20 مهر 1400 6 (ربیع الاول 1443 - 33 : 09
کد خبر : ۱۰۶۹۵۰
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۷

عقیق:حمید داود آبادی در صفحه اینستاگرامش نوشت:

بعضی خاطرات را صدبار هم بخوانیم و بگوییم، باز هم کم است. از جمله این: "مجید حدادی" از بچه محل های ما، سال 67 اواخر جنگ، درحالی که خدمت سربازی را در ارتش میگذراند، چشمانش مورداصابت ترکش قرار گرفتند و نابینا شد. ده بیست سالی است که ازدواج کرده. خدا همسر و فرزندش رو براش نگه داره.

چندسال پیش، خانمش دچار درد و مشکل عجیبی شد. وقتی به بیمارستان مراجعه کرد، جواب معاینات و آزمایش پزشکان خیلی بد بود. یک تومور بدخیم در سر همسر او جا خوش کرده بود.
به پیشنهاد یکی از دکترها، مدارک رو برای پروفسور "مجید سمیعی" که خارج از ایران بود، ایمیل کردند. در کنار مدارک، توضیحی هم از وضعیت خانوادگی بیمار و این که شوهرش جانباز نابیناست، نوشتند.
پروفسور سمیعی که ظاهر درطول سال فقط چند روز به ایران می آید و به لطف خدا و همت والایش، بیماران بسیاری را درمان میکند، پذیرفت که همسر مجید را عمل کند.

مدتی بعد، پروفسور سمیعی به تهران آمد و همسر مجید را خدمت ایشان بردند. پس از معاینات اولیه، برای عمل و برداشتن تومور وقت تعیین کرد.
قرار شد اولین عمل در نوع خود در ایران روی سر آن خانم صورت بگیرد.

آن طور که می گفتند، احتمال داشت عمل موفق نباشد و همسر مجید حدادی ... روز عمل، مجید که تحمل چنین مسئله ای نداشت، همراه خانمش به بیمارستان نرفت. کادر پزشکی و اتاق عمل آماده شدند. .
بیمار را که به اتاق عمل آوردند، پروفسور سمیعی مکثی کرد. از کادر پزشکی سراغ همسر بیمار یعنی آقا مجید را گرفت که به ایشان توضیح دادند به دلیل اینکه احتمال خطر برای همسرش هست، تحمل نداشته و نیامده است.
پروفسور سمیعی، در اقدامی عجیب گفت:
"تا همسر ایشان نیاید، من عمل را شروع نمی کنم." بالاجبار با مجید تماس گرفتند که با آژانس خودش را به بیمارستان رساند.

مجید که وارد بیمارستان شد، پروفسور سمیعی جلو رفت و دولا شد و بر سینه مجید که روی صندلی بود بوسه زد و گفت:
.
"من فقط خواستم تو را ببینم تا بهت بگم: "من مدیون فداکاری امثال شما هستم. کاری که تو و امثال تو برای کشور انجام دادید، از کارهای من خیلی باارزش تر و بزرگتره."
.
و همسر مجید را بدون اخذ ریالی، عمل کرد. پروفسور سمیعی شب قبل وارد ایران شده بود و پس از ساعت ها که صرف عمل کرد، مجددا به آلمان بازگشت.
انگاری ماموریت الهی داشت که فقط بیاید ایران و همسر مجید را عمل کند و برود.
به لطف خدا و معجزه علم و عمل پروفسور سمیعی، خوب شد و همچنان درکنار خانواده خوش میگذراند.

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۳
فریدون
|
|
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۵/۱۴
سلام و درودخدا بر پرفسور سمیعی
ایرانی
|
|
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۱۰
من فقط دارم گریه می کنم از این همه انسانیت.پس در کشور عزیزم که شهدا رفتن آدم پاک و قدردان خون شهدا بسیارند.
ناشناس
|
|
۲۰:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۴/۳۱
خدا حفظشون کنه که هم خدمت می کنه هم الگو و افتخار خیلی از ایرانی ها می شه. ادم واقعا دلگرم می شه. انشاءالله در پناه حق باشه و امثال ایشون زیاد بشن.
محمد
|
|
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۷
درود بر شرفت...تندرست و دلشاد باشی
ایرانی
|
|
۱۱:۰۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۷
بعنوان یک ایرانی به داشتن هموطنی مثل پرفسور سمیعی افتخار میکنم وازخدا شاکرم .انشاله همیشه سالم ودارای طول عمر باعزت باشند ومسئولین و نزدیکانشان ومفسدان اقتصادی یادبگیرند وبدانند که بغیر از یک نام نیک چیز دیگری نمی ماند.
کورش
|
|
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۷
خدایا گاهی اوقات انقدر از ظلم وبی عدالتی مسولین دلم می گیرد که ارزوی مرگ می کنم
اما وقتی مردی مردان بزرگ را همچون پروفسور سمیعی را می بینم .می گویم خدایا غلت کردم ناشکری کردم تا روزی پروفسور سمیعی ها هستند دوست دارم زنده باشم
ايراني
|
|
۰۹:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۷
خدا چنين مرداني را حفظ كند و همه فهيم شويم آقای دکتر سمیعی ، من خاک پای شما و عزیزان جانبازمون هستم چقدر احساس غرور میکنم که چنین هم وطنی مثل شما دارم ، همه هم وطنانم به داشتن انسانی وارسته چون شما افتخار میکنند ، پاینده و برقرار باشی هم وطنم .
کاظم
|
|
۰۹:۳۸ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۷
از انسان وارسته ای چون پرفسور سمیعی جز این هم انتظار نمیرفت درخت هرچه پربارتر باشه شاخه هایش روپایین تر میگیره .بایداز چنین انسانهایی تقدیر بکنیم و درزندگی الگوی خودمون قرار بدیم متاسفانه درجامعه ما ملاکها ظاهرا تغییر کرده وافرادی مانند زالو خون هموطنان را بااختلاس ورانت میمکند وبه کارناشایست خود افتخارهم میکنند سه چهار روز دنیا که باید همه مان ازان گذرکنیم واثری ازما توی این دنیا نخواهد ماندارزش کبر وتکبر خودخواهی نداره
چشم هاراباید شست جوردیگر باید دید
ناشناس
|
|
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۷
تمام دنيا به دستهاش بوسه ميزنن براش تا كمر خم ميشن
اونوقت با اون همه بار علمي كه اين استاد بزرگوار داره با جانباز مملكتش اينجوري برخورد ميكنه و خالصانه هر كمكي از دستش بر مياد براي خانوادش انجام ميده
بعد تو يه اداره (حالا هر خراب شده اي كه اسم داره) فكستني چهارتا قلچماق نشوندن به عنوان كارمند (البته رو به ديوار) به هيچ احدي جوابگو نيستن تا بفهمن يارو جانبازه يا خانواده شهيده تا در توان داره سنگ ميندازه كه كار حل نشه
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم يه كوچه ايم
پس رفت كشور از خود ما مردمه
قاصدک
|
|
۱۷:۴۳ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۶
آقای دکتر سمیعی ، من خاک پای شما و عزیزان جانبازمون هستم چقدر احساس غرور میکنم که چنین هم وطنی مثل شما دارم ، همه هم وطنانم به داشتن انسانی وارسته چون شما افتخار میکنند ، پاینده و برقرار باشی هم وطنم .
پاسخ ها
ناشناس
|
۲۳:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۶
خدا به ایشان جزای خیربدهد
ناشناس
|
|
۱۶:۰۶ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۶
خدا سلامتی وعمر باعزت به خودش وخانواده محترمش بدهد.این انسان شریف با این درجه بالای علمی وانسانی که خدمات فراوانی برای کشور وملت انجام داده است بدون کوچکترین تکبر وخود بزرگ بینی درفکر خدمات بیشتر به کشور ومردمش است .بعد یک عده ازخدا بی خبر که هیچ جایگاه انسانی نداشته وندارند با بی غیرتی تمام به فکر خیانت وچپاول ازاین کشور وملت شریف اند.که خدا لعنت شون کنه وچنان به زمین بزنه که خودشون وهمه همپالگیهاشون دیگه نتونن بلند شن. آممممممممممممییییییییییینننننننننننن.
دیدبان
|
|
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۶
کاش دولتمران که نه مفت خورهای این مملکت هم اینچنین بودن . اشک آدم در میاد مردی پرفسور