عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۵۲۴
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۰:۰۰
بخش مهمي از پيشگويي هاي ائمه به هدف زمينه سازي براي رويارويي با پيشامدهاي سخت روزگار غيبت است. ائمه مي دانستند که فتنه ها، آشوب ها و حوادث توان فرساي اين روزگار، پيروان آنها را آزار مي دهد و برخي را به حيرت و گمراهي فرو مي برد و عده اي را نيز به انکار امام مي کشد و تنها دسته اي از استوارگامان ولايت مدار را در گردونه باور به ولي عصر نگاه مي دارد.

عقیق: حضور همواره حاکم اسلامي، و اعتقاد شيعيان به وجود ضروري و هميشگي امام، اين انتظار را پديد آورد که امام و ولي امر جامعه، هميشه حاضر و ظاهر است؛ اما پيامبر و ائمه (عليه السلام) مي دانستند که دگرديسي جامعه اسلامي و فشارهاي روز افزون بر اهل بيت (عليه السلام) آنان را ناگزيز از پنهان شدن و سکوت و خاموشي مي کند.

اين روند تا آنجا که به حبس و محاصره و احضار به پايتخت ختم مي شد، مشکل جدّي و يا دست کم شبهه اعتقادي و خلل در باورها را موجب نمي شد، اما اگر به غيبت کلي و عدم حضور امام در عرصه اجتماعي منتهي مي شد، مي توانست انديشه ضرورت وجودي امام را زير سوال برد. از اين رو پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و امامان، آگاهي، بشارت و هشدارهايي را به جامعه اسلامي ارائه دادند و دانشمندان، راويان و مؤلفان، نيز آنها را گرد آورده و عرضه کردند.


3. تبيين آسيب هاي روزگار غيبت

بخش مهمي از پيشگويي هاي ائمه (عليه السلام) به هدف زمينه سازي براي رويارويي با پيشامدهاي سخت روزگار غيبت است. ائمه (عليه السلام) مي دانستند که فتنه ها، آشوب ها و حوادث توانفرساي اين روزگار، پيروان آنها را آزار مي دهد و برخي را به حيرت و گمراهي فرو مي برد و عده اي را نيز به انکار امام مي کشد و تنها دسته اي از استوارگامان ولايت مدار را در گردونه باور به ولي عصر نگاه مي دارد. آنها اين وضعيت را بيان کردند؛ چه، آگهي از سختي، از رنج آن مي کاهد و آمادگي تحمل آن را افزايش مي دهد.
 حيرت و ضلالت 

براي همگان معلوم بود که غيبت کوتاه وليّ امر و پيشواي جامعه، مشکل حادّي را پديد نمي آورد و به سادگي مي توان آن را پذيرفت، اما معصومان (عليه السلام) مي دانستند که غيبتي به درازاي عمر چندين نسل، از پس حضور دائمي و بدون انقطاع سلسله متصل امامت، با آسيب هايي همراه خواهد بود. آنان به يکي از مهمترين آسيب هاي اين غيبت طولاني اشاره کردند يعني شک و حيرت در اصل وجود امام و رفع نياز انسان با امام از ديده ها نهان. ايشان با پيشگويي الهام گونه خود وقوع گمراهي ها و حتي ارتجاع و ارتداد برخي باورمندان امامت را تذکر دادند.

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نخستين کسي بود که گمراهي مردمان را در روزگار غيبت مهدي (عليه السلام) تذکر داد: 
تکون له غيبة و حيرة حتّي تضلّ الخلق عن اديانهم؛ براي او چنان غيبتي [و براي مردم] حيرتي خواهد بود که مردم دينشان را گم کنند (الکافي: ج 1 ص 341 ح 21). 
و با زباني ديگر فرمود: 
تکون له غيبة و حيرة تضلّ فيها الاُمم (اعلام الوري: ج 2 ص 226).

ايشان شک مردم را تا آنجا گسترده و ژرف دانست که در اصل تولّد و تکوّن حضرت مهدي (عليه السلام) نيز شک مي کنند. از اين رو فرمود: 
حتي يقول اکثر الناس: ما لله في آل محمّد حاجة و يشک آخرون في ولادته؛ تا آنجا که بيشتر مردم مي گويند: خداوند به خاندان محمّد کاري ندارد و بقيه مردم نيز در ولادتش ترديد مي کنند (کمال الدين: ص 51 ح 2) .

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) بر همين پايه، چنگ زدن به دين را در اين روزگار فرمان داد و از امتش خواست که شک و ترديد به خود راه ندهند تا شيطان منفذي براي رخنه به دلهاي ايشان و به در بردن از راه دين نيابد.

امام علي (عليه السلام) نيز انديشناک اين آسيب خطرناک بوده است. اصبغ بن نباته، از اصحاب خاص امير مومنان (عليه السلام) انديشناکي حضرت را مي بيند و مي پرسد چرا سر به جيب تفکر فرو برده اي؟ امام (عليه السلام) پاسخ مي دهد: 
فکرت في مولود يکون من ظهري، الحادي عشر من ولدي، هو المهدي يملأها عدلاً کما ملئت جورا و ظلما، تکون له حيرة و غيبة، يضلّ فيها اقوام و يهتدي فيها آخرون؛ در فرزندي از نسل مي انديشم که يازدهمين نفر از فرزندان من است و مهدي نام دارد، [زمين] را از عدل و داد پر مي کند، همان گونه که ظلم و ستم پر شده است، او را حيرت و غيبتي است که گروه هايي در آن سرگردان مي شوند و گروه هايي ديگر راه مي يابند (الکافي: ج 1 ص 338 ح 7)».

امام علي (عليه السلام) سخن ديگر با اصبغ بن نباته، سخن و پيشگويي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) را تأکيد کرده و فرموده است: 
أما ليغيبنّ حتّي يقول الجاهل: ما لله في آل محمّد حاجة؛ هان که او غايب خواهد ماند تا آنجا که نادان مي گويد: خدا را با خاندان محمّد کاري نيست (کمال الدين: ص 302؛ الغيبة: ص 140 ح 1).
امام حسين (عليه السلام) با لحني صريحتر، ارتداد برخي از مردم را متذکر شده و فرموده است: 
له غيبة يرتدّ فيها اقوام و يثبت فيها علي الدين آخرون؛ او را غيبتي است که گروه هايي در آن از دين باز مي گردند و گروههايي ديگر استوار مي مانند (کمال الدين: ص 317 ح 3). 
همين تعبير را امام کاظم (عليه السلام) آورده و اين وضعيت را آزمون الهي نسبت به خلقش دانسته است. ايشان مي فرمايد: 
لابدّ لصاحب هذا الأمر غيبة حتّي يرجع عن هذا الأمر من کان يقول به، إنّما هي محنة من الله عزوجل امتحن بها خلقه؛ صاحب اين امر، غيبتي حتمي دارد تا آنجا که معتقدان به اين امر نيز از باور خود از مي گردند، آن آزموني از جانب خداي عزوجل است تا خلقش را با آن بيازمايد (الکافي: ج 1 ص 336 ح 2).

ما اکنون تحقق اين پيشگويي ها را با نگريستن به آن از پس قرن هاي متوالي مشاهده مي کنيم. آخرين حلقه پيشگويي ها درباره ضلالت و حيرت، سخن پدر بزرگوار امام زمان، امام حسن عسکري (عليه السلام) است که فرموده: 
أما إنّ له غيبة يحار فيها الجاهلون و يهلک فيها المبطلون و يکذب فيها الوقّاتون؛ هان او را غيبتي است که نادان ها در آن حيران و باطل انديشان هلاک شوند و وقّاتان [تعيين کنندگان زمان ظهور] دروغ ببافند (کفاية الأثر: ص 292). 

فتنه و يأس 
 
توصيف دوران غيبت به دوران فتنه و نيز روزگار يأس، بخش ديگري از آماده سازي شيعه براي فهم آسيب هاي غيبت و گذار از اين دوران سخت است. 

امام باقر (عليه السلام) افزون بر وقوع شک و ترديد، ياس پي جويان امام را نيز پيشگويي مي کند و درست بر خلاف اين دو دلي ها و نااميدي ها فرمان به اميدواري مي دهد و مي فرمايد: 
و قال الناس: مات القائم أو هلک، بأيّ وادٍ سلک، و قال الطالب: أنّي يکون ذلک و قد بليت عظامه، فعند ذلک فارجوه؛ و مردم بگويند: قائم مُرد يا هلاک شد و معلوم نشد به کجا رفت، و جستجوگر بگويد: اين [ظهور] چگونه مي شود، در حالي که استخوان هايش پوسيده است پس در اين زمان به ظهورش اميدوار باشيد (الغيبة: ص 154 ح 12).

گفتني است، امام صادق (عليه السلام)، امام کاظم (عليه السلام) و امام حسن عسکري (عليه السلام) نيز اين حيرت را پيشگويي کرده اند (ر.ک: ح 14، 19 و 23) و از درافتادن به وادي حيرت هلاکت بر حذر داشته اند. اين هشدارهاي به هنگام، بسياري از باورمندان نظام امامت را در مواجهه با پديده غيبت، هوشيار و در رويارويي با جريانهاي انحرافي و شکاکان آماده ساخت. 
گفتني است بر اساس تفسير فتنه به فضاي شبهه آلود، مي توان تصويري اين گونه از روزگار غيبت امام عصر (عليه السلام) در اختيار داشت که مردمان بسياري از گزينش راه درست و انتخاب راهبر حقيقي باز مي مانند. 
کليني (رحمة الله) رواياتي که آسيب يأس و فتنه را در اين روزگار تذکر داده در کتاب کافي گزارش کرده است (الکافي: ج 1 ص 369 باب المتحيص و الامتحان).

 بلا و محنت 
 
امامان شيعه، اين دوره را دوره محنت و آزمون سخت پيروان خويش خوانده و بدينسان آنان را براي تحمّل زبانه هاي سهمگين بلا آماده کرده اند. بلايي که همچون غربال راستگويان پايدار را از مدعيان دروغگو جدا مي کند و همان خلوصي را به استوارگامان بر باور هدايت و غيبت مي بخشد که آتش به طلاي ناب مي دهد تا از ناخالصي هاي خود جدا شود.

امام حسين (عليه السلام) که خود اسوه تحمل و شکيبايي است چندين گونه از سختي هاي دوران غيبت امام عصر (عليه السلام) را بدينسان برشمرده است: 
 
له غيبة يرتدّ فيها اقوام و يثبت فيها علي الدين آخرون، فيؤذون و يقال لهم: «متي هذا الوعد ان کنتم صادقون؛ او غيبتي دارد که گروه هايي در آن مرتد مي شوند و برخي بر دينشان استوار مي مانند، اينان اذيت مي شوند و به آنان زخم زبان مي زنند و مي گويند: اگر راست مي گوييد اين وعده [ظهور] کي واقع مي شود (عيون اخبار الرضا: ج 1 ص 68 ح 36). 
امام حسين (عليه السلام) در ادامه سخن، پيروان خود را به صبرو بردباري در برابر اين سخنان نيش دار و زهرآلود دعوت کرده و با فراز آوردن پاداش هاي کلان خداوند بر اين شکيب خردمندانه، به گونه اي لطيف تذکر مي دهد که مقاومت در برابر هجوم تبليغاتي دشمن کمتر از پايداري در برابر سلاح نظامي او نيست.

امام در دنباله مي فرمايد: 
اما إنّ الصابر في غيبه علي الاذي و التکذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدي رسول الله (صلي الله عليه و آله)؛ به هوش باشيد که در روزگار غيبتش، شکيبايي بر آزار و تکذيب و انکار، مانند جهاد با شمشير در پيش روي پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) است. 
اين تشبيه زيبا در سخنان امام سجاد (عليه السلام) نيز ديده مي شود و اين امام همام افزون بر اين، شيعيان باورمند امام عصر (عليه السلام) و منتظران ظهور را مخلصان حقيقي و شيعيان راستين و دعوتگران به دين خدا در پيدا و نهان خوانده است (کمال الدين: ص 319 ح 2).

امام صادق (عليه السلام) نيز آزارهاي زباني در روزگار غيبت را بدين گونه تذکر داده است: 
اما والله ليغيبنّ عنکم مهديکم حتّي يقول الجاهل منکم: مالله في آل محمّد حاجة، ثمّ يقبل کالشهاب الثاقب؛ هان، به خدا سوگند، مهدي شما غايب مي ماند تا آنجا که 
نادان هاي شما بگويند: خدا را با خاندان محمّد ، کاري نيست، در آن هنگام است که مانند شهاب فروزان پيش مي آيد (همان: ص 341 ح 22). 

اختلاف و درگيري 
 
اختلاف و درگيري، ديگر پيشامد روزگار غيبت است که ائمه (عليه السلام) ياران خود را نسبت به آن هوشيار کردند و آن را از رويدادهاي پيش از ظهور حضرت (عليه السلام) و برچيدن آن را يکي از اهداف قيام حضرت قائم دانستند. امام حسن مجتبي (عليه السلام) از نخستين کساني است که رويداد اختلاف و درگيري شيعيان را در روزگار غيبت پيش گويي کرد. و فرموده است: 
لا يکون هذا الأمر الذي تنتظرون حتّي يبرأ بعضکم من بعض و يلعن بعضکم بعضا و يتفل بعضکم في وجه بعض و حتّي يشهد بعضکم بالکفر علي بعض؛ اين امري را که منتظريد، واقع نمي شود تا آنجا که برخي از شما از برخي ديگر بيزاري بجويند و همديگر را لعنت کنند و به صورت هم، آب دهان بيندازند و يکديگر را تکفير کنند (الغيبة للطوسي: ص 437 ح 429). 
اين پيشگويي را امام صادق (عليه السلام) نيز با الفاظي مشابه فرموده است (الکافي: ج 1 ص 340 ح 17).

مي توان اين اختلاف را سر برآورده از هوي و هوس برخي مدعيان و جاه طلبان دانست که در نهايت به پديدار شدن داعيه ها و پرچم هاي مختلف مي شود. هر مدعي، ديگران را به خود مي خواند و پرچم خودخواهي خويش را برافراشته مي کند و با فراخواندن مردم به سوي خود، آنان را از ديگري باز مي دارد و هواخواهان خود را به سوي نزاع و درگيري با طرفداران رقيب خود مي برد. اين کژروي و خلط مدعيان راستگو و دروغگو، در احاديث و پيشگويي معصومان (عليه السلام) گوشزد شده (الکافي: ج 1 ص 338 ح 8 و ح 11) است، و آنان راه کارهايي را براي تشخيص مدعيان صادق از کاذب در اختيار ما نهاده اند. يکي از اين راهها، آزمودن مدعيان با پرسش هايي است که پاسخ آنها را جز امامان مرتبط با غيب و ملکوت هستي نمي دانند (2). 

انکار امام

ناگوارترين آسيب روزگار غيبت، تاب نياوردن در برابر شبهه ها، طعنه ها و ياس هاي حاصل از به درازا کشيدن غيبت و در نتيجه انکار امام غايب است. از اين رو مي توان تلاشهاي معصومان را بيشتر در اين باره دانست. معصومان (عليه السلام) به موازات پافشاري بر وقوع غيبت، از انکار امام غائب بر حذر داشتند و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نخستين هشدارها را در اين زمينه دادند: 
من أنکر القائم من ولدي في زمان غيبته فمات، فقد مات ميتة جاهلية؛ هر کس قائم از ميان فرزندانم را در روزگار غيبتش انکار کند و با اين انکار بميرد، به مرگ جاهلي مرده است (کمال الدين: ص 412 ح 12).

و امام صادق (عليه السلام) در خطابي صريحتر و عام که محمّد بن مسلم آن را براي شيعيان نقل کرده فرموده است: 
إن بلغکم عن صاحب هذا الأمر غيبة فلا تنکروها؛ اگر خبري از غيبت صاحب اين امر به شما رسيد، آن را انکار نکنيد(الکافي: ج 1 ص 328 ح 10). 
آري معصومان (عليه السلام) انکار برخي باورمندان به امامت را پيش بيني کرده و در خطابي مستقيم آنها را از اين خطر، بر حذر داشتند. 
امامان براي رويارويي با اين آسيب خطرناک، امام عصر (عليه السلام) را به برخي پيامبران پيشين و صالحان و بزرگان تاريخ تشبيه نموده، زمينه انکار را زدوده و بستري هموار را پذيرش غيبت ايشان فراهم آوردند. ايشان غايب شدن دو پيامبر الهي، حضرت يوسف و حضرت خضر (عليه السلام) را گوشزد کردند و از غيبت ذوالقرنين نيز سخن به ميان آوردند (کمال الدين: ص 384 و 385 ح 1) و با اين يادآوري، استبعاد و انکار ديرباوران را برطرف ساختند؛ زيرا تفاوتي ميان پيامبر و امام در اين زمينه نيست و به ويژه غيبت خضر چون طولاني است، بسياري از شبهات درباره غيبت ولي عصر را برطرف مي کند. 

 

منبع: نشريه حديث انديشه، شماره7

کدخبرنگار211007


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین