پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
۱۰:۳۶

۱۳۹۱/۱۱/۰۲

خاطره تکان دهنده آیت الله مرعشی درباره مراسم نهم ربیع

کد خبر : ۴۵۵۰

حضرت آیت الله العظمی مظاهری در نقل خاطره‌ای از استادشان آیت الله مرعشی نجفی می‌فرمایند: «خدا رحمتش‌ کند، درجاتش‌ عالیست، عالی‌تر کند، مرحوم‌ آیت‌ الله مرعشی، من‌ مکاسب‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، هم‌ کفایه‌ خواندم، هم‌ مکاسب... ایشان‌ بنایشان‌ این‌ بود برای‌ این‌که‌ خسته‌ نشوند، یک‌ قصه‌ای‌ گاهی‌ اوقات‌ یا خیلی‌ از اوقات‌ در میان‌ درس‌ برای‌ شاگردها می‌گفتند و یکی‌ از قصه‌هایشان‌ این‌ بود که‌ می‌گفتند:

پدر من‌ از علمای‌ نجف‌ بوده‌ یک‌ شاگرد سنی‌ داشت، این‌ فرد می‌خواست‌ برود کردستان‌ و کرمانشاه، با پدر من‌ خداحافظی‌ کرد و رفت، پدر من‌ آمد ایران‌ و رفت‌ مشهد، در زمان برگشت‌ قافله‌ ما غروب‌ به کرمانشاه رسید، من‌ خیلی‌ وحشت‌ کردم‌ که‌ حالا چه‌ می‌شود، آن‌ وقت‌ وضع‌ کرمانشاه‌ و وضع‌ کردستان‌ به خاطر شیعه‌ و سنی‌گری‌ خیلی‌ بد بود، ناگهان‌ آن‌ شاگرد من‌ پیدا شد، خیلی‌ با من‌ گرم‌ گرفت‌ و بالاخره‌ با زور و رودربایستی‌ من‌ را خانه برد‌ خیلی‌ هم‌ خدمت‌ کرد به‌ من، بعد آخر شب‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا ما یک‌ جلسه‌ای‌ داریم‌ شما بیاید برویم‌ توی‌ این‌ جلسه، گفتم‌ می‌آیم، خلاصه مرا بردند توی‌ آن‌ جلسه، وقتی‌ نشستم‌ توی‌ جلسه، دیدم‌ این‌ سبیل‌ گُنده‌ها، سبیل‌ کشیده‌ها می‌آیند، تعجب‌ کردم، چه‌ خبر است، یک‌ وقت‌ مَنقَلی‌ پر از آتش‌ که‌ آتش‌ زغالی‌ که‌ اَلُو داشت، این‌را هم‌ آوردند، یک‌ مجمع‌ را هم‌ آوردند گذاشتند روی‌ این‌ آتش‌ها، روی‌ این‌ منقل‌ .

من‌ تعجب‌ کردم، ترس‌ هم‌ من‌را گرفته‌ بود که‌ این‌ها چه‌ کار می‌خواهند بکنند، یک‌وقت‌ دیدم‌ یک‌ جوانی‌ زیر غُل‌ و زنجیر، قیافه‌ای شبیه مردم‌ همدان‌ داشت، آوردند. یک‌ سفره‌ چرمی‌ هم‌ پَهْن‌ کردند، او را نشاندند روی‌ سفره‌ چرمی‌ و کسی‌ با یک‌ ضربت‌ گردنش ‌را زد، آن‌ مجمع‌ که‌ داغ‌ بود گذاشتند روی‌ گردن‌ این‌که‌ خون‌ بیرون‌ نیاید، غُل‌ و زنجیرها را هم‌ باز کردند این‌ هی‌ دست‌ و پا می‌زد این‌ها هم‌ قاه‌ قاه‌ می‌خندیدند. من‌ غش‌ کردم‌.

بالاخره‌ قضیه‌ تمام‌ شد و من‌ در حال‌ غش‌ بودم، کم‌کم‌ مَرا به‌ هوش‌ آوردند اما آن‌ موقعی‌ که‌ نزدیک‌ بود به‌ هوش‌ بیایم‌ می‌دیدم‌ با هم‌ زمزمه‌ دارند، این‌ شیعه‌ است‌ این‌را هم‌ بیاورید دومی‌اش‌ باشد، آن‌ طلبه‌ می‌گفت:‌ نه‌ بابا من‌ درس‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، این‌ از آن‌ سنی‌های‌ داغ‌ است‌ معلم‌ من‌ بوده، بالاخره‌ من‌ را نجات‌ داد، آمدیم‌ خانه، وقتی‌ من‌ حال‌ آمدم، این‌ طلبه‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا من‌ سنی‌ هستم، اما مُرید شما هستم، می‌دانید شما را خیلی‌ دوست‌ دارم، نمی‌خواستم‌ ناراحتتان‌ کنم، اما بُردم‌ آن‌جا یک‌ پیام‌ بدهید به‌ علمای‌ نجف‌ و پیام‌ این، که‌ شما عُمَرکُشون‌ کنید ما هم‌ این‌جور می‌کنیم،‌ ما رسم‌مان‌ است‌ یک‌ شیعه‌ را یک‌ جایی‌ پیدا می‌کنیم‌ زندانی‌اش‌ می‌کنیم‌ غُل‌ و زنجیر می‌کنیم‌ تا شب‌ چهارشنبه، شب‌ چهارشنبه‌ همه‌ ما جمع‌ می‌شویم‌ برای‌ رضایت‌ خدا، قربة الی‌ الله این‌را می‌آوریم‌ و این‌ بلا را به‌ سرش‌ می‌آوریم‌ که‌ تو دیدی
 


گزارش خطا

ارسال نظر
نظرات شما
حسن
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۷
داستان عجیبی بود .آقایونی که ادعاشون میشه هیئتی هستن و به حرف مقام معظم رهبری گوش نمی کنند و این مجالس و برپا می کنند عبرت بگیرند
محمدی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۱
آقایونی که این مراسمات و برپا می کنید پا رو نفستون بزارید به خاطر همین کار های شماست که دارن تو پاکستان به ناموس شیعیان دست درازی می کنند و بعد می کشنشون
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۹
ای آقا همش سالی یکباره دیگه بعد هم ما یواشکی میگیریم ایرادی داره ؟ پس تولی کجا رفته ؟
تو این روز همه چی آزاده بعدشم ما به کسی ناسزا که نمی گیم داریم واقعیت و می گیم . نسبت دادن این ناسزا ها برای اونها سزاست.
ناشناس
داداش من همه چی ازسالی یکبار شروع میشه!!!
مجتبی قاسم زاده
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۳:۴۹
دلیل نمیشه این جلسات برپا نشه
اتفاقا باید برپا شه

آقا فرمودن علنی ولی نفرمودند خصوصی

چند نفر که همه همدیگرو میشناسنجمع بشن و این کار طبق فرمایش امام صادق ثواب هم داره

یا زهرا
علمدار
آقای قاسم زاده , برادر محترم خود امام صادق ارواحنا فداه معتقد بودند باید به اقتضای زمان عمل بشه اقتضای زمان امام حسین این بود که شمشیر بکشه رودر رو بجنگه ولی اقتضای زمان امام صادق این بود که تقیه کنه و شاگرد پرورش بده . فهمیدن این موضوع کار سختی نیست.
آنتی شب
اخوی! اگر زمان امام صادق (ع) مجلس لعن می گرفتن جنبه ی روشنگری داشت و ظالمین به مردم شناسونده می شدند اما الان شرایط عوض شده و با این کار ریشه ی تشیع زده می شه . بفهم
ببین عمو جون من به نظرت احترام میزارم.و بهت حق می دم چون جوونی , ساده ای, جوگیری, عقلت هنوز شاید کامل نشده,ولی به حرف بزرگتر ها گوش کن
محمد
یا زهرا
دوستدار این مداح اهل بیت
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۷:۲۵
قابل توجه اون آقایی که همه هم میگن خوش تیپ و مؤدبه و سلطانه(تو روضه)
آقای مداح با ادب سلطان
تو مجالست لعن نگیر برادر...
تبرای واقعی دشمنی با آمریکا و اسرائیله...
جواد زاده
ای آقا این ها از هیئتی بودن فقط لات بازی یاد گرفتن و گوش به فرمان رهبر و علما بودن و یادشون رفته . و اگه دم از رهبر هم گاهی می زنن خوب براشون منفعت داره . می گیری چی میگم که؟؟؟
مهدی فاطمی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۰:۱۸
روایت هست که میگن یه نفر تو مغرب کشته میشه یه نفر در مشرق به جرم کشتن او در قیامت مجازات میشه یکی از مصداق هاش همین جاست
کسانی که این مجلسو میگیرن مطمئن باشن باید جواب خون شهدای شیعه ی پاکستان رو بدن
سعی نکنید شیعه کشی راه نیندازید
مهم نیست
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۸
مراسم فاطمیه دربیت رهبری خود نشان دهنده موضع رهبردرقبال قاتلان حضرت زهرا(س) می باشد
کمی تفکرکافیست تاراه راپیداکنیم
روزی امیرالمومنین برای نگاه جوانی به نامحرم درگوش اوسیلی می زندوهمین آقا روزی ناموس اعظم حضرت زهرا(س) درپشت درآن چنان حادثه ای برایش پیش میآیدواوصبرمیکند این یعنی اسلام
مویدباشید
عبد یک
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۱:۴۸
عجب!
مریم
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۳:۱۷
گفتن لعن بقول آقای دولابی؛نوعی استغفار خاصه..
سعی کنید لعن رو زیاد تکرار کنید
مهدی اسماعیلی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۰
سلام.کاش به جای پیروی از هوای نفس کمی به عواقب کارمان بیاندیشیم.روزی میرسه که میبینیم درپرونده اعمالمان چندین قتل ثبت شده وهرچی انکار کنیم ،میگویند فلان وفلان . در ضمن برای موفقیت در هرکاری تمرین لازم است و برای اینکه بتوانیم ولایت پذیریمان را از حضرت صاحب الزمان عج بالا ببریم باید ازنایب عام ایشان مقام معظم رهبری تبعیت کنیم. وعلیکم بالتقوی
رزمنده دفاع مقدس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۸:۵۵
سلام برادران عزیز داستانی دارم من فرمانده یکی از شهر های کردستان بودم شبی فردی راگرفتیم ومن طبق جوانی وروحیات ان زمان فرد راجهت بازجویی به اتاقم اوردم وقت نماز بود من نماز می خواندم واین اقارا ازادنه گذاشته بودم بدون ترس قطعا کارم درست نبود ولی بعداز نماز ان فرد مات ومبهوت ازکارم به من گفت نمازت مراگرفت وهرچه میدانم خودم می گویم بعد اوازاد شد ودوست ما و اهل نماز ومن راحتی به منزل دعوت می کرد بااعمال خوب خیلی ازاین کارها صورت می گرفت و می گیرد داستان های دیگری دارم که اگر سایت جایز دانست می تواند تماس بگیرد وبه شرط عدم بازگو کردن نامم بگویم شاگرد شهید بروجردی وهمت وکاظمی وحاج احمدو.......... سایرستارگان زمینی
رزمنده دفاع مقدس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۸:۵۴
سلام ماحدودا10نفرباهمکاری کردهای عراق به ریاست جلال طالبانی برای ماموریتی خاص درزمان دفاع مقدس به عراق رفتیم ودرروستائی درنزدیکی استان اربیل مخفیانه کارمی کردیم یک شب دعای کمیل وصبح دعای ندبه راخواندیموباتئجه به غربت وحالخاص رزمندگان بجه هازیاد گریه کردند واقعا حال عجیب وخوبی داشتند نمازشب ریا نبود وظیفه بود گریه هم همینطور بگذریم شب ان روز فرمانده کرذها پیش ما امد وگفت دلتنگی نکنید وازاین حرفها اوتاان روز گریه های اینچنینی ندیده بود ضمنا حدود یک مشت شیرینی وچندتا مرغ زنده برای دلداری ما اورده بود بعد از صحبتهای او من توضیح دادم اینها برای خدا گریه می کنند ودوست دارند شهید شوند و...... اوبابهتی عجیب وناباورانه مات ومبهوت رفت بعدها اوشدیدا به بچه ها علاقمند شده بود وشاید قلبا شیعه شده بود بعدها بطرز مشکوکی این فرمانده تیپ وبقول کردها سرپل کشته شد خدا میداند ولی احتمالا به خاطر ....... بیشترنمی شود گفت اری خواهران وبرادران باعمل خوب میشود مهمان حضرت ابراهیم مسلمان شود یهودی خاک ریز برپیامبر وشامی دشنام دهنده به حضرت سجاد وحر بهشتی شود بامحبت خارها گل می شود کجایند مردان بی ادعا واقعا حالا اشک چشمهایم را گرفت التماس دعا
ایوب
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱ دی ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۵
باسلام لطف بفرماییدمنبع این قضیه راذکرکنیدکه مستندی باشدبرای زدن بردهان یاوه گویان
محقق
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶ مهر ۱۳۹۴ - ۰۵:۵۳
متاسفانه ما یا در افراطیم یا در تفریط توصیه میکنم کتاب نهم ربیع فضیلتها شرافتها را مطالعه کنید
  • پربازدیدها
  • تازه ها