منم و گریه ام و دیدۀ تر خواستنم
نظری کن به تمنای نظر خواستنم
آخرش من به تو ای دوست تعلق دارم
مفروشی تو مرا مردم اگر خواستنم
باید از ریشه غم غیر تو را قطع کنم
نیتم این بود از شوق تبر خواستنم
این در، آن در زدنم بود مرا کوچک کرد
هر چه رفتم به جز این خانه مگر خواستنم
نمک روضه تو کام مرا شیرین کرد
بعد از این ننگ به این میل شکر خواستنم
پر من گر به هوایت نپرد می شکند
گنبدی می طلبد این همه غم خواستنم
محشر از قبر برون آیم و با ذکر حسین(ع)
هروله می کنم از لحظۀ برخاستنم
نسل من کاش ستایشگر بزم تو شود
فکرم این است از اولاد پسر خواستنم
پدر و مادرم و ایل و تبارم به فدات
کربلایم ببر ای دار و ندارم به فدات
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
متن اشعار خوانده شده توسط حاج محمدرضا طاهری:
دلواپسم هنوز علي اكبر(ع) نيامده
آرام بـخشِ خاطرِ مضطر نيامده
از حال و روزِ خويش مرا بي خبر گذاشت
مـعراج رفته با دلم آخـر نيامده
يك سيبِ بوسه از لبِ پيغمبري نداد
شايـد كه وقـتِ ميوهي نوبر نيامده
در موجِ تلخِ هلهله ها جز من از كسي
شكـرانـهي لِـرَبِّكَ وَانْـحَرْ نيامده
در خيمه ختمِ نادِ عـلي نذر كرده ام
از چيست بر اجـابـتِ مـادر نيامده؟
نيزه انـارِ پهلوي حَورائيش كه ريخت
يك دانه اش به دامنِ هـاجـر نيامده
مقراض هـا حريـرِ تنش را بُرش زدند
چيزي به جـز حصير از او در نيـامده
مي خواستم كه پا نَكِشد بر زميـن نشد
كاري به غيـرِ گريه ز مـن بـر نيامده
وقتي حريفِ اين همه زخمش نمي شوم
عمرم چـرا به پـايِ سـرش سر نيامده؟
تابوتِ مرگِ حاصلِ عمرم تمامِ عمر
بر شانه بود، حسِ به بـور نيامده
هر چه كنارِ هم به عبا چيدمش هنوز
خيلي شبيهِ اكبرِ مـن در نيامده
گزارش و صوت: سید علی حسینی