شهیده فرهانیان

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
شهیده فرهانیان

حرکت عجیب این دختر زیر آفتاب داغ!

ازم خواست یه روز بهش مرخصی بدم. منم گفتم برو. وقتی شب برگشت، حسابی می لنگید. اول فکر کردم تصادف کرده؛ ولی هرچی ازش پرسیدم، نگفت چی شده!
کد خبر: ۴۹۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۰

  • پربازدید ها
  • تازه ها