همین که پدر شروع کرد مداحی، مادر سمت پیکر رفت و نگاهی به وسایل شهید انداخت، سپس مصمم تر از قبل خیلی آرام در گوش همسرش گفت: حاجی! پسرته! خودشه.
کد خبر: ۱۱۶۹۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۰
نیمساعت در کوچه منتظر ماند تا مادر شهید موحدی کرمانی به خانه رسید. خودش پشت فرمان ماشین برادر شهید نشست و مادر را داخل برد و بعد هم ویلچر او را حرکت داد. داخل اتاق کنار مادر شهید، روی زمین نشست و گفت: «مادر! پسر شما جان مرا نجات داد...»
کد خبر: ۱۱۱۱۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶