عقیق:«...به يقين اميرالمؤمنين (ع) در پيراهن وصله دار نيز اميرالمؤمنين است و فاسق در بهترين لباس ، باز فاسق است. فرض كنيد لباسهاى پيغمبر اكرم (ع) از طريقى به معاويه مىرسيد ، محترم مىشد ؟ نه ، همان ملعون بود . امور مادى مايه ارزش دهى به كسى نيست . تمام اين امور اعتبارى است .
فتحعلى شاه قاجار به قم رفته بود كه هم زيارت باشد و هم به شهر قم سر بزند . در قم كه كاخ و دربار نداشت.
چند روزى كه در قم بود ، نياز پيدا كرد كه حمام برود . اغلب حمامهاى آن زمان نيز خزينهاى بود . وقتى وارد حمام شد و داخل خزينه رفت ، به نظرش آمد كه كسى آن كنج خزينه است .سؤال كرد : كنج خزينه كيست ؟ بعد از چند لحظه كه آن گماشتهاش رفت از حمامى پرسيد و آمد ، گفت : اعلى حضرت! مرجع تقليد شيعه ، ميرزاى قمى است .
ميرزاى قمى در زمان خودش از اعلم علماى شيعه و صاحب كتاب معروف «قوانين» بود كه روزگار طولانى حاكم بر حوزههاى اصفهان ، نجف ، مشهد و تهران بود .
شاه جلو رفت . ميرزا خيلى معمولى برخورد كرد . به ميرزا گفت : بنده را شناختى ؟ من شاهنشاه ، فتحعلى شاه قاجار هستم!! گفت : نه. شاه تاج ، تخت ، متكاى زربفت ، جبه ترمهاى و كمربند طلا به كمر دارد . جنابعالى كه هيچ كدام از اينها را نداريد .تو در حال حاضر فتحعلى هستى! ولى من ميرزاى قمى هستم ، چون تمام سرمايهام با من همراه است : علم ، دانش ، معرفت ، تفسير ، فقه و اصولم. پس من ميرزاى قمى مرجع تقليد هستم ، ولى جنابعالى با لباس و كاخ شاه هستى. يعنى اينها همه اعتبارى است . لباس ملاك نيست ، صاحب لباس ملاك است...»
منبع: سایت عرفان
212113