پدر بهقدری او را سرزنش میکند که سید ابوالحسن به گریه میافتد. بیرون حجره رفته، روبهقبله ایستاده و میگوید یا صاحبالزمان خودت لطفی کن که نگویند ما کسی را نداریم. وقتی پول را در آن هوای برفی از آقای پشت درب میگیرد و به حجره برمیگردد، پدر با زانو روی زمین افتاده و میگوید پسرم حلالم کن…
کد خبر: ۱۳۴۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۲
«آیتالله قاضی پنجشنبه به پنجشنبه در منزلش روضه داشت. آیتالله خویی میگفت: من وقتی منزل ایشان میرفتم، کفشم را زیر بغلم میزدم و داخل میبردم...»
کد خبر: ۱۳۳۹۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۴/۲۹