کراماتی عجیب از مقدس اردبیلی!
عقیق: یکی از شاگردان و نزدیکان مقدس اردبیلی که فردی دانشمند و پارسا بود (میر فیض الله) میگوید:
من در مدرسهای که حجرههای آن در صحن مطهر امیرالمومنین علی علیهالسلام قرار داشت، سکونت کرده به فرا گرفتن علم اشتغال داشتیم.
در یکی از شبهای تاریک پس از آنکه از
مطالعه فارغ شدم از حجره بیرون آمدم و به اطراف نگاه میکردم که ناگهان
دیدم مردی با سرعت به طرف قبه مبارک میرود. با خود گفتم شاید این مرد دزدی
است که میخواهد به حرم دستبرد بزند و قندیلهای حرم مطهر را به یغما
ببرد! به ناچار -طوری که او متوجه نشود- تعقیبش کردم، دیدم به طرف در حرم
مبارک رفت و اندکی توقف کرد. بلافاصله قفل در گشوده شد و بر زمین افتاد و
در باز شد و او وارد گردید و بعد در دوم و سوم نیز به همان صورت باز شد.
دیدم آن مرد به کنار مرقد مطهر مشرف
شده، سلام عرض کرد و از جانب قبر مطهر پاسخ داده شد. متوجه شدم با امام
علیهالسلام درباره یکی از مسائل علمی گفتگو میکند. سپس از حرم خارج و به
جانب مسجد کوفه رهسپار شد.
من هم پشت سر او به طوری که متوجه من
نبود حرکت کردم (تا از اسرار او سر در آورم) وقتی به مسجد رسید به محراب
مسجد نزدیک شد و باز شنیدم که با بزرگی درباره همان مساله علمی گفتگو
میکند. پس از آنکه پاسخ خود را شنید از آنجا بیرون آمد. من هم در تعقیب او
حرکت کردم. وقتی به دروازه شهر رسید، هوا روشن شده بود. پیش از آنکه از
دروازه خارج شود با صدای بلند او را مورد خطاب قرار داده، گفتم: ای آقای
ما، من از آغاز تا انجام کار همراه شما بودم، اینک بفرمایید آن دو بزرگ که
با آنها درباره مسائل علمی صحبت میکردید چه کسانی بودند؟
مقدس وقتی این درخواست را شنید، پس از
آنکه تعهدات لازم را گرفت که تا موقع حیاتش به کسی اطلاع ندهم، فرمود: ای
فرزند من! بسیاری از اوقات مسائل مختلفی برای من گنگ و مبهم میماند، پس در
هنگام شب به مرقد مطهر امیرالمومنین علیهالسلام میروم و مساله را برای
حضرت مطرح و جوابش را دریافت میکنم. امشب نیز بر طبق معمول به حضور انور
شرفیاب شدم و حضرت مرا به صاحب الزمان علیهالسلام حواله کرد و فرمود:
فرزندم مهدی (عج ) در مسجد کوفه است، به حضورش برس و پاسخ مسائل خود را از
آن حضرت استدعا کن آن مردی که در مسجد کوفه دیدی حضرت مهدی (عج) بود.
مقدس اردبیلی و حضرت موسی(ع)
مقدس اردبیلی شبی پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله را در خواب دید که حضرت موسی علیهالسلام در خدمت آن بزرگوار
نشسته است و مقدس نیز در آنجا حضور دارد. حضرت موسی از رسول خدا صلی الله
علیه و آله سوال کرد: این مرد کیست؟ پیامبر فرمود: از خودش سوال کن. حضرت
موسی علیهالسلام از مقدس پرسید: تو کیستی؟ مقدس جواب داد: من احمد پسر
محمد از اهل اردبیل هستم و در فلان کوچه، فلان خانه منزل من است!
حضرت موسی علیهالسلام تعجب کرد و گفت:
من از اسم تو سؤال کردم این همه تفصیل برای چه بود؟ مقدس در جواب گفت:
خداوند عالم وقتی از شما سؤال کرد که این چیست که در دست شما است، چرا آن
قدر در پاسخ تفصیل دادید؟!
(اشاره به این دو آیه است: «وَ مَا
تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَمُوسىَ - قَالَ هِىَ عَصَاىَ أَتَوَکَّؤُاْ عَلَیهْا
وَ أَهُشُّ بهِا عَلىَ غَنَمِى وَ لىَِ فِیهَا مَارِبُ أُخْرَى» (طه/17
و 18) اى موسى! آن چیست به دست راست تو؟ - گفت: این عصاى من است، بر آن
تکیه مىکنم و با آن براى گوسفندانم برگ مىتکانم، و نیازهاى دیگرى هم
براى من در آن هست)
حضرت موسی علیهالسلام به پیغمبر صلی الله علیه و آله گفت: راست گفتی که علمای امت من همانند انبیاء بنیاسرائیل هستند.
منبع: بی باک
211001
حدیثی که شما در آخر از حضرت پیامبر صلوات الله نقل کردید تا آنجایی که حقیر به کررات از کتب خوندم و از علما شنیدم پیامبر فرمودند: ((علمای امت من برتر از پیامبران بنی اسرائیل هستند))
علمای امت شبیه انبیای بنی اسرائیل میتونند باشند و لی برتر نه.به قول بایزید بسطانی هیچ کس از انبیا برتر نیست، مگر امامان که برخی می گن منظور از علمای برتر از انبیا امامان است نه سایر علما.
مطالبي كه خوندم دلنشين وشيك بود:خسه نباشيد جاي تقديرداره ماكه حسوديمون شدبه مقام ايشون...
بایزید بسطامی هر ک باشد علمش از پیغمبر ما بیشتر نیست