خیابانهای نجف را یواشکی جارو میزنم
«محمد ضامن» لباس خدماتی به تن کرده ولی بقیه او را آقای مهندس صدا میزنند. هرچند که آقای مهندس در قامت کارشناس فضای سبز شهرداری مشهد خدمت میکند؛ ولی اینجا افتخارش پاکبانی خیابانهای نجف است.
به گزارش عقیق، این شهر در طول سال هم همیشه با مشکل تمیزی معابر روبروست. آنقدر این مشکل عادی شده که شاید برای کسی اهمیت نداشته باشد. حالا که روزانه هزاران زائر در گوشه و کنار این شهر مهمان موکبهای عراقی هستند، زبالهها بیشتر از همیشه میشود.
لباس پاکبان بر تن کرده و خیابان مملو از ظروف یکبارمصرف را تمیز میکنند. کاورهای زردرنگ نشان میدهد که کارکنان شهرداری مشهد مسئول تمیز کردن خیابانهای نجف شدهاند. چای نذری و عکس یادگاری بهانه میشود تاکمی گپ بزنیم. شاید لباسها دروغ بگویند. شاید ظاهر سادهشان گول زننده باشد ولی دستها هیچوقت دروغ نمیگویند. وقتی باهم دست میدهیم بهراحتی میتوان فهمید که این دستها مدتهاست کار سنگینی انجام نداده و بعید است دست یک پاکبان میانسال باشد.
«محمد ضامن» لباس خدماتی به تن کرده ولی بقیه او را آقای مهندس صدا میزنند. آقای مهندس از مرز ۴۶ سال عبور کرده و در قامت کارشناس فضای سبز شهرداری مشهد خدمت میکند ولی اینجا افتخارش پاکبانی خیابانهای نجف است. «در مشهد هم خادم امام رضا هستم و به زائرین امام خدمت میکند. حالا چه فرقی میکند؟ آمدم اینجا تا به زائرین این امام هم خدمت کنم.»
خبری از اجبار نیست
آقای مهندس ۱۳ سالی است که در شهرداری مشهد کارکرده و حالا ناظر فضای سبز شهرداری مشهد است. او همراه تیم ۶۵۰ نفره شهرداری مشهد راهی نجف شده است. وقتی از اجبار یا اختیار برای این سفر میپرسیم، میگوید: «خیلیها داوطلب بودند که بهعنوان نیروی خدماتی به اینجا بیایند. حتی گفتند آنهایی که خدماتی نیستند، حق ثبتنام ندارد. خدا را شکر مشکل حل شد و ما هم آمدیم. گفتند اگر بروی باید جارو دست بگیری! زباله جمع کنی! گفتم من دقیقاً برای همین کار میخواهم بروم. در گروه ما مهندس و کارشناس کم نیست و خیلیها مشتاق آمدن بودند که درنهایت ما ۶۵۰ نفر برای این سفر انتخاب شدیم.»
لیسانس؛ حداقل مدرک خادمی ویلچر
صحبت کردن با محمد کار سختی است. دلنازک شده و جواب خیلی از سؤالهایمان فقط یک بغض است. «بعد از همه این سالها برای اولین بار است که راهی کربلا شدم. همسرم گله میکرد که چرا تنها میروی و به بچههایم هم گفتم نمیتوانم آنها را ببرم ولی هیچکدام بابت کاری که اینجا انجام میدهند ناراحت نبودند بلکه خوشحال هم بودند. من هفتهای ۱۲ ساعت بهعنوان خادم افتخاری در بخش ویلچر حرم امام رضا خدمت میکنم. حداقل مدرک موردنیاز برای حضور در بخش ویلچر، لیسانس است. از سرهنگ تا مدیر و مسئول در بخش ویلچر خدمت میکند. من برای جارو زدن اینجا آمدم. اتفاقی سرگروه شدم و کمتر فرصت خدمت پیش میآید ولی بازهم یواشکی جارو را برمیدارم تاکمی خیابانهای نجف را جارو بزنم.»
عبادت یعنی خدمت به خلق
ایام محرم بارها در فضای مجازی از پاکبان هایی شنیدهایم که برای جمعکردن زبالههای هیئت و نذری خم میشوند. حالا محمد چند هزار کیلومتر از مشهد آمده تا خم شود و زبالههای مسیر پیادهروی را جمع کند. «مگر عبادتی بهتر از کمک به مردم وجود دارد؟ برخیها شوخی و جدی میگویند تو روشنفکر بازی درمیآوری ولی برایم مهم است که سفر و زیارتم همراه بامطالعه باشد. مکه هم که رفتم، برایم مهم بود بدون مطالعه حاجی نشوم. چند روز پیش هم وقتی از مرز رد شدیم پرچم عراق روی دوشم انداختم. دوستان به شوخی گفتند خودت را فروختی؟! به آنها هم گفتم عراق با ایران برایم تفاوتی ندارد. اینجا و سوریه را هم مثل کشور خودم میدانم. لحظهشماری میکنم یک روز برای خدمت راهی مدینه و مکه شویم.»