19 آبان 1400 5 ربیع الثانی 1443 - 01 : 20
کد خبر : ۱۰۸۳۰۸
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۷:۵۷
کارشناس دینی گفت: اگر امام به سوی کوفیان نمی‌رفت، در طول تاریخ این سؤال باقی می‌ماند که چرا امام از سکونت در منطقه‌ای دیگر دست نکشید و به سمت مظلومان حرکت نکرد؟

عقیق:درباره واقعه عاشورا و اسباب تحقق آن و مسیری که سیدالشهدا (ع) در آن قدم برداشتند به هر میزان فکر شود باز هم سؤالاتی ذهن انسان را به خود جلب می‌کند؛ به طور مثال سطح شناخت مردم کوفه از امام حسین (ع) به چه میزان بوده و آیا می‌توان احتمال داد که شاید کوفیان تحت تأثیر تبلیغات سوء زمان معاویه، متوجه جایگاه حضرت (ع) نبودند؟ مقدار دقیق دعوت‌نامه‌ها در تاریخ ثبت شده است؟ آیا امام (ع)، کلام و بیعت اهل کوفه را باور کرده بودند؟ چرا سید و سالار شهیدان (ع) با اینکه علم داشتند، باز هم به سمت کوفه حرکت کردند؟ آیا در حال حاضر در مورد امام عصر (عج) این شبهه را نمی‌توان مطرح کرد که چرا باوجود دعوت و دعای مؤمنان، امام (عج) ظهور نمی‌کنند؟ برای دریافت پاسخ این سؤالات با حجت‌الاسلام طاهر قلی‌زاده محمدی کارشناس دینی گفت‌وگو کردیم که مشروح آن در ادامه می‌آید:

آگاهی که منتهی به معرفت نشد/ بازشناسی رفتار کوفیان در واقعه کربلا

سطح شناخت مردم کوفه از امام حسین (ع) به چه میزان بوده است؟

برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا جایگاه خود شهر کوفه را مرور کنیم. کوفه یکی از مراکز و پادگان‌های نظامی مسلمانان صدر اسلام دانسته می‌شد و افرادی در آنجا حضور داشتند که اکثراً خود را از محبین و فدائیان اسلام معرفی می‌کردند و در نبردهای زیادی هم حضور داشتند چه در قبل از بیعت مردم با حضرت علی (ع) و چه بعد از بیعت؛ پس افراد نا آشنایی با اخبار اسلام نبودند.

جدای از این، آن‌ها شناخت کافی هم نسبت به خود امام حسین (ع) داشتند. حداقل نزدیک به پنج سال اکثر آن‌ها حضور حضرت علی و امام مجتبی و سیدالشهدا (علیهم السلام) را کنار خودشان تجربه کرده بودند. پس نسبت به امام (ع) و خصوصیات ایشان آگاهی داشتند و بر اساس همین آگاهی، اقدام به نامه‌نگاری و سرانجام اقدام به دعوت از ایشان برای آمدن به کوفه کردند؛ منتها این آگاهی برایشان تبدیل به معرفت نشده بود.

آماری از دعوت‌نامه‌های کوفیان به امام حسین (ع)

مقدار دقیق دعوت‌نامه‌ها در تاریخ ثبت شده است؟

چون نوشتن نامه‌ها در طول چندین روز صورت گرفت، ارقام مختلفی در تاریخ ثبت شده مثلاً سید بن طاووس ۱۲ هزار دعوت نامه را نقل می‌فرماید (۱) و شیخ مفید تعداد نامه‌ها را تا ۱۸ هزار هم نقل کرده (۲)، حتی از ابن سعد نقل شده که تا ۱۰۰ هزار نفر نامشان را در این بیعت ثبت کرده بودند.(۳)

بیعت‌شکنی کوفیان شهره خاص  و عام بود/ امام حسین (ع) به بدعهدی کوفیان واقف بود

آیا امام کلام و بیعت اهل کوفه را باور کرده بودند؟

در اینجا از ۲ زاویه می‌شود به موضوع نگاه کرد؛ یکی مباحث دنیوی و ظاهری و دوم از زاویه علم امامت و امور ماورایی.

عقیده ما این هست که حتی از ابعاد دنیوی هم اگر نگاه کنیم هر کسی می‌توانست به پوچ بودن بیعت و دعوت نامه اهل کوفه علم پیدا کند؛ امام (ع) بیعت‌شکنی اهل کوفه را در جنگ صفین مشاهده و بد عهدی‌های این افراد به ظاهر مسلمان را نسبت به امیرالمؤمنین (ع) در خود شهر کوفه قبلاً دیده بودند؛ حتی آش اهل کوفه در اصطلاح این قدر شور بود که عبدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم هم به اباعبدالله (ع) از بیعت‌شکنی اهل کوفه خبر داده و خدمت حضرت عرض می‌کند: «تو از دشمنى و ستم مردم این دیار نسبت به خاندان خویش آگاهى، این مردم، یزید بن معاویه را به زمامدارى پذیرفته‌اند، من مى‌ترسم که مردم به جهت زر و سیم به او (یزید) گرایش پیدا کنند و تو را به قتل برسانند».(۴)

این نکات بیانگر این هستند که ماهیت اهل کوفه، چیز مخفی‌ای نبوده و حتی مردم عادی هم می‌توانستند از سست بودن بیعت و دعوت آن‌ها مطلع بشوند، چه برسد به امام معصوم (ع) که به علم الهی هم مجهز بوده و حتی این قضیه را از رسول خدا (ص) هم شنیده بودند و همان ابتدای سفر برای اطرافیان نقل می‌فرمودند! (۵)

سؤالی که ممکن بود در تاریخ بدون جواب بماند!

پس چرا حضرت (ع) با اینکه علم داشتند باز هم به سمت کوفه حرکت کردند؟

اتفاقاً مطلب همین جا است که باید گفت رفتن ایشان به عنوان حجت الهی جای تعجب ندارد. بلکه اگر به سمت کوفه نمی‌رفتند باید تعجب می‌کردیم! تصور کنیم ۱۸ هزار و یا بنابر برخی اقوال که گذشت، ۱۰۰ هزار نفر عاجزانه درخواست خودشان را در وضعیت نامناسبی، در تاریخ ثبت کرده و بیان داشته‌اند ما مشتاق ولی و حجت خدا هستیم و اصرار شدید دارند که حتماً امام باید از سکونت در مدینه و یا هر شهر دیگر دست کشیده و به سمت آن‌ها حرکت کند.

مردمی که بعد از عروج رسول خدا (ص) از نعمت اهل بیت (ع) محروم و فقط به مدت کوتاهی طعم شیرین عدالت امیرالمؤمنین (ع) را چشیده و سرسختانه ادعا می‌کنند ما می‌خواهیم به آن دوران برگردیم. در چنین وضعیتی چرا امام نباید به سمت آن‌ها برود؟ و برای این مطلب چه چیز را باید بهانه کند؟!

حال آنکه خداوند در آیات قرآن صراحتاً می‌فرماید: «ما رسولان الهی را می‌فرستیم تا انسان‌ها در روز قیامت بهانه‌ای نداشته و نتوانند مثلاً بگویند خداوندا ما می‌خواستیم خوب باشیم، اما تو کمک‌مان نکردی»! (۶) پس اگر امام به سمت آن‌ها نمی‌رفت، در طول تاریخ این سؤال باقی می‌ماند که امام چرا از سکونت در منطقه‌ای دیگر دست نکشید و به سمت مظلومان حرکت نکرد.

علاوه بر اینکه موقعیت هم موقعیت خاصی بود و اصل دین داشت از مسیر حقیقی‌اش منحرف و در تاریخ محو می‌شد و جز با شهادت بهترین انسان‌ها در آن زمان، این دین حفظ نمی‌شد و مردم به خودشان نمی‌آمدند؛ کما اینکه این تغییر مسیر مردم را می‌توانیم بعد از شهادت حضرت مشاهده کنیم که جمعیت‌های زیادی به خودشان آمدند، کسانی که حتی به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم در تحقق واقعه کربلا نیز نقش داشتند!

فقط آمادگی لفظی کفایت نمی‌کند/ شرط حقیقی ظهور چیست؟

آیا در حال حاضر در مورد امام عصر (عج) این شبهه را نمی‌توان مطرح کرد که چرا باوجود دعوت و دعای مؤمنان امام ظهور نمی‌کنند؟

تفاوت‌های زیادی بین آن زمان و زمان ما هست؛ از جمله اینکه امروز اصل و حقیقت دین به گوش همگان رسیده و هر چند اگر بدعت‌های متعددی را بعضی فرقه‌ها و مسلک‌ها ایجاد می‌کنند؛ منتها اگر واقعاً کسی بخواهد اصل دین را بشناسد برایش ممکن است و اسلام به درخت تنومند و پر باری تبدیل شده که برای جویندگان حقیقت راهگشایی می‌کند؛ فقط می‌ماند وجود مفسر و تبیین‌کننده حقیقت دین و مجری شریعت برای رسیدن به یک مدینه فاضله و ریشه‌کن شدن تمامی ظلم‌ها، که برای تحقق این مسأله آمادگی قلوب و ابراز نیاز حقیقی انسان‌ها برای آمدن منجی شرط قرار داده شده است.

برای تعجیل در ظهور، این گام‌ها را برداریم

چه کاری در راستای این آمادگی می‌توان انجام داد؟

آمادگی ابعاد مختلفی دارد که ابتدایی‌ترین آن‌ها این هست که بدانیم منتظر مصلح باید خود صالح باشد! باید بدانیم ما در همین حال حاضر هم در محضر امام زمان (عج) هستیم و ایشان چه قبل از ظهورشان و چه بعد از ظهورشان از ما این انتظار را دارند که به اوامر و نواهی دین پایبند باشیم و در درجه اول در خودمان و در مرحله دوم در محیط خانواده‌مان که یک اجتماع کوچک محسوب می‌شود دستورات شریعت را پیاده کنیم که صریح دستورات قرآن است (۷) و سپس به دنبال آن بی‌تفاوت نبودن نسبت به وضعیت جامعه را در دستور کار قرار دهیم و این حاصل نمی‌شود مگر با کسب معرفت و دانش و مطالعه و پای جلسات اهل علم نشستن و رفع شبهات فکری و عملی (۸) که به هر میزان به علم و معرفت‌مان اضافه شود خشوع قلبی و آمادگی برای تحقق مدینه فاضله بیشتر خواهد شد.(۹)

پی‌نوشت‌ها:

۱- «فَوَرَدَ عَلَیْهِ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ سِتُّمِائَةِ کِتَابٍ وَ تَوَاتَرَتِ الْکُتُبُ حَتَّى اجْتَمَعَ عِنْدَهُ فِی نُوَبٍ مُتَفَرِّقَةٍ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ کِتَابٍ؛ در یک روز، ششصد، نامه به دست حضرت رسید و آن‌قدر، نامه‌ها زیاد شد تا اینکه در چند نوبت، ۱۲ هزار نامه شد».(سید ابن طاووس، کتاب الملهوف فی قتلی الطفوف، ص ۳۵)

۲- «حَتَّى بَایَعَهُ مِنْهُمْ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ أَلْفاً- فَکَتَبَ مُسْلِمٌ رَحِمَهُ اللَّهُ إِلَى الْحُسَیْنِ ع یُخْبِرُهُ بِبَیْعَةِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ أَلْفاً وَ یَأْمُرُهُ بِالْقُدُومِ؛ هیجده هزار نفر با مسلم (ع) بیعت کردند و ایشان به امام (ع) خبر داد و خواست که به عراق سفر کند.» (مفید، الإرشاد، ج ۲ ، ص ۳۸)

۳- «مسلم بن عقیل در نامه‌ای که به امام حسین (ع) نگاشت، خبر از بیعت دوازده هزار نفر داد و فرستادگان اهل کوفه نزد حضرت رسیدند و دیوانی را آوردند که اسامی صد هزار نفر، در آن بود».(مجله تراثنا؛ شماره ۱۰ ص ۱۷۴ )

۴- برگرفته از کتاب: «عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها»، سعید داودی و مهدی رستم‌نژاد، زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى)، انتشارات امام على بن ابیطالب (علیه السلام‏)، قم، ۱۳۸۸ هـ.ش‏، ص ۳۳۶.

۵- حضرت خطاب به محمد بن حنفیه می‌فرماید که رسول خدا (ص) به من فرمود: «یَا حُسَیْنُ ع اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلًا؛ اى حسین! به سمت عراق) خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را براى حفظ دین) کشته ببیند».(اللهوف على قتلى الطفوف ص: ۶۴)

۶- «رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلَّا یکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا» (نساء/ ۱۶۵) رسولانی که بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده بودند، تا بعد از فرستادن آن‌ها، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند و بر همه اتمام حجت شود؛) و خداوند، توانا و حکیم است.

۷- «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیفْعَلُونَ مَا یؤْمَرُونَ»(تحریم/ ۶) ای کسانی که ایمان آورده‌اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌هاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را فرمان داده شده‌اند به طور کامل) اجرا می‌نمایند!

۸- «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»(نحل/ ۴۳ و أنبیاء/ ۷) اگر نمی‌دانید از کسانی که علم دارند سوال بپرسید.

۹- «إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ» (فاطر/۲۸) از میان بندگان خدا، کسانی که عالم باشند از او می‌ترسند؛ خداوند عزیز و غفور است!

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴
زهير
|
|
۱۶:۲۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۲
امام بوده واز همه چيز خبر داشته وبا علم واگاهي هجرت كرده
عبدالله
|
|
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۱
این سوالات چالش برانگیز هیچ چیز را ثابت نمی کند.مطمئنا تمام کسانی که راهی را انتخاب می کنند منافعی را دنبال می کنند.این منفعت می تواند شخصی یا در رابطه با دیگران باشد.امام حسین هم زمانی که عازم کوفه شد با توجه به پذیرش کوفیان این راه را انتخاب کرد.اما همچنان که تاریخ نشان داده حاکمان زور مدار از طریق سپاه و مزدوران خودرا برجامعه تحمیل کرده و مردم را به بدعهدی واداشتند.من فکر می کنم با توجه به درایتی که حضرت امام حسین داشت اگر می دانست کوفیان تابه این حد حقیر و زبون هستند هرگز به دعوت آنان اعتنایی نمی کرذ..
مردم
|
|
۰۷:۴۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۱
اگر هجرت نمي كرد مردم مكه ومدينه با او بيعت ميكردند وخليفه مسليمين ميشدند ويزيد هم ميمرد ووخليفه قدرتمندي ميشود وإسلام را بهتر گسترش ميداد
پاسخ ها
منوچهر
|
۱۷:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۵
خیر هیچ انگیزه ای در مردم مدینه و مکه برای امام حسین وجود نداشت آنها امام را حتی به عنوان امام جماعت و مساله شرعی دان هم قبول نداشتند لذا وقتی آن شخص به امام توصیه می کند از مکه خارج نشود امام به او می گوید اینها در لباس احرام خود شمشیر دارند تا مرا در حرم امن الهی بکشند.
فلذا اگر امام در مکه و مدینه می ماند به طور مرموز کشته و خونش هدر می شد. امام با حرکت خود نقطه عطفی در تاریخ بوجود اورد.