برادر شهید پالیزوانی میگوید: «پیکر محمد را برداشتیم و به بهشت زهرا(س) رفتیم، مردم رسیدند و او را غسل و کفن و دفن کردند. عوامل رژیم نگذاشتند که مراسم ختم و یادبودی بگیریم. فقط دنبالمان بودند که بفهمند چندتا گلوله خورده…»
کد خبر: ۱۱۷۰۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
شهید کچویی تعریف میکرد: به کمالی گفتم من روزه هستم قدری ملاحظه کن اما او بیشتر مرا میزد. حالا کمالی چند ماه است که زندانی من شده اما تنها یکبار که خیلی دروغ گفت من به او گفتم: خدا لعنتت کند. این نهایت کاری است که با او کردیم.
کد خبر: ۱۱۶۹۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۲