خاطره - صفحه 208

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
خاطره

خاطره شنیده نشده از شیخ رجبعلی خیاط

آن مرد مبلغ 30 تومان بابت اجرت دوخت پیراهن به پدرم داد. شیخ رجبعلی، پول را نگرفت و گفت: «من هیچ دخل و تصرفی در این اجرت ندارم؛ چون به وعده خود عمل نکرده‌ و پیراهن شما را در وقت مقرر تحویل نداده‌ام.»
کد خبر: ۶۵۷۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۹

گفت و شنود رهبر انقلاب با ننه غلام

روی دیوار روبه‌رو عکس چند نفر دیگر هم هست که ظاهراً همه مرحوم شده‌اند، آقا در مورد هر کدام از عکس‌ها از ننه غلام سؤال می‌کنند و مادر شهید داستان‌هایی شروع می‌کند که پایانشان یکسان است؛ او هم رفت و تک‌وتنها ماندم.
کد خبر: ۶۵۶۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۹

  • پربازدید ها
  • تازه ها