عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

برچسب ها - شهید
انگشتر پسرم کمی به انگشتش تنگ شده بود؛ به او گفتم: تو در سن رشد هستی و یک وقت به انگشتت تنگ می‌شود و خطرناک است. سید اسحاق گفت: مامان! من به ۲۴ سالگی نمی‌رسم و انگشت و انگشترم را می‌بَرَند.
کد خبر: ۱۱۸۳۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۰۸

دفعه دوم که راهی شد، هنوز یک ماه نگذشته بود. عادت داشت هر روز ساعت ۱ بعد از ظهر از آنجا تماس بگیرد. نمی‌دانستم آنجا فرمانده گردان است. وقتی از سوریه تماس می‌گرفت، از او می‌پرسیدم چه کار می‌کنی؟ می‌گفت: در آشپزخانه کار می‌کنم و غذا می‌پزم، از بس هم غذا می‌خورم حسابی چاق شدم!
کد خبر: ۱۱۸۲۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۰

یک بار در آزادسازی عملیات سوسنگرد «محمودمراد اسکندری» به شهادت رسید و بار دیگر در 12 بهمن سال 94 در عملیات آزادسازی نبل والزهرا شربت شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی آرام گرفت. اولی، عموی شهید دوم است.
کد خبر: ۱۱۸۲۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۶

نخبه علمی بود و سه سال مدافع حرم عمه سادات شده بود تا اینکه در آخرین جمعه ماه رمضان سال۱۴۳۴ با زبان روزه در روز قدس جانش را تقدیم راه آزادی قدس کرد.
کد خبر: ۱۱۸۱۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۷

قد رشید، چهارشانه و جثه‌ای بزرگ داشت. ورزشکار زورخانه و علم‌کش حسینیه فرحزاد بود. وقتی در عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید از یک نشانه پیکرش را شناسایی کردند.
کد خبر: ۱۱۸۰۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۲

حاج قاسم می گفت: «من با شهید شفیع‌ زاده خیلی رفیق بودم و رفاقتی که با شهید شفیع‌‌زاده داشتم از بچه‌های دیگر بیشتر بود، ما معمولاً در جلسات کنار هم می‌نشستیم و با هم دیگر بیشتر شوخی می‌کردیم.»
کد خبر: ۱۱۸۰۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۸

یک سال از شهادت مداح نوای ماندگار غمنامه حضرت رقیه (س) گذشت.
کد خبر: ۱۱۸۰۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۸

حجت‌الاسلام میرکتولی مفسر قرآن طی یادداشتی به تفسیر قرآن پرداخته، به جایگاه والای شهید ان اشاره می‌کند.
کد خبر: ۱۱۷۹۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۲

وقتی از خواب بیدار شد،‌ تب و لرز امانش را بریده بود. صبر کرد حالش کمی بهتر شود. با دوستانش راهی بهشت رضا (ع) شد تا رازی را کشف کند.
کد خبر: ۱۱۷۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳

آقای بهاء‌الدینی دوباره پرسید: «شما آقای صیاد را می‌شناسید»؟با سؤال دوم فهمیدم که حاج ‌آقا می‌خواهد به من بفهماند که صیاد را آن‌ طور که باید نمی‌شناسم.
کد خبر: ۱۱۷۷۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۱

قاری و حافظ قرآن بود و به دلیل بدن ورزیده‌ای که داشت مربی آموزشی رزمنده‌ها شد، به خاطر این ویژگی‌ها به او لقب علمدار دادند.
کد خبر: ۱۱۷۷۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۰

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح از ورود پیکر ۶۳ شهید تازه تفحص شده به کشور خبر داد.
کد خبر: ۱۱۷۷۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۹

گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/
من را بوسید و گفت:‌ مادر! خوش به سعادتت. داری می‌روی زیارت حضرت زینب. گفتم تو هم بیا. گفت فرمانده‌مان به من مرخصی نمی دهد که بیایم حرم.
کد خبر: ۱۱۷۷۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۸

حجت‌الاسلام رضایی اصفهانی مفسر قرآن طی یادداشتی به تفسیر آیه ۱۵۴ سوره بقره پرداخته، به جایگاه والای شهید ان اشاره می‌کند.
کد خبر: ۱۱۷۷۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۸

تا چشمم به حاج قاسم افتاد، گریه کردم و گله‌مندانه گفتم: «شما ۴ سال به من گفتی علی اسیر است، برمی‌گردد. این دیگر چه اسارتی بود؟» گفت: «دخترم! مگر علی اسیر نبود؟» گفتم: «اما شما به من گفتی زنده است.» گفت: «مگر غیر از این است که شهدا زنده‌اند؟»
کد خبر: ۱۱۷۷۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۷

گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت اول
آمدم تا رسیدم به میدان خراسان. جلویم را گرفتند. گفتند: ‌اسلحه را بده. گفتم: ‌من اسلحه را آنجا ندادم، اینجا بدهم؟! گفتند به فرمان حضرت امام کمیته انقلاب تشکیل شده و همه اسلحه‌ها را باید جمع کنیم...
کد خبر: ۱۱۷۷۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۵

ماموستا آزادی گفت: بعد از زلزله سر پل ذهاب خیلی از مسئولین آمدند، وعده و وعید دادند و رفتند و دیگر جواب تلفن ما را هم ندادند، اما در ستاد بحران، مردی را دیدم که معلوم بود آمده ما را یاری دهد. او خودش را حاج حسین معرفی کرد.
کد خبر: ۱۱۷۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۵

مادرشان برای شهادتشان شرط عجیبی گذاشت. اواخر اسفندماه برای آخرین بار عازم جبهه شدند و ۱۱ روز بعد در عملیات فتح‌المبین دو برادر با هم شهید شدند. آن‌ها در لحظات آخر توانستند شرط مادر را اجرا کنند.
کد خبر: ۱۱۷۶۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۰۴

دیدم که صورتش خونی شده. دو چشمش را به زحمت باز کرد و گفت: آقای روحی من اینجا شهید نمی‌شوم. محل شهادت من جایی دیگری است.
کد خبر: ۱۱۷۶۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۰۳

امروز تولد حجت است؛ همان مدافع حرمی که در سوریه هم دلش برای هیأتی که خودش راه انداخته بود، می‌تپید. مدام تماس می‌گرفت که مبادا هیأت خلوت باشد. شب تاسوعا آخرین تماس را گرفت و شب عاشورا مثل حضرت عباس (ع) با دو دست بریده پرواز کرد.
کد خبر: ۱۱۷۶۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۰۱