عقیق:حمیدرضا تاجی: آنهایی که زیاد به پابوسی امام رضا(ع) میروند، عادتهای خاصی برای زیارت رفتن دارند. مثلا بعضیها حتما باب الرضا(ع) و خیابان امامرضا(ع) را برای ورود انتخاب میکنند و عدهای دیگر، باب الجواد(ع) را. اما بعضیها هم هستند که بسته به محل اسکانشان از بستهای نواب صفوی، شیخ طوسی یا شیخ طبرسی وارد حرم ثامنالحجج(ع) میشوند.
ما هم امروز مسیر ورودی«باب الجواد» را برای عرض ارادت انتخاب کردیم و برای راه یافتن به صحنها و ضریح مطهر، وارد صحن جامع رضوی شدیم. دست به سینه گذاشته و مشغول خواندن «اذن دخول» شدیم. امروز وقت بیشتری برای زیارت داریم و از الان تا اذان مغرب به افق مشهد، سه ساعتی وقت باقی مانده.
پله برقیهای وسط صحن جامع رضوی برای بعضی بچه ها به یک سرگرمی تبدیل شده اما این بار موضوع دیگری نظرم را جلب کرد. چرا پدرومادرها هم با فرزندانشان از پلهها پایین میروند؟ کنجکاو شدم و از پلهبرقیها پایین رفتم تا ببینم آیا آنها هم همبازی بچههایشان برای استفاده از پله برقی شدند؟! اما بچهها از آن طرف پلهها بالا نمیرفتند و خبری از پلهبرقی بازی کردن نبود.
دنبالشان کردم تا به این بنر برخورد کردم "شهربازی معارفی"
درباره این شهربازی، میان اخبار چیزهایی شنیده بودم که پیشتر در قم و بوشهر چنین شهربازی راهاندازی شده بود. اما از وجودش در مشهد اطلاع کافی نداشتم.
کمکم صدای سروصدا از دور شنیده می شود وارد فضای مرکز نمایشگاهها و همایشهای آستان قدس شدم. جایی که بچهها دستانشان را از پدر و مادرشان جدا میکنند و به سمت غرفههای بازی میدوند.
اولین نکتهای که نظرم را جلب کرد المان ها و نمادهای به کار گرفته شده در وسایل بازی است. اینجا دیگر خبری از میکی موس و گوریل و انگوری و بنتن و باب اسفنجی نیست. اغلب دستگاهها از موجودات و مفاهیم قرآنی گرفته شدهاند؛ از زنبور عسل گرفته تا شتر.
جالب اینجاست که محدوده بازیها هم تفکیک شدهاست و از سه سال تا هفده سال، برای هر مقطع سنی، بازیهای خاصی در نظر گرفته شدهاست.
اولین غرفه بازی که مشاهده میکنید بازی زنبور عسل است و در کنار آن خانه فوم که با پرداخت 3 هزارتومان تا 20 دقیقه بچههای 3 تا 6 ساله میتوانند از محیط بهره ببرند. سوار تاب برقی سوار شوند، با چرخ و فلک بالاتر بروند و یا از مسیرکندوها، با سرسرهای به رنگ عسل، بیایند پایین.
طراحی دیگری که نظرم را جلب کرد، کجاوههایی بود که بچهها روی آن سوار شده بودند. آدمکهایی که به شکل قدیمی ساخته بودند هم فضای جالبی را خلق کرده بود.
از مسئول غرفه پرسیدم که چرا این بازی ها رایگان نیست. پاسخ او قابل تامل بود: «اوایل، استفاده از امکانات این شهربازی، رایگان بود. اما متاسفانه تعداد افرادی که به صورت روزانه و تکراری به اینجا میآمدند زیاد بود. در صورتیکه میخواستیم با این کار بچههای بیشتری از محیط استفاده کنند. هرچند که برای جبران هزینه های ساخت این شهربازی هم مجبور به بلیت فروشی هستیم. البته که بهای آن در مقایسه با شهربازی های دیگر به صرفه است.»
خانه فوم، صخره نوردی از دیگر بازیهایی بود که با استقبال بچه ها روبرو شده بود.
بازی «بازیافت» هم یکی از طراحیهای تحسینبرانگیز سازندگان این شهربازی محسوب میشود. در روزگاری که محیط زیست در معرض نابودی قرار دارد، آموزش مفهوم «بازیافت» از طریق بازی میتواند کمک شایانی به محیط زیست کند. کودکان این بار در نقش اپراتور پشت دستگاهها قرار میگیرند و هر زبالهای که در مسیر حرکت میکند را با فشاردادن دکمه دستگاه به سطل زباله میاندازند.
یکی از سرگرمیهایی که برای نوجوان درنظر گرفته شده در این غرفه قرار دارد. جایی که نوجوانان باید مفاهیم را از یک جعبه انتخاب کنند و در درختهایی که روی آن واجب، مستحب، مکروه و حرام نوشته شده بچسبانند.
از قدیم هم همینطور بوده غرقه ماشین برقی جزو شلوغ ترین وسایل بوده و هست. در شهربازی معارفی ماشینها با طراحی جالب به شکل تراکتور ساخته شدند؛ 5 دقیقه بازی در «مزرعه شادی» 3 تومان آب میخورد.
شاید آرزوی بسیاری از پدرها و مادرها این باشد که یک روز فرزندانشان را در لباس یک پزشک و یا یک جراح ببینند. اینجا فرصت مغتنمی است که بچه های 13 تا 17 ساله در قامت یک جراح ظاهر شوند و با پنس های مخصوص مهرهها (سلولها)ی خراب را از بدن بیمار خارج کنند. اگر هم حین کار پنس به بدن بیمار اصابت کند آژیر به صدا در می آید.
سراغ مسئول شهربازی را از مسئول یکی از غرفه ها میگیرم و آقای «محمدحسن ناصری» را به من معرفی میکند. از او درباره تاریخ آغاز به کار این مجموعه پرسیدم که وی میگوید: «شهربازی معارفی از 6 شهریور سال 96 در 5000 متر در اختیار ما قرار گرفت که در قالب 14 مجموعه بازی آن را طراحی کردیم.و تا کنون 3 میلیون استفاده کننده هم داشتیم.»
از اقای ناصری درباره ساخت وسایل هم پرسیدیم که وی گفت: «این مجموعه به همت موسسه تبیان قم شکل گرفته و برخلاف اکثر شهربازی های سطح کشور که بیشتر وسایل و قطعات را از چین و ایتالیا وارد میکنند اکثر قطعات و وسایل ما با افتخار ساخت ایران است.»
برایم سوال شد که نظر مسئولان آستان درباره شهربازی چه بوده؟ که آقای ناصری تعریف میگوید:«جالب است بدانید وقتی که آیتالله رئیسی، رئیس محترم سابق آستان، برای بازدید از شهربازی در نظر گرفته بودند کمتر از نیم ساعت بود اما خیلی بیشتر از این وقت، در این مجموعه بودند و در انتها گفتند در این شهربازی معارفی، مفاهیم عالی دینی و فرهنگی به شکلی دلنشین و سرگرم کننده به کودکان و نوجوانان در قالب بازی ارائه میشود، مفاهیمی که ما منبریها در طول چندین ساعت شاید نتوانیم منتقل کنیم.
پس از صحبت با آقای ناصری به آن سوی شهربازی می رویم.
دشمن شناسی هم یک از آن غرفه هایی بهروز این شهربازی است که برای نوجوانان طراحی شده. مسئول غرفه توضیحاتی درباره لزوم دشمن شناسی میدهد و سپس بچهها به اهداف مشخص تیراندازی میکنند.
در تاریخ 30 دیماه سال 95 ساختمان پلاسکوی تهران فروریخت و 16 آتش نشان به شهادت رسیدند اما عشق و علاقه مردم به آنها دوچندان شد. در این غرفه آتشنشانان کوچک رشادتهای آنان را تمرین میکنند. هربار 4 آتش نشان جلیقه خدمت برتن میکنند و با گذاشتن کلاه ایمنی بر سر، سوار ماشین آتشنشانی می شوند و به محل آتشسوزی اعزام می شوند و سعی بر خاموش کردن آتش میکنند.
حالا دیگر صدای قرآن پیش از اذان در محیط پیچیده و غرفههای بازی دیگری هست که از آنها بازدید نکردیم و اما بایدشهربازی معارفی جدا شویم. از پله برقی ها بالا میروم تا پس از ادای نماز به زیارت بروم اما این حسرت برایم باقی مانده که چرا شهر ما از داشتن چنین شهربازیهایی محروم است.