشتند. وقتی این موضعگیری محکم ایشان را دیدم، بیشتر جذب شدم.
حدود سال های 1341 و 1342 بود که برای اولینبار ایشان شخصاً ما را به حضرت امام معرفی کرد و نامهای برای ایشان نوشت و من خدمت حضرت امام رفتم. آن زمان در اطلاعیههای امام خمینی ایرادات اصطلاحی بود؛ با حضرت امام، در این زمینه صحبت کردم. ایشان هم به آن تذکرات توجه کردند. یکی از این ایرادات کلمه «روحانیت» بود که زیاد به کار میبردند. آیتالله تهرانی میگفتند این یک اصطلاح در دین مسیحی است، در فرهنگ شیعه و فقه کلمه علما داریم. لذا این مطلب که به ایشان تذکر داده شد، ایشان قبول کردند.
زیرمجموعه تشکیلات علامه سید محمدحسین تهرانی،حضرت آیتالله صدرالدین حائری شیرازی بود و از جمله کسانی که در تهران هستند، میتوان به حاج آقا معینیشیرازی که نماینده عقیدتی هستند و همچنین به پسر ایشان، رضایی که در قم روحانی است و مهندس مصلحی اشاره کرد.
از سال 1342 بود که ما دانشجویان را در گروههای 200 یا 300 نفری خدمت امام میبردیم تا ایشان برای آنان سخنرانی کنند. دانشجویان نیز در مقابل خیلی خوشحال بودند و انگیزه مبارزاتی آنان قویتر میشد. بهطور کلی ارتباط مبارزاتی من از طریق علامه تهرانی آغاز شد. ایشان در مباحث خود از امام زمان(عج) صحبت میکردند؛ یعنی مبارزه و انتشار و غیره. همه اینها را یکی میبیند؛ یعنی هر چه ما بیشتر برای عدالت تلاش کنیم، ظهور را نزدیک کردیم و امام از ما این انتظار را دارد. این صحبتهای او انسان را وادار به قیام و مبارزه میکرد و از طرفی این حرکت ایشان اثبات میکرد که در واقع امام زمان اینگونه از شیعیان خود میخواهد. ایشان مقالاتی در اینباره نیز در مجله انتظار، مخصوصا در شماره دوم تحت عنوان «افضلالاعمال انتظار الفرج»، چاپ کردند.
در هر صورت زمانی که با ایشان ارتباطم خصوصیتر شد، به من پیشنهاد دادند برای اینکه انقلاب و نهضت به نتیجه مطلوبی برسد، باید حتما یک کار تشکیلاتی کرد. گروههای ده نفری برای تشکیل جلسات ترتیب داد و با امام خمینی بیعت کرد و گروهها باید قسم میخوردند؛ شبیه به همان پیمان حلف الفضول زمان پیامبر(ص).
در هر صورت علامه تهرانی تشکیلات مخفیای زیر نظر حضرت امام ایجاد کردند. اصل طرح از خود علامه بود. ایشان پیش امام رفته و گفته بود: «با یک سخنرانی که شما میکنید، مردم مرتب به راه و نهضت شما علاقمند میشوند؛ ما باید اینها را متشکل کنیم تا بتوانیم نهضت را ادامه دهیم». حضرت امام هم با این نظر موافقت میکنند. در واقع امام در سال 1342 به آن تشکیلات مخفی اجازه فعالیت میدهند و علامه تهرانی، عهدهدار این مسئولیت میشوند و همچنین اجازه قسم هم به عنوان اینکه امام مرجع است و باید مبارزه ایشان ادامه داشته باشد را میگیرند.
بدین ترتیب افرادی را در گوشه و کنار جذب میکنند. لذا اولینبار که این قضیه را با من در میان گذاشت، من هم قبول کردم؛ زیرا این مبارزه کاملا مذهبی و مورد تأیید مرجع تقلید یعنی حضرت امام خمینی بود. از جمله کسانی که با ایشان برای ادامه نهضت روحانیت قسم خورده بود سید عبدالحسین دستغیب و آیتالله صدرالدین حائری در شیراز بودند. در تهران نیز با برخی افراد از جمله حاج مهدی عراقی که همان زمان هم به مسجد قائم میآمد و گروهی از اعضای مؤتلفه اسلامی ارتباط داشت. البته چون تشکیلات علامه تهرانی مخفی بود، هر مجموعه از آن در ساعت معینی با ایشان دیدار میکرد و هیچ گروهی از گروه دیگر اطلاعی نداشت.
منبع:تسنیم