۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۵ : ۲۳
عقیق:اصولا لفظ شيطان چنان كه در آيات مربوط به حضرت آدم توضيح داده شد به معناى موجود دور از حق و حقيقت، انجام دهنده كارهاى نامناسب، وجودى پليد و خبيث و بدطينت و سرپيچ و نافرمان نسبت به قوانين و دستورات خداست چه اين كه اين موجود انسان باشد يا پرى يا حيوان، و يا ديو و عفريت.
شياطين در آيه مورد شرح و توضيح احتمال دارد شياطين انسى
و جنى هر دو باشند.
اينان با تعليم دادن سحر به مردم يعنى علمى كه عموما به
زيان مردم به كار گرفته مىشد، مردان و زنان و جوانان و خانوادهها و حتى جامعه را
دچار مشكلات گوناگون مىكردند، و از طرفى به عقايد و افكار و انديشهها و بخصوص دين
مردم و وحدت جامعه ضربه مىزدند، و از اين راه هم خود دچار گناه بزرگى مىشدند و
هم ديگران را به عرصه ظلمانى گناه و معصيت كه عاقبتى جز خوارى دنيا و عذاب آخرت
ندارد مىكشانيدند.
سحر
سحر در لغت به معناى فريب دادن، جادو كردن، ربودن دل،
باطل را به صورت حق جلوه دادن، فساد و تباهى آمده است.
اين علم در زمان موسىبنعمران در اوج خود قرار داشت تا
جائى كه ساحران آن زمان قاطعانه به فرعون وعده دادند ما در مبارزه با موسى يقينا
به پيروزى دست خواهيم يافت.
و در زمان سليمان بخصوص در شهر بابل رواج دوباره پيدا
كرد تا جائى كه به دست شياطين و شاگردانشان به عنوان ابزارى مؤثر بر ضد مردم به
كار گرفته شد.
صاحب الميزان درباره علم سحر و علومى كه هممرز يا در
پايه علم سحر است مىنويسد:
علومى كه از عجائب و غرائب آثار بحث مىكند بسيار است،
بطورى كه نمىتوان در تقسيم آنها ضابطهاى كلى دست داد، لذا در اين بحث معروفترين
آنها را كه در ميان متخصصين آنها شهرت دارد نام مىبريم:
1- يكى از آنها علم سيمياست، كه موضوع بحثش هماهنگ ساختن
و خلط كردن قواى ارادى با قواى مخصوص مادى است، و ثمرهاش براى دستيابى و تحصيل
قدرت در تصرفات عجيب و غريب در امور طبيعى كه يكى از اقسام آن تصرف در خيال مردم است،
كه آن را سحر ديدگان مىنامند، و اين فن از تمامى فنون سحر مسلمتر و صادقتر است.
2- علم ليمياست، كه از كيفيت تاثيرهاى ارادى در صورت اتصالش با ارواح قوى و عالى بحث مىكند، كه مثلًا اگر اراده من متصل و مربوط شد با ارواحى كه موكل ستارگاناند چه حوادثى مىتوانم پديد آورم؟ و يا اگر اراده من متصل شد به ارواحى كه موكل بر حوادثاند. و بتوانم آن ارواح را مسخر خود كنم و يا اگر ارادهام متصل با اجنه شد و توانستم آنان را مسخر خود كنم و از آنان كمك بگيرم چه كارهائى مىتوانم انجام دهم؟ كه اين علم را علم تسخيرات نيز مىگويند.
3- سوم علم هيميا، كه در تركيب قواى عالم بالا با عناصر عالم پائين بحث مىكند تا از اين راه به تأثيرهاى عجيبى دست يابد و آن را علم طلسمات نيز مىگويند. چون كواكب و اوضاع آسمانى با حوادث مادى زمين ارتباط دارند، همان طورى كه عناصر و مركبات و كيفيات طبيعى آنها اينطورند.
پس اگر اشكال و يا بگو نقشه آسمانى كه مناسب با حادثهاى از حوادث است با صورت و شكل مادى آن حادثه تركيب شود آن حادثه پديد مىآيد، مثلًا اگر بتوانيم در اين علم به آن شكل آسمانى كه مناسب با مردن فلان شخص يا زنده ماندنش و يا باقى ماندن فلان چيز مناسب است، با شكل و صورت خود اين نامبردهها تركيب كنيم منظور ما حاصل مىشود، يعنى اولى مىميرد، دومى زنده مىماند، و سومى بقا مىيابد و اين معناى طلسم است.
4- علم ريميا است و آن علمى است كه از استخدام قواى مادى
بحث مىكند تا به آثار عجيب آنها دست يابد به طورى كه در حس بيننده آثار خارقالعادهاى
در آيد و اين را شعبده هم مىگويند. «1»
آموختن اين علوم براى زيان زدن به مردم چه زيان به جسم و
جانشان چه زيان به آبرو و مالشان از ديدگاه اسلام حرام قطعى و گناه دستاندركارش
مساوى با كفر است.
آموزش سحر براى ابطال سحر
اگر راهى براى ابطال سحر ساحران جز آموختن اين علم در
ميان نباشد در صورتى كه انسان آراسته به ايمان و تقوا باشد، و در فضائى به سر برد
كه از اطمينان به خود كه آن را جز در ابطال سحر به كار نمىگيرد مطمئن باشد آموختنش
كار غير شرعى نيست، بلكه لازم است مدتى را هزينه به دست آوردن اين علم كند، و آن
را براى دفع و رفع زيان از خيمه حيات مردم به كار اندازد، چنان كه دو فرشته حق
هاروت و ماروت از جانب حضرت پروردگار مأموريت داشتند اين علم را براى مبارزه با
ساحران به تعدادى از بابليان بياموزند و موكداً به آنان بگويند:
ما براى شما جنبه آزمايش و امتحان داريم و اين امتحان به اين است كه اين علم براى دفع زيان بكار رود تا نزد حق نمره قبولى آوريد، و اگر جز اين باشد مردود شده و به رسوائى دنيا و عذاب آخرت دچار خواهيد شد.
دانش مايه آزمايش است:
توجه به اين نكته كه تفصيلش در آيات قرآن و روايات اهل
بيت آمده لازم است كه هر نوع دانشى و هر گونه نعمتى، و هر موقعيتى و حتى شكل و
قيافه در اين دنيا براى انسان جنبه آزمايش و امتحان الهى دارد.
كسى كه دانش، يا مال، يا آبرو، يا نعمت، يا صورت ظاهر
خود را هماهنگ با خواستههاى حق در راه مثبت به كار گيرد، و به اين وسيله به رشد و
كمال خود و سعادت دنيا و آخرت خويش و كمال سعادت ديگران بيفزايد قطعاً از آزمايش پيروز
و رستگار بيرون آمده و شايسته پاداش و رحمت خدا شده است، و اگر آنچه در اختيار
دارد هزينه هوا و هوس و شهوات و مطامع شيطانى و حالات حيوانى خود كند، و از ديگران
هم در اين زمينهها براى تأمين لذات نامشروع خود سوء استفاده كند در امتحان مردود
شده و خود و هر كه را در اين جهت براى او كارگرى كرده مطرود رحمت حق قرار داده و
از فيوضات الهيه محروم نموده، و به خزى دنيا و عذاب آخرت گرفتار كرده است.
از آنجا اكثر نفوس از تقوا برخوردار نيستند و با اندك جاذبه مادى يا اجتماعى در مسير انحرافى قرار مىگيرند، و با كمترين كينه و دشمنى به درگيرى و نزاع با مردم برمىخيزند و سحر و جادو در اين زمينهها كاربرد دارد و از جمله دانشهائى است كه اكثراً مورد سوء استفاده واقع مىشوند، آئين پاك اسلام و فرهنگ سعادتبخش حضرت حق انتخاب سحر را به عنوان شغل ممنوع كرده و بر آن مارك و مهر حرمت زده است.
در اين زمينه روايات بسيار مهمى امثال روايات زير در
كتابهاى مهم حديث نقل شده است.
عيسى بن شفقى كه شغلش ساحرى بوده و از اين راه معاش خود
را تأمين مىكرده، و از طريق سحر و جادو از مردم پول مىگرفته بر حضرت صادق (ع)
وارد شد و گفت: فدايت شوم حرفه من ساحرى است و درآمد روزانه و تأمين معاش و
زندگىام از اين راه است و با اين درآمد و پول جمع شده حج بجا آوردهام و خدا
ديدار تو را بر من منت نهاده است و اكنون هم از اين شغل و حرفه توبه كردهام، آيا براى
من راه خروجى از اين گناه وجود دارد؟ امام صادق (ع) به او فرمود با اين دانشى كه
دارى گرهها را از مشكلات مردم بگشاى و به كار اينان گره نزن.(2)
رسول خدا فرمود: سه نفر وارد بهشت نمىشوند: ادامه دهنده شراب خوارى، و ادامه دهنده حرفه سحر و جادوگرى، و قطع كننده با رحم و خويشان.
از اميرمؤمنان روايت شده:
«من تعلم شيئا من السحر قليلا او كثيراً فقد كفر و كان آخر
عهده بربه وحده ان يقتل الا ان يتوب:» «4»
كسى كه چيزى از علم سحر را «براى تخريب زندگى مردم»
بياموزد يقيناً كافر شده، و پيوند و ارتباطش با پروردگارش به خاطر كار غير شرعىاش
قطع مىشود و بايد به جرم آموختن اين حرفه كشته شود يا به حقيقت توبه كند.
از حضرت صادق (ع) از پدرانش از اميرمؤمنان (ع) روايت شده
كه آن حضرت فرمود:
«نحن اهل بيت عصمنا الله من ان يكون فتانين، او كذابين،
او ساحرين او زيافين فمن كان فيه شيئ من هذه الخصال فليس منا و لا نحن منه:» «5»
ما اهل بيتى هستيم كه خدا ما را از اين كه فتنهگر و
دروغگو يا جادوگر و متكبر و خودخواه باشيم حفظ كرده است، پس كسى كه چيزى از اين
خصلتهاى زشت در او باشد از ما نيست و ما هم از او نيستيم.
يهود از حكم حرمت انتخاب سحر و جادو براى ضربه زدن به
مردم كه در تورات بيان شده بود كاملا آگاه بودند و مىدانستند. كه در تورات آمده:
«من اشترى السحر و ترك دين الله ماله فى الآخرة من خلاق(6)»
كسى كه جادوگرى را به قيمت رها كردن دين خدا بخرد در
آخرت هيچ بهره و نصيبى نخواهد داشت.
اين نكته بسيار مهم را نيز نبايد از نظر دور داشت كه ميان آنچه از انبيا و اوليا و تربيت شدگان مكتب توحيد و نبوت صادر مىشود و آنچه به دست شياطين و تابعانشان از سحر و جادو و كهانت انجام مىگيرد تفاوت اصولى و ذاتى است.
معجزات و كرامات و خوارق عادات كه نشأت گرفته از قدرت بىنهايت خدا است از افق وجود انبيا و اوليا به خواست حق ظهور مىكند و همه و همه زنجيرهاى معنوى هستند كه انسان را به وسيله آنها به بهشت مىكشانند، و سحر و كهانت و شعبده بازى و امثال آنها همه و همه از شياطين است كه در حقيقت زنجيرهائى هستند كه شياطين به وسيله آنها مردم را به دوزخ مىبرد، ذات معجزه از طريق هدايت و ذات سحر و جادو از راه ضلالت است، منشأ معجزه صفا و پاكى درون و ارتباط با نفس با حق و از افاضات رب به عبد است، و منشأ سحر و جادو كدورت و تاريكى نفس و آلودگى آن و نتيجه ارتباط با شياطين است. «7»
عاقبت ساحر
تجربه تاريخ حيات انسان اين حقيقت را به اثبات رسانيده و
آيات قرآن و روايات هم آن را تأييد مىكند كه هيچ خلافكارى و عصيانگرى، و ستم
پيشهاى كه يكى از مصاديق آنها ساحر و جادوگر است عاقبت به خير نشده، و زندگى بىدغدغهاى
نداشته و نهايتاً دچار خسارتهاى دنيائى و آخرتى شده و گوى سعادت را از دست داده و
به ويژه خود را در آخرت از هر گونه بهره و نصيب الهى و بهشتى محروم نموده است، و
با اين عمل زشت و كار ناپسندش خود را به عذاب ابد و دوزخ هميشگى فروخته است، چنان
كه قرآن مىفرمايد:
ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ: «8»
براى ساحر و جادوگر در آخرت هيچ نصيبى نيست، و يقيناًبد چيزى است آنچه خود را به آن فروختند اگر آگاهى و معرفت مىداشتند.
باز بودن راه توبه بر ساحر
سحر و جادوگرى از گناهانى نيست كه توبه نداشته باشد و
راه جبران به رويش باز نباشد، و حضرت حق هم به مقتضاى كرم و لطف و احسان و رحمتش
توبه ساحر را مىپذيرد و او را مورد عفو و مغفرت قرار مىدهد چنان كه توبه ساحران
زمان موسى را پذيرفت و آنان را مورد گذشت قرار داد و به درجات رفيعه معنوى رسانيد.
ايمان و تقوا
بازگشت ساحر از شغل ساحرى و جبران گذشتهاش با توبه
واقعى و آراسته شدنش به ايمان و تقوا سبب پاداش مهم و بزرگى از جانب خدا است
پی نوشت ها:
(1)- الميزان، ج 1، ص 367.
(2)- تهذيب ج 6، ص 364، ح 1043.
(3)- وسائل ج 17، ص 148، ح 22212.
(4)- قرب الاسناد ص 7.
(5)- تفسير فرات كوفى 62.
(6)- جامع البيان طبرى ج 1، ص 534.
(7)- مواهب الرحمن ج 1، 360، به صورت اختصار.
(8)- بقره 102.
اهل البیت
منبع:جام
211008