عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۹۶
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۱
آیت الله مصباح یزدی از جلالت حضرت معصومه(س) می فرمایند:
يکي از دوستان ما که مسئوليتي هم در حرم مطهر حضرت معصومه داشتند، نقل مي‌کردند که روزي در يکي از صحن‌هاي حرم مطهر به طور اتفاقي خدمت آقاي بهجت رسيدم. ايشان نگاهي کردند و گفتند: خدا مي‌داند که چه پيام‌هايي بين خواهر و برادر مبادله مي‌شود...
يکي از دوستان ما که مسئوليتي هم در حرم مطهر حضرت معصومه(س) داشتند، نقل مي‌کردند که روزي در يکي از صحن‌هاي حرم مطهر به طور اتفاقي خدمت آقاي بهجت رسيدم. ايشان نگاهي کردند و گفتند: خدا مي‌داند که چه پيام‌هايي بين خواهر و برادر مبادله مي‌شود.
من متوجه منظور ايشان نشدم. اين‌که ميان اين دو بزرگوار پيام‌هايي مبادله مي‌شود، به چه معناست؟ ايشان اين مطلب را گفتند و رفتند. فرداي آن روز وقتي به دفتر آستانه مراجعه کردم، شنيدم که خانم پيري ادعا مي‌کند که من صبح در حرم حضرت رضا بودم، اما حالا اين‌جا هستم!
آن پيرزن را آوردند و با وي صحبت کرديم. اهل نيشابور بود و بيش از هفتاد سال عمر داشت. گفت: من با پسرم، دوستان و همراهانم براي زيارت به مشهد رفته بوديم. وقتي خدمت حضرت رضا مشرف شدم، به ايشان عرض کردم: آقا! چه مي‌شد که من توفيق پيدا مي‌کردم و زيارت خواهرتان هم مي‌رفتم. اين را گفتم و بيرون آمدم.
وقتي خواستم کفشم را از کفشداري بگيرم، به من مي‌گويند اينجا قم است. شماره يکي از کفشداري‌هاي حرم حضرت رضا نيز دستش بود، و اين‌جا بود که معناي فرمايش آقاي بهجت را فهميدم. پيام حضرت رضا به خواهر عزيزشان اين بود که فردا مهماني برايت مي‌فرستم، او را پذيرايي کن.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی
212113

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین