حکایت - صفحه 47

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
حکایت

حکایت صیاد و زیارت امام رضا(ع)

دلش گرفته بود شب سختی را در دریا گذرانده بود. با هر زحمتی که بود کوله‌بار صیدش را به ساحل رساند. عجله داشت می‌خواست زودتر ماهی‌ها را به فروش برساند. دیری نپائید که تمام ماهی‌ها از روی چوب فروش رفت.
کد خبر: ۲۳۳۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۳

حکایت ی عجیب از شیطان

من دوال بر طبل بزنم و سه مرتبه به آواز بلند ندا دهم، ندای اوّلم این است که الطمع الطمع چون این ندا به گوش جمعی از مردم طمع‌کار رسد، در ساعت روز از نماز بگردانند و در دل بگذرانند که اگر اینجا توقّف کنیم، از فلان کار و فلان معامله باز می‌مانیم.
کد خبر: ۲۲۷۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۶

  • پربازدید ها
  • تازه ها