20 ارديبهشت 1401 9 شوال 1443 - 06 : 03
کد خبر : ۱۰۷۹۹۲
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۳:۱۶
یک استاد حوزه و دانشگاه گفت: معتقدیم آینده متعلق به آمریکا و اسرائیل نیست، بلکه متعلق به اسلام است. پس اگر مسؤولی معتقد باشد که فردا متعلق به اسلام است، خطا و خلاف نمی‌کند، اما کسی که به آمریکا امید بسته‌ در اردوگاه امام حسین (ع) نیست.

عقیق:از زمانى که قیام امام حسین (ع) با آن شرایط اتفاق افتاد، پرسش‌هایی مطرح شده که انگیزه اصلى امام (ع) از اقدام به چنین کارى چه بوده است؟ آیا دعوت کوفیان فلسفه قیام آن حضرت بوده؟ آیا دستیابى به حکومت، علت اصلى این نهضت بوده است؟ اگر هدف اصلى قیام، اصلاح وضعیت امت و جامعه اسلامى بود، آیا حضرت نمى‌توانست به شیوه مسالمت‌آمیز به هدف خویش جامه عمل بپوشاند؟! و ده‌ها مورد دیگر. بر اساس آنچه که از روایات و نقل‌های تاریخی به دست ما رسیده است؛ چهار هدف را براى فعالیت‌هاى امام حسین (ع) در عصر حاکمیت یزید از جمله احیاى مظاهر و نشانه‌هاى اسلام اصیل و ناب محمدى (ص)، اصلاح و بهبودى در وضع شهروندان، مبارزه با ستمگران اموى جهت تأمین امنیت براى مردم ستمدیده و فراهم ساختن بسترى مناسب براى عمل به احکام و واجبات الهى می‌توان مطرح کرد. شاهد این مدعا متن وصیت‌نامه‌ای است که سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه براى وى نوشت: «انِّى لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً ولا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً، وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الِاصلاحِ فِى اُمه جَدِّى محمد (ص) اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ و اَنْهى عَنِ المُنْکَرِ و اَسیرَ بِسیره جَدِّى محمد (ص) و اَبى عَلىِّ بنِ اَبِى طالِب (ع)؛ من از روى سرمستى و گستاخى و تبهکارى و ستمگرى از مدینه خارج نشدم; بلکه براى طلب اصلاح در امت جدم خارج شده‌ام. مى‌خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم على بن ابیطالب (ع) عمل کنم. با توجه به اهمیت موضوع و آغاز ماه محرم بر آن شدیم که در سلسله مصاحبه‌هایی به بیان علل قیام امام حسین (ع) بپردازیم که در بخش دوم آن با آیت‌الله سیدمحمد قائم‌مقامی مدرس حوزه و دانشگاه گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌آید:

حقایق دین در صدر اسلام استخراج نشد/ چرا امام حسین (ع) به شهادت رسید؟

دلیل قیام امام حسین (ع) چه بود؟ چرا حضرت (ع) برای احیای اسلام خروج کردند؟

آن چیزی که در موضوع محرم و پیام اباعبدالله (ع) بسیار مهم است، این است که ما نگاه نو و مجددی به این ماه به خصوص دهه اول محرم و واقعه عاشورا داشته باشیم. توجه کنیم که این واقعه حادثه کوچک و اندک نیست. اینکه ابعاد آن به طور صریح مشخص شده باشد و دیگر ما فارغ از آن باشیم، صحیح نیست. بلکه این دهه، فرصت بازنگری و واکاوی مجدد این رویداد است. زیرا معتقدیم همه حقایق عالم در گرو تحلیل این واقعه است. چرا که ذات اقدس احدیت همه حقایق عالم را در وجود نبوت قرار داده و راهکار استخراج این حقایق را نیز قرار داده است. از آنجا که متأسفانه مسلمانان در صدر اسلام این حقایق و راهکار را نفهمیدند و از راهکار «ولایت» دوری کردند، نتوانستند حقایق دین را استخراج کنند و در نهایت این واقعه عظیم و این شهادت اتفاق افتاد؛ یعنی هزینه این خسارت و جبران این خسران، منجر به اتفاق واقعه عاشورا شد. بنابراین اکنون در زمان ما و تا قیام قیامت، راهکار استخراج عقاید ماجرای قیام اباعبدالله (ع) است و لاغیر. مبادا کسی فکر کند که حالا عاشورا را شناخته است و فهمیده، دیگر تکرار نکند! در حالی که هر چه درباره این حادثه بحث و گفت‌وگو شود باز هم جا دارد و باید همه حقایق از این مرکز استخراج شود.

اعراض از بزرگترین امر خداوند منجر به ارتکاب عظیم‌ترین نهی شد 

از دیدگاه شما روی گرداندن مردم از امر ولایت، عامل قیام حسینی است؟! 

دوری از بزرگ‌ترین امر خداوند که همان امر «ولایت» است، منجر به ارتکاب عظیم‌ترین نهی شد که همان قتل امام حسین (ع) است. این، درس بسیار بزرگی برای بشر تا ابد است که اگر چنانچه امر را ترک کند منجر به ارتکاب نهی می‌شود. معتقدیم که بزرگ‌ترین امر الهی، امر ولایت است که خداوند می‌خواهد این امر، معنا و اجرا شود و دین هم برای این آمده است. در واقع دین نیامده که یک جنبه‌‌اش قدسی و آسمانی و یک جنبه دیگرش نفسانی و مبتنی بر هوا و هوس باشد. این فاجعه است! فاجعه‌ای که بشر آن را تجربه کرده که از جنبه قدسی دین برای هوس و رأی خودش بهره‌برداری کرده است. تجربه‌ای که در تاریخ بشر است و حاصلش یک دوره کفر، لائیک، سکولاریسم و بی‌دینی جدید بود. همان چیزی که در غرب اتفاق افتاد. این بی‌دینی را حاصل آن اعراض و ترک امر می‌دانیم. زیرا وقتی که در رابطه با دین به هوا و هوس و اتکا به رأی اکتفا شود، حاصلش  خروج از دین و بی‌دینی محض می‌شود.

«عاشورا» قصه‌ای که مسلط بر تمام قصه‌ها است/ نیم قرن بعد از پیامبر (ص) چه گذشت؟

چرا «ولایت» را ذیل امام حسین (ع) معنا می‌کنید؟ 

معنی‌اش این است که دین بدون ولایت نمی‌شود. اکنون بعد از شهادت امام حسین (ع)، اگر قرار باشد کسی دین را درک کند و حقایق دین را استخراج کند و بفهمد، جهان، انسان، تاریخ و خدا را درست بشناسد، شرطش ارتباط درست با واقعه کربلا و عاشورا است. فهم اینکه عاشورا، قصه‌ای در کنار قصه‌ها نیست، بلکه قصه قصه‌ها است. قصه‌ای که مسلط بر تمام قصه‌ها است و هر قصه‌ دیگری در ذیل این قصه معنا و تفسیر می‌شود. بنابراین این ایام، فرصت بسیار خوبی است که استفاده شود. با این وجود جا دارد که جامعه اسلام یک واکاوی در این رابطه داشته باشد که چطور شد بعد از نیم قرن (۵۰ سال) بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص)، فرزند پیامبر (ص) و حجت خداوند روی زمین توسط مسلمان‌نماها به شهادت رسید. این نیاز به واکاوی دارد، آن بدون اینکه وارد دعواهای فرقه‌ای شد.

امام حسین (ع) تنها عامل وحدت انسان‌های آزاده است

نقش قیام حسینی در عصر کنونی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

معتقدیم که ماجرای عاشورا و امام حسین (ع) تنها عامل وحدت انسان‌های آزاده است. اینکه امام حسین (ع) که وارد صحنه شده، جهان را ۲ قسمتی کرده است. در اردوگاه امام حسین (ع) با هر دین، مذهب، فرقه و مکتبی می‌توان قرار گرفت و در مقابل در اردوگاه یزید هم با هر عقیده‌ای می‌توان جا گرفت. مراد از وحدت، یعنی حضور کسانی که در اردوگاه امام حسین (ع) با تنوع اعتقادات ظاهری‌شان، مذاهبشان، مکاتباتشان و حتی ادیانشان قرار دارند. این خیلی بحث مهمی است که شوخی‌بردار نیست! الان مسلمان (شیعه و سنی)، مسیحی و حتی یهودی هم اگر قابلیت داشته باشد، می‌تواند در اردوگاه امام حسین (ع) قرار گیرد. یهودی که ضداسرائیل و ضد کفر جهانی باشد و واقعاً تابع حضرت موسی کلیم‌ الله (ع) باشد، باید در اردوگاه امام حسین (ع) قرار گیرد. وقتی در زیارت عاشورا خطاب به امام حسین (ع) می‌گوییم: «اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ»؛ این «مَنْ» مطلق است. مراد این است که «مَنْ» جانم به فدات، با هر کسی که با شما در صلح و سلم است، با او در صلح و سلم هستم. هر کسی که ولو ظاهر دینش حق و دین کامل نباشد.

کسانی که به آمریکا امید بسته‌اند در اردوگاه امام حسین (ع) نیستند

در سلم با امام حسین (ع) بودن معنی‌اش چیست؟

یعنی انسان در هر مکتب و فرقه‌ای باشد، حق طلب، عدالت‌خواه، آزادی‌خواه، ظلم‌ستیز و استکبارستیز باشد که در یک اردوگاه قرار می‌گیرند که نمونه آن را در پیاده‌روی اربعین شاهد ‌هستیم. «حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ» با کسانی که در دشمنی با شما هستند، دشمن هستم. در دشمنی با هر کس ولو در ظاهر دین‌اش حق باشد. یعنی مسلمانی که ظلم‌ستیز و عدالت‌خواه نباشد، آمریکا و اسرائیل را دوست داشته باشد. امیدواریم که این زوایای حادثه عاشورا توسط اندیشمندان، خطبا و سخنرانان واکاوی شود و بر مصادیق روز آن هم تأکید شود.

چرا برخی مسؤولان فساد می‌کنند؟/ نگاهی مشکل‌آفرین در جامعه!

شاخص سلم بودن با سید و سالار شهیدان در جامعه کنونی ما چیست؟ 

سلم با امام حسین (ع) علامت و نشانه دارد و مبهم نیست. به خوبی نمایان است که این جریان، گروه، شخصیت و مسؤول در سلم با امام حسین (ع) است یا نیست؟ در زمان کنونی ولی زمان، قله حق جریانی است که با امام حسین (ع) در سلم است. جریانی که حقیقت دین را باور دارد و اعتقاد دارد فردای جهان متعلق به دین و اسلام است. متأسفانه در برخی مسؤولان درباره اینکه فردای جهان متعلق به اسلام است، دچار تردید هستند و این نگاه، مشکل‌آفرین است. معتقدیم که آینده متعلق به آمریکا و اسرائیل نیست، بلکه متعلق به اسلام است. پس اگر مسؤولی معتقد باشد که فردا متعلق به اسلام است، خطا و خلاف نمی‌کند. اگر خدای ناکرده مال‌اندوزی، فساد و خلاف قانون در جامعه ما می‌شود، به این خاطر است که در درون خودش تردید دارد که می‌شود فردا از آن، اسلام باشد؟ باور نمی‌کند.

انسان از مکتب امام حسین (ع)، بهشت را تجربه می‌کند

چرا این شور حسینی در جهان تسری پیدا کرده است؟

برای انسان‌ها اعم از مسلمان و غیرمسلمان در این مدت می‌تواند ارتباط با دین خدا را آن گونه که می‌خواهد تجربه کند، نه فقط بیاندیشد. این مهم، قابل تجربه است و باید هم تجربه شود. انسان از مکتب امام حسین (ع)، بهشت را تجربه می‌کند؛ یعنی جهانی که می‌گوید با تجربه بفهمم، بیاید زیر خیمه و زیر قبه امام حسین (ع) این تجربه را کسب کند. در این عصر، جریان کفر در ذات خودش در حیطه معناداری تبلیغ می‌کند. در این راستا اگر انسان حقیقت را درک نکرده باشد، ذاتش، ذات نهیلیستی (پوچ‌گرایی) است، اگر چنانچه اسم خدا را بیاورند، مانند بهایی‌ها و وهابی‌ها که  نهیلیست هستند. توجه کنیم که اسم خدا را آوردن کافی نیست. بلکه خداوند را باید دریافت. این تجربه در ذیل پرچم امام حسین (ع) است که معناداری‌ جهان را نشان می‌دهد.  اکنون دستگاه امام حسین (ع) این کار را با جهان می‌کند. چرا که احساس درک معناداری جهان به دنبالش شادی، سرور و بهجت می‌آ‌ورد.

۲ جریانی که قابل جمع نیستند

بنابراین همه انسان‌ها و به خصوص مسلمانان باید هر چه زودتر متوجه شوند که پناهگاه و منبع قدرت آن‌ها کجا است؛ یعنی باید اهل بیت (ع) را بشناسند. اینکه چه مذهبی دارند، تفاوتی نمی‌کند، باید زیر پرچم اهل بیت (ع) بیایند. این خیلی مهم است که مسلمانان از هر مذهبی، تصمیم بگیرند که زیر پرچم حسین (ع) باشند یا زیر پرچم یزید؛ دو خاندانی که همیشه با هم نزاع داشته‌اند؛ ابوسفیان با پیامبر (ص)، معاویه با امام علی (ع)، یزید با امام حسین(ع) و در نهایت، سفیانی با امام زمان (عج) می‌جنگد. حالا مسلمانان با هر گرایشی باید یکی از این ۲ جبهه را انتخاب کنند. چون این ۲ جریان، قابل جمع نیستند.

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: