02 آبان 1400 18 (ربیع الاول 1443 - 11 : 18
کد خبر : ۱۰۸۵۲۷
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۵
وقتی امام مطلع شدند آقای صادق اسلامی که به عضویت در شورای مرکزی هیئت‌های موتلفه اسلامی برگزیده شده بود در نهضت آزای نیز عضو هستند، گفتند: باید برود استعفا بدهد.

عقیق: احمد مرآتی شیرازی، مدیر عامل بنیاد خدمات اسلامی، متولد ۱۳۱۷ شمسی در تهران است. او از کودکی به واسطه حضور پدر، پایش به هیأت‌های مذهبی باز شد و در آن محیط، با معارف دینی آشنا شد. در نوجوانی وارد دنیای کسب‌ و کار و فعالیت‌های سیاسی ـ مذهبی توأمان شد و همراه جوانانی چون شهید حاج مهدی عراقی، مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی، حاج محسن رفیق‌دوست و... با شنیدن وصف حاج آقا روح‌الله خمینی از زبان علامه امینی، مؤلف کتاب «الغدیر»، پای در مسیری نهاد که امام خمینی آغازگر آن بود. متن زیر در واقع گفت‌وشنودی است که با حاج احمد مرآتی درباره هیأت‌های مذهبی تهران انجام شده است.

*یکی از قدیمی‌ترین هیأتهای مذهبی تهران هیأت احباب‌الحسین (ع) است. درباره نحوه آشنایی‌تان با این هیأت و اینکه در جلسات آن چه کسانی شرکت می‌کردند، خاطراتی بفرمایید.

من از طریق پدرم، مرحوم آقا محمدباقر مرآتی شیرازی با هیأت احباب‌الحسین (ع) آشنا شدم. مرحوم پدرم صنعت‌کار بود و کارگاه آینه‌سازی داشت، اما با وجود این، به خاطر سواد قرآنی که داشتند در کنار کسب و کارشان، قرآن را هم به افراد مختلف آموزش می‌دادند. ایشان از متدینان بازار بودند و ارتباطات خوبی با آیت‌الله کاشانی داشتند.

پدرم در جلسات جمعیت فدائیان اسلام هم شرکت می‌کرد و گاهی مرا هم با خود به این جلسات می‌برد. یکی دیگر از فعالیت‌های مذهبی پدرم، حضور مداوم و مستمر در هیأتهای مذهبی تهران بود که یکی از مهم‌ترین این هیأتها هیأت احباب‌الحسین (ع) بود.

هیأت احباب‌الحسین (ع) به لحاظ قدمت، در شمار هیأتهای قدیمی ‌تهران قرار دارد که البته هنوز هم دایر است. این هیأت بعد از تبعید رضاشاه تأسیس شد و هر هفته به صورت دوره‌ای روزهای چهارشنبه در منزل یکی از اعضا جلسه می‌‌گذاشتند.

آن زمان مسئول هیأت احباب‌الحسین آقای سرخه‌ای بود و پدرم هم از اعضای فعال این هیأت به‌شمار می‌آمد. گاهی هیأت احباب‌الحسین (ع) در منزل ما جلسه می‌گذاشتند و من با وجودی که کوچک بودم، در این جلسات شرکت می‌کردم و کارهای پذیرایی را برعهده داشتم.

به یاد دارم در آن سال‌ها مسئولان هیأت از سخنرانان برجسته و صاحب‌فکر برای سخنرانی در هیأت دعوت می‌کردند و این مسئله باعث شهرت بیشتر این هیأت شده بود. یکی از معروف‌ترین این سخنرانان، عالم پرهیزکار و اسلام‌شناس برجسته مرحوم آقای دکتر محمدابراهیم آیتی بود. آقای آیتی از روحانیانی بود که تحصیلات دانشگاهی داشت و در حوزه اسلام‌شناسی، از جمله دانشمندان شاخص و بنام بود. ایشان انسانی بسیار سلیم‌النفس بود.

بحث‌هایی که ایشان درباره پیامبر اکرم (ص) و تاریخ ائمه اطهار (ع) داشتند در شناختی که ما از اسلام کسب می‌کردیم فوق‌العاده تأثیرگذار بود. ایشان خیلی زود از دنیا رفتند. فکر می‌کنم آقای آیتی حدود سال ۱۳۴۳ شمسی در تهران از دنیا رفتند.

گویا تازه تصدیق رانندگی گرفته و ماشین فولکسی هم خریده بودند. روزی که در خیابان در حال رانندگی بودند، فردی جلوی ماشین قرار می‌گیرد و ایشان از ترس اینکه مبادا آن عابر را زیر بگیرند، ماشین را منحرف می‌کنند و ماشین به تیر چراغ برق می‌خورد و در همان تصادف ایشان از دنیا می‌روند. پس از فوت مرحوم آیتی، مرحوم آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی در جلسات این هیأت سخنرانی می‌کردند و مدتی هم مرحوم محمدتقی شریعتی سخنران اصلی این هیأت بودند و حضور این افراد نشان می‌دهد که احباب‌الحسین (ع) از چه اعتباری برخوردار بود. 

*هیأتهای مذهبی تهران علاوه بر کارکردهای مذهبی که داشتند تأثیرات زیادی هم بر فضای سیاسی ایران، مخصوصا در دهه ۱۳۴۰ شمسی گذاشته‌اند. شما درباره این موضوع اگر خاطراتی به ذهن دارید بفرمایید.

به نظر بنده این نکته‌ای که شما گفتید نکته درستی است. در دهه ۱۳۴۰ یکی از هیأتهای مهم تهران هیأت انصارالحسین (ع) بود و شخصیت‌های مهمی‌ چون مقام معظم رهبری، آیت‌الله اکبر ‌هاشمی ‌رفسنجانی و روحانیان سیاسی دیگری در آنجا سخنرانی می‌کردند.

یکی از اصلی‌ترین موضوعاتی که در این سخنرانی‌ها به آن تأکید می‌شد، توأم بودن سیاست با مذهب بود. البته این را هم بایستی اضافه کنم که اغلب اعضای این هیأت در دیگر هیأتهایی هم که در بازار تهران تشکیل می‌شد عضویت داشتند و آن هیأتها هم متأثر از سخنرانی روحانیان سیاسی که پیرو امام خمینی بودند، به فعالیت‌های سیاسی سوق پیدا می‌کردند. شاید بتوانم با جرأت بگویم یکی از اولین عضوگیری برای هیأتهای مؤتلفه اسلامی ‌از این هیأت شروع شد و خود من هم از طریق این هیأت جذب مؤتلفه اسلامی ‌شدم. در واقع من همراه مرحوم سیدمحسن امیرحسینی توسط حاج مهدی عراقی جذب این هیأت فراگیر سیاسی ـ مذهبی شدیم و فعالیت‌هایمان را در قالب آن تشکل ادامه دادیم. پس از آن نیز هر کدام ما تعدادی از جوانان مذهبی را که می‌شناختیم برای عضویت در این جمع معرفی می‌کردیم.

یکی از تأکید‌های امام خمینی در این زمینه، عدم عضویت اعضا در جمعیت‌ها و گروه‌های سیاسی بود. اصرار امام خمینی در این زمینه به حدی بود که عضویت یکی از اعضای شورای مرکزی در نهضت آزادی ایران را برنتابیدند و وقتی مطلع شدند آقای صادق اسلامی که به عضویت در شورای مرکزی هیأتهای موتلفه اسلامی برگزیده شده بود در نهضت آزای نیز عضو هستند، گفتند: باید برود استعفا بدهد.

البته قبل از این جریان، هیأتهای دیگر هم فعالیت‌هایی داشتند، اما هر کدام جداگانه کار می‌کردند. این هیأتهایی که می‌گویم اکثرا توسط بازاری‌ها اداره می‌شدند و فعال‌ترین آنها در بازار تهران تمرکز داشتند. یکی از مهم‌ترین هیأتهای بازار تهران، هیأت مسجد امین‌الدوله بود که اعضای فعال آن مرحوم شهید حاج مهدی ابراهیم عراقی و مرحوم حاج حبیب‌الله عسگراولادی بودند.

علاوه بر هیأت مسجد امین‌الدوله، هیأت مسجد شیخ علی از دیگر هیأتهای فعال بودند که شهید صادق امانی امور آن را سازماندهی می‌کرد. این دو هیأت بسیار مهم بودند و بعضی از اعضای آن از بازاری‌هایی بودند که سابقه همکاری با جمعیت فدائیان اسلام و نهضت ملی را هم داشتند. این اشخاص، افرادی سیاسی و مذهبی به حساب می‌آمدند و به دلیل این تجربه، هیأتهای مذهبی را به سمت فعالیت‌های سیاسی سوق ‌دادند. در کنار آن دو هیأت، هیأت اصفهانی‌ها هم از دیگر هیأتهای مهم و فعال بود.

این هیأتها متشکل نبودند، اما با فوت آیت‌الله العظمی ‌بروجردی، اغلب اعضای این هیأتها، مقلد امام خمینی شدند و پیشنهاد اتحاد این هیأتها هم توسط امام خمینی مطرح شد. بعد از صحبت‌های زیاد، جمعیت هیأتهای مؤتلفه اسلامی به صورت همه‌گیر و از اتحاد سه هیأت مسجد امین‌الدوله، مسجد شیخ علی و هیأت اصفهانی‌ها ایجاد شد و کم کم هم اعضای هیأتهای دیگر هم به هیأتهای مؤتلفه اسلامی پیوستند.

*امام خمینی با پیشنهاد یکی شدن هیأتهای مذهبی اسلامی که بعدها هیأتهای مؤتلفه اسلامی نامیده شد، شرط و شروط یا ضوابط خاصی هم در نظر گرفته بودند؟

یکی از تأکید‌های امام خمینی در این زمینه، عدم عضویت اعضا در جمعیت‌ها و گروه‌های سیاسی بود. در واقع ایشان تأکید می‌کردند نباید هیچ یک از اعضای این هیأت موتلف در احزاب یا تشکل‌ها و جمعیت‌های دیگر عضویت داشته باشد و اصلا این تشکل حزبی نباشد. اصرار امام خمینی در این زمینه به حدی بود که عضویت یکی از اعضای شورای مرکزی در نهضت آزادی ایران را برنتابیدند و وقتی مطلع شدند آقای شهید صادق اسلامی که به عضویت در شورای مرکزی هیأتهای موتلفه اسلامی برگزیده شده بود در نهضت آزادی نیز عضو هستند، گفتند: باید برود استعفا بدهد.

آنچه درباره هیأتهای مذهبی به ذهن متبادر می‌شود آن است که هیأتها به‌واسطه عدم چهارچوب‌ها و نظم و انضباطی که مثلا در احزاب وجود دارد، نمی‌تواند آن‌چنان کارکرد مؤثر و شبکه‌ای در ایجاد یک حرکت جمعی در سطح کشور داشته باشند، اما این فرض در حرکتی که هیأتهای مؤتلفه در زمینه‌های مختلف از جمله پیام‌رسانی در دهه ۱۳۴۰ به انجام رساندند نقض می‌شود. دراین‌باره اگر نکته‌ای در ذهن دارید، بفرمایید.

هیأتهای مؤتلفه اسلامی برای مدیریت بهتر کارها و هم انتقال پیام آن هم نه تنها در تهران، بلکه در شهرهای مختلف در آن سال‌ها، به تقسیم‌بندی اعضا در گروه‌های ۱۰ نفره دست زد؛ یعنی هر یک از اعضای شورای مرکزی هیأتهای مؤتلفه که ۱۲ نفر بودند، اداره یک یا چند گروه ده نفری را بر عهده داشتند. در واقع آنها مسئول انتقال پیام شورای مرکزی به آن گروه ۱۰ نفره بودند. هر یک از این گروه ۱۰ نفره  نیز موظف بودند گروه جدیدی متشکل از ۱۰ نفر دیگر تشکیل دهند و برنامه‌های تصویب‌شده در شورای مرکزی را به اطلاع آنان برسانند. به خاطر این موضوع، هیأتهای مؤتلفه در همان روزهای اول به یکی از گروه فعال در تهران تبدیل شد.

من خودم در گروه شهید عراقی عضویت داشتم و از طریق ایشان در جریان برنامه‌ها قرار می‌گرفتم. به این ترتیب شبکه‌ای از افراد مختلف در سراسر تهران تشکیل شد که به یکی از اعضای شورای مرکزی منتهی می‌شد و آن عضو نیز مستقیما در شورای مرکزی، در جریان برنامه‌ها قرار داشت.

منبع: پژوهشکده تاریخ معاصر

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: