عقیق:در اين باره بايد به نكات زير توجه نمود:
1- نخستين مورخي كه براي اولين بار به مسئله عروسي حضرت قاسم عليهالسلام پرداخته، شخصي به نام «ملا حسين واعظ كاشفي» بوده است. وي بر اساس كتابي مربوط به قرن پنجم هجري كه همكنون نيز اثري از آن بجاي نمانده، به اين نكته اشاره نموده است. مستند چنين ادعايي نيز تنها يك بيت شعر از زبان امام خطاب به قاسم بدين مضمون ميباشد: «آرزوي ديدن عروسي تو را داشتم». واعظ كاشفي در كتابش تحت عنوان «روضه الشهدا» اشعار آن كتاب مفقود شده را آورده و اين يك بيت، سبب ساخت وقايعي پر سوز و بيان ماجراهايي اتفاق نيفتاده در كربلا شده است.
2- پس از ملا حسين واعظ كاشفي، شخصي به نام فخر الدين طريحي در كتابش به نام «المنتخب للطريحي» اين قصه را از زبان فارسي به زبان عربي برگرداند. ترجمه طريحي باعث اشتهار و رواج اين افسانه بين شيعيان سرزمينهاي عربي گرديد.
3- نكته درخور توجه آنكه: كتاب روضه الشهدا در سال 907 ق يعني نه قرن (846 سال) پس از واقعه عاشورا نوشته شده. لذا هرگز نميتوان از اين كتاب به عنوان يك منبع مورد اعتماد تاريخي استفاده نمود.
4- يكي ديگر از محقّقان معاصر دربارة «شيوه و ارزش تاريخنگاري» اين اثر، چنين نظر داده است:
روضة الشهداء پيش از آن كه كتابي تاريخي باشد، «داستان پردازي تاريخي» است. وچون داستان پردازي است، «تخيّلي» هم هست. و چون نويسندة آن اديب و انشاء نويس است، «داستان آفريني» هم در آن مشاهده ميشود.[1] پيامد پذيرش فراگير و استقبال مناسب از چنين آثاري از سوي عامة مردم و ارائه نشدن كتابي جامع درباره سيدالشهدا از سوي علما و دانشمندان، سبب شد تا اين كتاب به سرعت جاي خود را در محافل عزاداري شيعي و سنّي باز كند، چندان كه وعاظ و خطبا در ايران، در منابر و محافل، مصائب امام حسين و خاندانش را از روي اين كتاب خوانده و تعبير «روضهخوان» از اين كتاب براي مجالس روضه خواني، به عاريت گرفته شده است.[2]
5- تير خلاص بر اين افسانه آنكه: «ملا حسين واعظ كاشفي» از لحاظ ديني يك «سني حنفي مذهب» است.[3]
6- حاج ميرزا حسين نوري طبرسي از محدثان بزرگ شيعي نيز عروسي قاسم را در زمره اخبار دروغين و غير قابل اعتمادي آورده كه علما از آن اعراض كرده و ابدا اسمي از آن در هيچ يك از كتابهاي تاريخي خود نياوردهاند. طبرسي دليلي محكم براي بطلان اين افسانه دارد كه: «به مقتضاي تمام كتابهاي قابل اعتمادي كه در گذشته، علماي بزرگ در فن حديث و سيره نويسي داشتهاند، نميتوان براي حضرت سيد الشهدا دختر قابل تزويج و بي شوهري پيدا كرد كه حضرت آن را به قاسم تزويج كرده باشد».
خلاصه آن كه: عروسي قاسم به شكلي كه در روضهها مطرح ميشود داستاني زيبا، جذاب و خيال انگيز است اما هيچ بهرهاي از حقيقت و سنديت تاريخ ندارد.
در اينجا جهت كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه فقط به ذكر مشخصات افراد و آثاري كه نادرستي و دروغ بودن اين تحريف اشاره كردهاند، ميپردازيم:
1- شيخ عباس قمي، منتهيالامال، ج1، ص700.
2- علامه مامقاني، تنقيح المقال، جلد2، جزء2، ص19.
3- شيخ محمد تقي شوشتري، قاموس الرجال، ج8، ص466.
4- شيخ جعفر شوشتري، فوايد المشاهد، ص51.
5- قاضي طباطبايي، تحقيق درباره اول اربعين سيدالشهدا، ص683-689.
پي نوشت: -------------
[1]. محمّد اسفندياري، كتابشناسي تاريخي امام حسين،ص 92.
[2] . خوانساري، روضاتالْجَنَّات، ج3، ص 230.
[3] . ملاعبدالله افندي اصفهاني، رِياضُ العُلَماء و حِياضُ الفُضَلاء، ج2، ص 186. برخي قرائن و شواهد، دال بر سنّي بودن وي عبارتند از: سكونت طولاني وي در هرات، و ارتباط و دوستي با افرادي همانند اميرعلي شيرنوايي و عبدالرحمان جامي كه آن دو از صوفيان نقشبنديّه بودهاند و چنان كه ميدانيم اين فرقه، تنها فرقهاي است كه ابوبكر را سر سلسلة خويش ميداند. بنابراين اگرچه آن دو به اهلبيت علاقة بسيار داشتند، امّا از رفض بيزار بودند. از اينرو آنچه ميتوان گفت، آن كه كاشفي بر مذهب سنّي حنفي بوده است. جهت آگاهي بيشتر دربارة شرح حال، مذهب و نيز كتاب روضةالشهداء كاشفي، ر.ك: رسول جعفريان، مقالة «ملاحسين واعظ كاشفي و روضةالشهداء»، چاپ شده در «مقالات تاريخي»، ج1، ص167ـ 210؛ آينة پژوهش، سال ششم، 1374 ش، شمارة 33، ص20. به بعد؛ تأملي در نهضت عاشورا، از همين نويسنده، ص319ـ 359. هم چنين ر.ك: كتابشناسي تاريخي امام حسين، محمّد اسفندياري، ص88 ـ 93.
منبع:انوارطاها