رضا ایرانمنش روایت میکند: «در تابوت را باز کردم. یک کیسه خاکستر بود و یک استخوان ساعد دست درون آن. کیسه را برگرداندم و دیدم نوشتهاند: «شهید پرویز (مصطفی) امیری!» انگار دنیا بر سرم خراب شد».
کد خبر: ۵۹۱۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۷
وقتی سرم درد میکرد، مادرم ما را به پدرم ارجاع میداد و ایشان با آب وضوی دست خود بر روی پیشانیام "بسمالله الرحمن الرحیم" را مینوشت و در کمترین زمان سر دردم خوب میشد.
کد خبر: ۵۹۱۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۵