در آن جزیره فرشته ای را دید، نام او فطرس بود، پر و بالش سوخته. جبرئیل را گفت: کجا خواهی شد؟ وی را خبر داد و گفت: توانی که مرا با خود ببری, باشد که رسول خدای مرا شفاعت کند.
کد خبر: ۲۹۴۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۴
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده/ و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟/ بگو محبت ما ریشه در ازل دارد...
کد خبر: ۲۹۴۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۲