۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۵ : ۱۰
عقیق:حجتالاسلام علیرضا پناهیان استاد حوزه و دانشگاه در محفل هفتگی هیأتهای دانشجویی استان تهران که یکشنبه شبها در فاطمیه بزرگ تهران، واقع در شمال پارک لاله برگزار میشود، به تحلیل تاریخ اسلام و نحوه بهرهگیری صحیح از آن برای مسائل روز جامعه پرداخت که در ادامه گزیدهای از ششمین جلسه مبحث تاریخی تحلیلی صدر اسلام را میخوانید.
آغاز آموزش اسلام از عقاید به جای تاریخ، باعث فهم غلط از دین میشود
آغاز آموزش اسلام از عقاید و اخلاق، بهجای تاریخ اسلام، زمینه فهم غلط از دین میشود. وقتی آموزش دین با عقاید، اخلاق و احکام شروع میشود، ناخودآگاه این ذهنیت غلط در ذهن ما ایجاد میشود که درگیر پیامبر با کفار بر سر عقاید و اخلاق بوده. در حالیکه با مطالعه تاریخ صدر اسلام متوجه میشویم علت اصلی مخالفت کفار قریش با پیغمبر، مقام و موقعیت اجتماعی خودشان بود. بر اساس نص صریح آیات قرآن، دعوای پیامبر با کفار، سیاسی بود نه اخلاقی، اما شورای انقلاب فرهنگی روز بعثت روز اخلاق نامگذاری کرده.
رهبر انقلاب ۵۰ سال قبل فرمودند: عرب بیابانی هم میفهمید که مخالفتهای قریش به خاطر حفظ قدرت بود، نه بتبرستی
مقام معظم رهبری حدود ۵۰ سال قبل در سخنرانی خود با عنوان طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن میفرماید: «شما خیال میکنید که علت مخالفت کفّار قریش سردمداران کفر و ضلالت با پیغمبر، جز همین مطلب که مقام خود و موقعیت اجتماعی خود را در خطر میدیدند چیز دیگری بوده؟ آیا برای بتها دلشان میسوخت؟ اینقدر اینها مؤمن بودند؟!.. در طبقهای مثل طبقه عاص بنفلان، ..در آن طبقه اصلاً معنا ندارد کسانی باشند که اینقدر وابسته و دلبسته باشند به دینشان که حالا چون پیغمبر به بتهایشان جسارت کرده اینها با پیغمبر مخالفت کنند.»
بعد میفرمایند: «این مطلبی که ما باید اینجا بایستیم، با شما حرف بزنیم تا ثابت کنیم، استدلال کنیم، روشن کنیم؛ مطلبی است که عرب بیابانی یا شهریِ آن روزگارِ بعثت پیغمبر، در اولین جمله قضیه را میفهمید. آقایان قریش، اول این مطلب را فهمیدند. فهمیدند اینی که میگوید لا اله الاالله، ..فقط به یک مسئله اعتقادی دعوت نمیکند، بلکه به یک مسئله اجتماعی نیز دعوت میکند؛ و آن نبودن آقایان قریش است. این را اول فهمیدند؛ چون فهمیدند، با آن مخالفت کردند... میدیدند توحید، کاخ آقایی و ریاست آنها را ویران خواهد کرد.»
رسول خدا میخواست مردم را از نفوذ روسای قبایل آزاد کند
هنگام بعثت، رسول خدا به دلیل رشد مردم، با طاغوت تابلوداری مثل فرعون مواجه نبود، بلکه با طاغوتچههای منتشری به نام رؤسا و بزرگان قبایل مواجه بود. رسول خدا میخواست مردم خیلی آزاد باشند؛ به طوری که حتی رؤسای قبایل هم در آنها نفوذ نداشته باشند و مردم خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند.
مردم ما به جای روسای قبایل، اسیر احزابند/مسولین ناشایست را احزاب سرکار آوردهاند
ما هم الان از جهتی گرفتار وضع مشابهی هستم که رسول خدا هنگام بعثت با آن مواجه بود. زیرا مردم ما الان به جای روسای قبایل، اسیر بزرگان احزاب هستند. و عمده مشکلات کشور به دلیل سیطره همین احزاب پدید آمده است. مسئولین ضعیف و ناکارآمد را چه کسانی سرکار آروردهاند؟ همین احزاب که البته باندهای سیاسی و باندهای قدرت هستند، نه حزبی که متکی به مردم باشد.
چرا حضرت امام اجازه ندادند جامعه مدرسین لیست برای سراسر کشور بدهد؟
در اوایل انقلاب که جامعه مدرسین قم و جامعه روحانیت تهران که افراد نازنینی مانند آیت الله مشکینیها اعضای آن بودند، میخواستند برای سراسر کشور لیست پیشنهادی بدهند، امام اجازه ندادند. چون مانند رسول خدا (ص) میخواستند مردم آزاد باشند و قدرت دست مردم باشد و خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند، نه روسای احزاب، حتی احزاب خوب.
مردمی که چشمان به روسای قبایل بود، باعث شکست حکومت علوی و بدبختی خودشان شدند
چه کسانی بعد از پیغمبر اکرم (ص) کار را به مسیر دیگری بردند؟ کسانی که به بزرگان قبایل بیشتر پول میدادند، آن وقت همهچیز برگشت. نماز میخواندند، ولی نفوذ رؤسای قبیلهها برگشت و دوباره قدرت افتاد دست بزرگان قبایل و باندهای قدرت. علت شکست و کوتاهی حکومت امیرالمومنین هم این بود که حاضر نبود پول بیشتری به روسای قبایل بدهد. آن وقت مردمی که چشمشان و ارادهشان به دهان رئیس قبیله بسته بود، هم دین را به خاک سیاه نشاندند و هم خودشان بدبخت شدند.
بسیج یعنی اینکه مردم قدرت پیدا کنند، نه احزاب و ادارات دولتی
بسیج یعنی اینکه مردم قدرت پیدا کنند، نه ادارات دولتی؛ اگر ادارات قدرت پیدا کنند، پدرِ مردم را در میآورند! بسیج یعنی اینکه مردم قدرت پیدا کنند نه احزاب؛ اگر احزاب قدرت پیدا کنند پدرِ مردم را درمیآوردند! بسیج یعنی اینکه خود مردم خودشان را سازماندهی کنند.
اصل ایده بسیج از امام نبود؛ پروژه اصلی رسول خدا بود یعنی گرفتن قدرت از احزاب و دادن آن به مردم
اصل ایده بسیج از طرف امام نبود. بسیج همان پروژهای است که پیغمبر میخواست اجرا کند. رسالت پیغمبر دو وجه داشت، یک وجهش گرفتن قدرت از سران قبایل و باندهای قدرت بود، یک وجه دیگرش هم این بود که قدرت را به مردم بدهد.
جالب است که الان دارند قدرت را به ما مردم تعارف میکنند ولی ما نمیگیریم! چند سال پیش، رهبر انقلاب با شما دانشجوها جلسه گذاشت و فرمود: یک کاری هست که نه دولت، نه رهبری، نه نهادها هیچکدام نمیتوانند انجام بدهند، این کار شما است. ما به حلقههای میانی احتیاج داریم، حلقههای میانی یعنی یک کسانی از میان مردم برخیزند که از دولت هم نیستند، اینها بیایند کارها را راه بیندازند، یعنی قدرت از دولت کنده بشود و بهسمت این حلقههای میانی برود، بعد فرمودند این شرح بیانیه گام دوم است. رهبر انقلاب دارد همان کار رسولخدا (ص) را ادامه میدهد. ایشان از نوادر علمایی است که از نیمقرن پیش کار رسولخدا(ص) را فهمیده است و درست هم دارد ادامه میدهد تا مردم قدرت پیدا کنند. اگر این اتفاق در کشور ما بیفتد و مردم به معنای واقعی قدرت پیدا کنند، تازه مردم اروپا و غرب میفهمند دموکراسی واقعی یعنی چه و متوجه میشوند که تا حالا سرِ آنها را کلاه گذاشتهاند.