عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

در مورد ((مدافع)) بیشتر بخوانید
برچسب ها - مدافع
خاطرات شهدا:
مادر می‌پرسید آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟ دیشب حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که می‌گفت چرا فرزندت اذیت می‌کند؟
کد خبر: ۱۲۰۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۴

یاد شهدا:
شهید مسلم خیزاب از شهدای مدافع حرم تعبیر جالبی را برای احترام به همسر و مادر را به فرزند خود آموزش داده‌است که شنیدن آن خالی از لطف نیست.
کد خبر: ۱۲۰۲۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۲

با سخنرانی حجت الاسلام شیخ مصطفی کرمی مداحی حاج محمد رضا طاهری و کربلایی حسین طاهری برگزار شد
همایش «ریحانه الحسین» به مناسبت شهادت حضرت رقیه (س) با محوریت نوگلان حسینی و فاطمی با سخنرانی حجت الاسلام شیخ مصطفی کرمی مداحی حاج محمد رضا طاهری و کربلایی حسین طاهری در مجموعه ورزشی آیت الله سعیدی برگزار گردید .
کد خبر: ۱۱۹۹۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۸

همسر شهید مدافع حرم سید جاوید موسوی می‌گوید: بسیار دشوار است که به کودک ۴ ساله بگویید، شهادت یعنی چه و نبودن برای همیشه چه مفهومی دارد.
کد خبر: ۱۱۹۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۲

شهید مدافع حرم:
شهید حسین دارابی می‌نویسد: «پروردگارا، دوست دارم در همین جا رضایت خودم را از جاهلی که بنده را به قتل می‌رساند تسلیم شما کرده، و البته شکایت خود را نیز از دو گروه نزد شما تا روز قیامت به امانت بگذارم.»
کد خبر: ۱۱۹۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۰

بار اولی که به سوریه رفت، تازه ازدواج کرده بود و به همسرش نگفته بود که مأموریت کجا می‌رود. بعد از ۵۶ روز که به منزل برگشت، وقتی ساکش را باز کرد، همسرش گفت: بوی حرم حضرت زینب (س) می‌آید!
کد خبر: ۱۱۹۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

مدافع حرمی که حسرت زیارت حضرت زینب (س) در دلش ماند/
کوه‌های قلعه حمود رازی را در دل خودش نگه داشته بود که با شهادت سیداصغر در حلب آن راز آشکار شد،‌ رازی که به درازی دفاع مقدس و عهد و پیمان 10 نفر از بچه‌های مسجد در سال 1382 است.
کد خبر: ۱۱۹۰۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۷

همسر شهید می‌گوید: «وقتی بهرام برای آخرین بار تماس گرفت ریحانه حاضر نشد با او صحبت کند و اعلام کرد با پدرش قهر است! می‌گفت همه پدرها کنار بچه‌هایشان هستند اما پدر من نیست.»
کد خبر: ۱۱۹۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۳

دو برادری که برای اعزام به سوریه هویت خود را تغییر داده و از طریق لشکر فاطمیون راهی دفاع از حرم شدند؛ این دو برادرِ تک‌تیرانداز آسایش را از داعشی‌ها گرفته بودند.
کد خبر: ۱۱۹۰۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۲

یکی از رزمندگان لشکر فاطمیون گفت: حاج قاسم با اینکه فرمانده سپاه قدس بود، با رزمنده‌های فاطمیون روی زمین خاکی نشست و ناهار با بچه‌ها تخم‌مرغ خورد.
کد خبر: ۱۱۸۹۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۶

همسر شهید شیرخانی می‌گوید: «چند دقیقه منتظر ماندیم تا حضرت آقا وارد اتاق شدند، ناخوداگاه اشک از چشمانم سرازیر شد. محمدحسین آرام نمی‌گرفت. می‌گفت: می‌خواهم با آقا حرف بزنم. ایشان را کار دارم!»
کد خبر: ۱۱۸۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۴

نویسنده کتاب «بیست‌ و هفت روز و یک لبخند» عنوان کرد:
نویسنده کتاب «بیست‌ و هفت روز و یک لبخند» می‌گوید: شهید «بابک نوری هریس» را به عنوان شهیدی خوش‌تیپ و لاکچری می‌شناسند، ولی این موضوع برای من ناراحت‌کننده بود، چون بابک ویژگی‌های انسانی دیگری داشت که می‌توانست با آن‌ها شناخته شود.
کد خبر: ۱۱۸۹۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۴

محدثه دختر خانمی کلاس اولی است. او هیچ خاطره‌ای از پدرش در ذهن ندارد اما هر از گاهی بابا را به روش خودش سورپرایز می‌کند.
کد خبر: ۱۱۸۶۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۴

کد خبر: ۱۱۸۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۹

سردار مدافع حرم «سعید مجیدی» با نام جهادی «محسن عباسی» روز ۱۳ خرداد سال ۱۴۰۰ در «تدمر» سوریه همراه هم رزمش شهید «محسن عبدالله‌زاده» به شهادت رسید.
کد خبر: ۱۱۸۵۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۷

مراسم وداع با شهید حسن عبدالله‌زاده از مدافع ان حرم عمه سادات روز شنبه 15 خرداد ماه در تهران برگزار می‌َشود.
کد خبر: ۱۱۸۴۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۴

مدافع ان حرم حسن عبدالله‌زاده و محسن عباسی در مسیر دیرالزور به تدمر سوریه در کمین نیروهای داعش به فیض شهادت نائل شدند.
کد خبر: ۱۱۸۴۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۴

وقتی شنید چه بر سر مردمان سوریه آمده است، از خواهرش خواست برگه رضایت اعزامش را امضا کند. هر دلیل و برهانی آورد، خواهرش قبول نکرد تا اینکه برای یک امضا از مشهد به قم رفت و دست به دامان خواهر بزرگ‌تر شد.
کد خبر: ۱۱۸۴۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۳

ششمین سالگرد شهادت شهید عقیل بختیاری فردا ۱۳ خردادماه برگزار می‌شود.
کد خبر: ۱۱۸۴۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۳

دفعه دوم که راهی شد، هنوز یک ماه نگذشته بود. عادت داشت هر روز ساعت ۱ بعد از ظهر از آنجا تماس بگیرد. نمی‌دانستم آنجا فرمانده گردان است. وقتی از سوریه تماس می‌گرفت، از او می‌پرسیدم چه کار می‌کنی؟ می‌گفت: در آشپزخانه کار می‌کنم و غذا می‌پزم، از بس هم غذا می‌خورم حسابی چاق شدم!
کد خبر: ۱۱۸۲۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۰

تازه ها
پربازدید ها
پرطرفدارترین عناوین