۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۹ : ۲۳
1
بر مشهد تابناک آقا برسد
از عاشق سینه چاک آقا، برسد
تا قسمت گیرندهی پاکت، تر شد
-این نامه به دست پاک آقا برسد-
2
از عطر عجیب روزِ شب بوهایش
تا خوابِ کبوتران و آهوهایش
در سوت قطار دختری جا مانده
با باد همیشه میدود موهایش
3
آهو ندویده خواب جنگلها را
شب پرسهی اضطرابِ جنگلها را
آغوش محبتی برایش خوانده
لالایی آفتاب جنگلها را
4
بر صحن غریب الغربا میآید
در زیر لبش -خدا خدا -، میآید
او عاشق شهرت قشنگی شده است
تا ضامن آهوست رضا(ع) , میآید
5
بغض چمدان و آه راه آهن و من
این چند قدم به راهِ راه آهن و من
دل بال زده سمت خراسان، مانده
-یک کوپه و ایستگاهِ راه آهن و من
6
چون صحن تو باصفا ندیده ست، رضا (ع)
این دل که برای تو پریده ست، رضا (ع)
جز عشق تو خواهشی ندارم دیگر
از خوان شما به ما رسیده ست، رضا (ع)
7
دردی که طپشهای بزرگی دارد
در عمق تنش جای بزرگی دارد
اما پدرم همیشه قرص است دلش
او گفته که آقای بزرگی دارد
8
هر درد در این خانه دوایی دارد
ثابت شده که گره گشایی دارد
این صف که به بغض میرسد آخر آن
آقای بزرگ و با صفایی دارد
9
از خواب قفس پریده، زنجیر شده!
راضی به رضای دست تقدیر شده
این خانه چه آسمان خوبی دارد
همسایهی پا پرت نمک گیر شده