زاویهای دیگر از زندگی امام در کتاب «الف لام خمینی»
بانو قدس ایران دو پیراهن و دو زیرشلواری نیمدار را تا کرد و درون بقچه گذاشت. پیش از آن که لبههای بقچه را تا کند با نگاه به آن لباسهای پوسیده بغض کرد. سرش را روی آنها گذاشت و گریست.
کد خبر: ۹۶۵۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۴
شجاعت امام و برشی از کتاب «الف لام خمینی»
در ورودی با آخرین لگد شکست و نیروهای ویژه وارد خانه شدند. فرماندهشان پرسید: خمینی کجاست؟ «دست روی سینهاش [گذاشت] و با پوزخند گفت: اینجاست... من خمینی هستم. من روحالله خمینی هستم. به کسی کار نداشته باشید.»
کد خبر: ۹۶۵۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۵