عقیق: استاد حسین انصاریان در کتاب "حسنات و سیئات" خود در خصوص عواقب و عقوبت کوچک شمردن گناهان بیان داشت: «لَا تُصَغِّرْ شَيْئاً مِنَ الشَّرِّ فَإِنَّكَ تَرَاهُ غَداً حَيْثُ يَسُوؤُك»[1] کوچک شمردن گناه، خود گناهی بزرگتر است.
وی ادامه داد: گناه؛ یعنی مخالفت با خالق تمام هستی و خدای قادرِ حکیمی که «لَيْسَ کَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»[2] مخالفت با امر مولا، چنان سنگین است که از شدت سنگینی آن شایسته است زمین شکافته شود و کوهها متلاشی شوند.
خطیب توانای حوزه علمیه افزود: عظمت و بزرگی خداوند، مستلزم بزرگی نافرمانی در برابر اوست. گناه را بزرگ دیدن، انسان را هوشیار و از خواب غفلت بیدار میکند. درک حقیقت گناه، ترک آن را آسان میکند؛ مگر حقیقت گناه جز تعفّن چیز دیگری است.
استاد انصاریان گفت: اگر انسان گناه را اینگونه ببیند، لذتی از آن نمیبرد. طغیان و عصیان در برابر پروردگار نهتنها لذتی ندارد؛ بلکه سختی، رنج و آسیب را به دنبال دارد. وقتی آب رودخانهها طغیان میکند و یا طوفانی سهمگین شهری را در مینوردد، جز خسارت و ویرانی، نتیجه دیگری حاصل نمیشود، طغیان و عصیان در عمل هم اینگونه است.
وی بیان داشت: فهم حقیقت سیئه و اثر آن بر روح آدمی و پیبردن به عقوبت گناه، انگیزه ترک آن را در انسان تقویت میکند. روایتی از امام باقر(ع) درباره عقوبت گناه نقل شده است که بسیار تأملبرانگیز است: «إِنَّ للهِ عُقُوباتٍ فى القُلُوبِ وَ الأَبْدانِ: ضَنْكٌ في المَعيشَةِ وَ وَهْنٌ فى العِبادَةِ وَ ما ضُـرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ»[3]؛ خداوند [در برابر گناهان آدمیان] عقوبتهایی در قلبها و بدنهای آنان قرار میدهد؛ تنگی در معیشت و سستی در عبادت. و هیچ بندهای به عقوبتی بزرگتر از قساوت قلب دچار نشده است.
این مبلغ عرصه بین الملل تصرح کرد: جریمه باید متناسب با جرم باشد، خداوند بیدلیل و بیحساب، بدن و قلب کسی را جریمه نمیکند. پروردگار عالم برای بدنها و قلبها به تناسب جرم آنها جریمههایی قرار داده است. اما جریمه ابدان عبارت است از این که زندگی بر آنها تنگ و سخت خواهد شد. «ضَنْكٌ في المَعيشَةِ» مجرمی که جرمش را سالیان دراز ادامه دهد، آنچنان گرفتار مرض یا فقر میشود که وقتی پای درد دلش مینشینی، میگوید: شصت سال خوش گذرانی کردم و الآن تمام آن شصت سال خوشی را بالا آوردم. هر چه آرزوی مرگ میکند، مرگ او فرا نمیرسد.
پی نوشت؛
[1] . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال: 134.
[2]. شوری(42): 11.
[3] . بحارالأنوار: 75/176، باب22، ذیل حدیث5؛ تحف العقول: 296.