۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۱۲
حسین صیامی :
من از شماست هر چه منم را گرفته ام
حالا به روی دست ، تنم را گرفته ام
خاکم ز کربلاست ولی خانه ام بقیع
امشب بهانه ی وطنم را گرفته ام
58 شب همه جا گفته ام حسین
تا اذن این دو شب حسنم را گرفته ام
هرجا شده است صحبت کوچه شبیه تو
بی اختیار من دهنم را گرفته ام
.
.
از باغ شیعیانِ غریبِ مدینه ات
بُردِ یمانی و کفنم را گرفته ام
.
.
بین من و لباس عزایت چه فرقی است
من رنگ و بوی پیرهنم را گرفته ام
.
.
دست مرا بگیر به محشر بگو که من
همواره دست سینه زنم را گرفته ام
حامد الواری :
حس این جمله چه زیباست: حسن را عشق است
نقش بر عرش معلاست حسن را عشق است
مادرش فاطمه بی تاب حسین است ولی
ذکر روی لب زهراست حسن را عشق است
نه فقط عالم شیعه به حسن مینازد
شور در عالم بالاست حسن را عشق است
یل صفین و جمل یکه سوار عرب است
رجز حضرت سقاست حسن را عشق است
به خداوند قسم عشق جگر میخواهد
جگرسوخته زیباست حسن را عشق است
مانده در خانه غریب و بین یک شهر غریب
چقدر بی کس و تنهاست حسن را عشق است
وحید قاسمی :
در مدح تو باید که ببندیم دهان را
وقتی که بریدند ادیبانه زبان را
ای آینه ی حسن خدا، یوسف مصری
با آمدنت تخته کند زود دکان را
بازار سر زلف تو از بسکه شلوغ است
انگشت به لب کرده زلیخا صفتان را
وصف مژه ها و خم ابروت مرا کشت
زحمت نده صیاد دگر تیروکمان را
با تکه کلافی به وصال تو رسیدم
زهرا به حسابم زده این سود کلان را
تا سفره ی احسان کرم خانه تان هست
سائل نخورد ثانیه ای غصه ی نان را
زرتشت مسلمان شده ی چشم خمارت
انداختی از چشم همه دیرمغان را
ما بهتر از این روضه، بهشتی نشناسیم
بهترکه بچسبیم همین نقد جهان را
با طشت نگو، کوچه ی غم خون جگرت کرد
تو که باشی دگرم میل به بارانی نیست
اشبه الناس به کردار تو انسانی نیست
ما گداییم و اگرچه که فراوانی نیست
و اگر رغبت بازار به ارزانی نیست
تا حسن هست ،غم ما غم بی نانی نیست
پشت اسم تو پر از هیبت و نام آوری است
سیرتت را همه گفتند که پیغمبری است
صورت خوشگل تو ، حسرت حور و پری است
سر بازار تو آنقدر پر از مشتری است
چار فرسنگی دکان تو دکانی نیست
نور روی تو به شب حس سحرگاهی داد
و به مداح تو انگیزه ی مداحی داد
نوکری تو به ما هیمنه ی شاهی داد
تو به آنی دل ما را به فنا خواهی داد
اثر جذبه ی عشق تو ولی آنی نیست
هر که از تو بسراید سخنش می ارزد
هر که سرباز تو شد سر به تنش می ارزد
هر که همشهری تو شد وطنش می ارزد
کوبه ی خانه ی تو کوفتنش می ارزد
در تمنای وصال تو پشیمانی نیست
آن کتابی که تفال نزدیدش حسن است
هر کسی توبه کند ، دین جدیدش حسن است
هر که افتاد به بن بست، امیدش حسن است
قفل قلب من بیچاره کلیدش حسن است
وصد البته که در "دولت روحانی"نیست
جان عالم به فدای پدر محترمت
تو بگو یک کلمه جان علی "می خرمت"
عالمی شامل احسان و عطا و کرمت
در تماشای همان مقبره ی بی حرمت
"لذتی هست که در سجده ی طولانی نیست"
دم تو بود خدا حضرت عیسی را ساخت
قدر ظرف دل تو پهنه ی دریا را ساخت
سالها نان سر سفره ی تو ما را ساخت
باید آخر حرم یوسف زهرا را ساخت
غیرت هیچکسی ، غیرت ایرانی نیست