۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۱۵
در ادامه حاصل گفتگوی ما با این مداح اهل بیت(ع) پیرامون نکات مطرح شده در دیدار مداحان با رهبر معظم انقلاب و وظایف جامعه مداحان، از نظرتان می گذرد.
بحث مداحی را مدتها است که آقا به آن می پردازند، فکر میکنم از سال 68 شروع کردند. حتی از وقتی رئیس جمهور بودند هم به آن می پرداختند و اوج صحبت های ایشان در رابطه با بحث مداحی در سال 72 بود، و بعد از آن هر سال تذکرات خاصی دادند.
یک مستندی تهیه شده بود توسط تلویزیون به اسم شرح مدح که شب میلاد حضرت زهرا(س) یعنی شب قبل از دیدار ما با آقا پخش شد. به نظر من خوب است که همه علاقمندان به اهل بیت از جوانها، مداحها و کسانی که عاشق اهل بیت اند این مستند را حتما ببینند چون نکات مختلف خوبی جمع آوری شده بود و تقریبا همه محورهای فرمایشات آقا در آن آمده است.
هیچ جلسه مداحی نمی بینید که در آن جوانان نباشند
متاسفانه یک اتفاقات خاصی در مداحی افتاده خصوصا بعد از انقلاب اسلامی که آقا هم اشاره فرمودند، این است که به دلیل آنکه در مورد موارد مستحبی معمولا خیلی از چیزهایی که منتقل میشود با یک قانون به نام مابلغ هرچه که رسیده میشود عمل کرد و خیلی دنبال سندش نیستند و این آسیب میزند.
یکی از محورهایی که آقا اشاره فرمودند این بود که در شرایط فعلی مداحی یکی از بهترین ظرفیت های است که ایجاد شده و پذیرشش و جذب آن در افراد بسیار بالاست. شما الان خیلی از مسجدها به جز مساجد دانشگاه ها که بروید خیلی از افرادی که در نماز جماعت شرکت میکنند پیرمردها هستند یا افراد میانسال به بالا و حتی در همه مجالس سخنرانی هم جوانها حضور ندارند درحالیکه این قضیه در مورد مداحی برعکس است و شما هیچ جلسه مداحی نمی بینید که در آن جوانان نباشند. آقا نکته مهمی که تاکید کردند و این بود که با درایت و اطلاعات دقیق از این فضا استفاده شود. ایشان فرمودند هیچ وقت در تاریخ همچین زمینه ای برای فرهنگ تشیع و اهل بیت فراهم نشده بود که بتواند جوانهای مستعد با گوش شنوا و با عشق بیایند بنشینند پای یک صحبت هایی که آنوقت مسئولیت سنگینش روی دوش مداح است.
من یک روز شنیدم یکی از سیاسیون خودمان که خیلی هم ادعا داشتند در یک جلسه ای گفته بودند چرا ما پیشرفتمان در سطح جامعه زیاد نیست و عامه مردم به ما توجه ندارند؟ دلیل حرفش هم این بود که ما شهر را پر کردیم از یک آگهی تبلیغاتی و در نشستی که ما توقع داشتیم حداقل 2000 نفر شرکت کننده داشته باشد زیر 200 نفر شرکت کردند. اما حالا ببینید در مسجد ارک حاج منصور ارضی که آنجا مداحی میکنند تا بیرون مسجد هم پر میشود. این نشان میدهد که افرادی به عشق و علاقه ای اهل بیت می آیند و باید از این ظرفیت خوب استفاده شود.
در خیلی از هیئات تخلیه انرژی جوانها با روش غلط صورت میگرفت
سخنرانی قبلی آقا درمورد مداحی خیلی مفصلتر از سخنرانی اخیرشان بود چون این جلسه به بحث هسته ای و یمن هم پرداختند و نکاتی که اشاره کردند که از این ظرفیت خوب استفاده شود در نتیجه شما مسئولیت دارید و باید این ها را به جهتی ببرید که اهل بیت علاقمند هستند و معارف دین را از زبان شما بشنود زیرا که گوش و دلشان را آماده کردند که شما حرف بزنید، شما اینها را آماده کنید.
و اشاره مهمشان بر این بود که یکسری حرفهای خرافی را یک عده ای مطرح کنند و به عنوان مثال یک مصداق فرمودند، جلسه ای که یک عده جوان بیایند لخت بشوند و بپرند بالا بپرند پایین و یکسری حرف را تکرار کنند خوب این چه معرفت و بصیرتی نسبت به اهل بیت به اینها میدهد؟! این یک درس خیلی مهم است چون همانطور که آقا فرمودند قشر جوان مشتری این برنامه مداحی هستند بالاخره جوان هم یک ویژگی هایی دارد و یکی از آنها انرژی های نهفته درون جوان است و تخلیه این انرژی نباید از طریق غلط صورت بگیرد تا الان ما مشاهده میکردیم متاسفانه در خیلی از هیئات تخلیه انرژی جوانها با روش غلط صورت میگرفت خوب فرمایش آقا این رهنمود را داشت که انرژی اینها در مسیر درست تخلیه شود و در جلسات قبلی فرموده بودند اینکه مثلا ما بپردازیم به چشم و ابروی حضرت اباالفضل اینها چیزهایی است که معرفتی به شنونده نمی دهد.
برخی کتاب ها و مقاتل اشکال دارند
شنونده باید معرفتی که پیدا میکند در اعمال این بزرگان باشد مثلا در مورد حضرت اباالفضل العباس در خیلی از شعرهای مداحی قبل که داشتیم همین بحث چهره ایشان مطرح بود اما ببینید امام صادق (ع) میفرماید عمویم عباس بصیرت بسیار بالایی داشت خوب مداح های ما باید این بصیرت حضرت را به مردم نشان دهند که اگر یک موضوع سیاسی در کشور پیدا شد که لازم بود اینها موضع گیری کنند، این بصیرت به دردشان بخورد از حضرت علی اکبر یاد بگیرند تسلیم مطلق حق و رهبری باشند که وقتی امام حسین(ع) فرمودند انالله و انا الیه راجعون و حضرت علی اکبر پرسیدند آیه استرجاع را چرا فرمودید؟ حضرت فرمودند در خواب کوتاهی که داشتم دیدیم که میگویند این کاروان میرود و مرگ هم تعقیبش می کند علی اکبر نپرسید این مسیری که میرویم چرا مرگ؟ فرمودند مسیر ما مگر حق نیست؟ امام حسین فرمودند بله و علی اکبر گفت: پس باکی از مرگ نیست. یعنی آماده بودن یک جوان مثل علی اکبر که خَلقاً و خُلقاً و منطقاً اشبه الناس به رسول الله.
اینچنین انتقال مطلبی از طرف مداح به جوان ما بشود دیگر دنبال قد و قواره علی اکبر نمی رود دنبال ازدواج نکردن علی اکبر نمی رود که اتفاقا این دروغ هم هست و حضرت علی اکبر با فردی به نام ام ولد ازدواج کرد و دو فرزند هم داشتند و سنشان هم 27 سال بوده نه 17 سال. یا یک نوجوانی مثل قاسم برای بچه هایی که در جلسات شرکت می کنند اگر حضرت میاید و میافتد روی پای عمویش که من هم فردا بروم شهید شوم (چون من خودم یک کتابی در مورد امام حسین(ع) نوشتم و اربعین امسال در کربلا تمام شد)، من ندیدم در اسناد قدیمی ها که متعلق به 300 - 400 سال پیش است که آمده باشد اهلا من العسل را گفته باشد ولی این به صورت محکم همه جا آمده که حضرت افتادند روی دست و پای عمو که به من هم اجازه بدهید بروم بجنگم و چون خیلی بی تابی میکند حضرت اجازه میدهد که برود. و سنشان هم قطعا بالای 13 سال بوده و متاسفانه ما در مورد سنها خیلی اشتباه کردیم و سن ایشان بالای 15 سال بوده و کلا امام حسن(ع) چهار پسر داشته که هر چهار نفر در میدان جنگ بودند. بیایم سوال کنیم این همسر امام حسن کی بود که این چهار پسر را تربیت کرد تازه پدرشان هم همراهشان نبود که بگوییم به تشویق پدر به جنگ آمدند. حتما آن قاتل که مادر اینها نبوده و عبدالله پسر کوچک امام حسن نمیتوانست 8 سالش باشد.
دانشجو از من سوال میکند مگر امام حسن سال 50 شهید نشدند مگر جنگ سال 61 نبوده چطور میشود این بچه زیر 11 سال سن داشته باشد؟ وقتی مداح دقت نکند این سوالها ایجاد میشود. و سن عبدالله قطعا بالای 11 سال بوده است. اما انتقال رشادت های این بچه به مردم، آنچنان ابتهاجی به جمع میدهد. آنوقت شما نگاه میکنید میبینید یک دفعه از لبنانِ عشرتکده اروپایی ها و عرب ها تبدیل شد به بزگترین مبارزان علیه اسرائیل که در 33 روز بزرگترین ارتش خاورمیانه را به زانو در می آورد و بنابراین این نکاتی است که باید به آن توجه شود.
برای تحریک عواطف بعضی چیزها را به عنوان زبان حال چاشنی قضیه می کنند
متاسفانه برخی از علمای ما هم در مورد انحرافات و خرافاتی که آقا اشاره فرمودند به اینها تذکر نمیدهند و ممکن است مداحی برای جاری کردن اشک مستمع بر اساس برخی اسناد غیر معتبر بر همان قانون مابلغ اکتفا کند. شما در نظر بگیرید در مورد بچه های حضرت زینب(س) خوب این بچه ها بزرگ بودند بالای 25-26 سال بودند و زن و بچه داشتند بعد ما میایم میگویم دو طفل حضرت زینب(س) درحالیکه اینها اصلا طفل نبودند و شب تاسوعا یا عاشورا وقتی حبیب ابن مظاهر رفت که از طایفه بنی اسد یار برای امام حسین(ع) بیاورد یکی از بچه های حضرت زینب همراهش بود و آنجا سخنرانی کرده و بیشتر برای تحریک عواطف و احساسات سن را پایین می آورند و بعضی چیزها را به عنوان زبان حال چاشنی قضیه می کنند و بعضی از این زبان حال ها واقعا خرافی است و اصلا در شان اهل بیت(ع) نیست. یا یکی از بچه های امام حسین(ع) اسمش بوبکر است و چون اسم این بوبکر است اصلا در هیچکدام از اسنادمان نیامده.
اگر شما به اتفاقات کربلا نگاه کنید آنقدر بحث درایت و بصیرت و تعقل گرایی در ارتباط با بحث ولایت امر داریم که اگر شما نگاه کنید به غیر از پیرمردهایی که از یاران حضرت نام برده شده بیشتر اینهایی که آمدند و به حضرت ملحق شدند جوانند. حدود 80 نفر که از کوفه و از لشکر عمرسعد از شب تا ظهر عاشورا آمدند و به لشکر امام حسین پیوستند اکثرا جوان اند. و جوانهای مستعدی که ما داریم باید اینها را به آنها آموزش بدهیم که فردا یک سایت یا یک سخنرانی نتواند اینها را منحرف کند و یک استاد دانشگاه با یک حرفی که از ماهواره شنیده نتواند در اینها شک ایجاد کند. بنابراین فرمایش آقا بهره برداری بیشتر از این فضایی است که در اختیار مداح ها قرار دارد.
ویژگی های مهم یک مداح
نکته بعدی که اشاره کردند و به نظر من بسیار حائز اهمیت است این بود که آقا فرمودند زمانی که ماجوان بودیم در مشهد کلا بیش از 4-5 مداح حضور نداشتند و تهران هم چندتا بیشتر از این و بیشتر هم یکسری شعرهای تکراری بود و روضه؛ اما الان دیگر این نیست. مثلا در همین دیدار تعدادی مداح از استان فارس آمده بودند میگفتند ما نمایده هفت هزار مداح استان فارس هستیم. اگر اینها به مسئولیت خود عمل کنند قبول کنید که از هر رسانه ای موثرترند الان هم که ما این همه مراسم و مناسبتهای متنوع در ماه های مختلف داریم که میتوان از آن استفاده کرد و به مردم بصیرت بدهند و این نیاز دارد که انسان اول خودش را تقویت کند. یعنی خودش را به اطلاعاتی برساند که بتواند این اطلاعات را منتقل کند. چطور یک شاعر پیرمرد با بصیرت مثل آقای معلمی کنار آقای آهنگران در زمان جنگ شعرهای هیجانی اصیل انقلابی براساس دستورات دین و قرآن و اهل بیت می سرود که هرجا آهنگران این اشعار را میخواند مردم به وجد می آمدند و در کنار این تهییج درس هم میداد.
البته چند ویژگی را مداحان باید حتما داشته باشند:
اول اینکه حتما به زبان عربی آشنا بشوند یعنی نمی شود کسی که میخواهد یک مطلب عربی نقل کند عربی نداند و مثلا برای نقل یک حدیث خودش باید عربی بلد باشه که تا میخواند معنی را هم بفهمد. مثلا در همان دیدار که تلویزیون هم پخش کرد و خیلی از مداحها در همان جلسه هم متوجه شدند که یک مداح جلوی آقا یک کلمه عربی را غلط خواند.
دوم این است که اینها باید تاریخ اسلام را دقیق بخوانند و بعد علم درایه که تعقل گرایی تاریخ است را خوانده باشند که مثلا کسی میگوید در فلان واقعه من بودم بعد نگاه می کنید که این فرد آن موقع اصلا متولد نشده بوده پس نمیتوانسته حضور داشته باشد. به این میگویند علم درایه یا مثلا یکی آمد جلوی آیت الله حکیم روضه حضرت مسلم و طفلان مسلم را خواند و گفت سر این بچه ها را برید و انداخت در فرات و جسدشان در مصیب پیدا شد آیت الله حکیم گفتند اینجا که اینها کشته شدند، مصیب بالا دستشان قرار دارد پس آب وارونه رفته که اینها را برده رسانده آنجا؟ کسی که اطلاع داشته باشد از این حرفها نمی زند. یک مداح باید تحلیل داشته باشد که بداند، مثل همان سن بچه های امام حسن که من عرض کردم و بحث های از این دست زیاد است مثلا در بین اسرا 7-8 تا مرد بودند و بعضی از اسرا را ابن زیاد نفرستاد شام و برخی بعد از 6ماه از واقعه عاشورا به خاطر زخمهایی که خورده بودند شهید شدند پس مداح باید تاریخ را مطالعه کند و با علم درایه تطابق تاریخی دهد. مرحوم فلسفی میگفتند برای یک سخنرانی یک ساعته باید ده ساعت مطالعه کرد. برای مداحی مثلا بیست دقیقه ای حداقل باید بیست دقیقه مطالعه کنند البته از کتابهای معتبر چون کتابهایی که 200 سال قبل نوشته شده اگر اسنادش در کتابهای قبل موجود نباشد اعتبار ندارند و اکثر کتابهایی که الان موجود است نوشته زیر دویست سال قبل هستند و اگر مطالبشان در اسناد قبلی نباشد اعتبار ندارند.
بعد از بحث عربی و تاریخ باید یک مقدار بحث امام شناسی و معصوم شناسی کار کنند که وقتی یک مطلبی را میخواهند در مورد یک معصوم بگویند توجه داشته باشند که این حرف در حد یک معصوم هست؟ این همه ما مدتها شعر داشتیم از قول امام حسین که "اکبر تو مرا میدان مشکن دل لیلا را" یعنی با یک ذره دقت می بینیم غیر مستقیم مقام اباعبدالله(ع) را از پدر شهید خودمان پایین تر آوردیم، پدر شهید پسرش را می فرستاد جبهه بعد امام حسین(ع) بگوید نرو! در حالیکه اگر بروید مطالعه کنید می بینید تا علی اکبر اذن میدان خواست بلا فاصله حضرت اجازه داد یا مثلا اصلا لیلا کربلا نبوده و خیلی قبل فوت کرده بوده. و این اتفاق و این مطالعات باید صورت بگیرد ولی خود مداح ها به تنهایی و تک تک نمی توانند، آن هم با آن عددی که من عرض کردم که مثلا فقط در استان فارس هفت هزار نفر مداح داریم.
من یادم است موقعی که ما بچه بودیم کسانی که مداحی میکردند طلبه هایی بودند که تا حدی درس خوانده بودند و یک اطلاعات اولیه حوزوی داشتند. و برخی بودند که اگر مداح درس نخوانده بود به او اجازه نمیدادند مداحی کند. الان هم به نظر من لازم است که ما کلاسهایی بگذاریم برای مداح ها ، مثلا کلاس تاریخ اسلام برای اینها بگذاریم و متاسفانه آنقدر هم کتاب در زمینه عاشورا با تحریفات بسیار زیاد وجود دارد که مداح وقتی می بیند در یک کتاب مطلبی نوشته شده استناد میکند درحالیکه آقای جوادی آملی میفرمایند هرچه که در کتاب نوشته الزاما درست نیست. و این کلام شما کاملا درست است و ما باید کلاسهایی برای آموزش عربی در حد لازم، تاریخ اسلام و ... برگزار کنیم.
پیشنهادم این است که بیاییم یکسری سی دی هایی در مورد وقایع مختلف تاریخی که معمولا مداحها به آنها می پردازند آماده کنیم. آن هم توسط فردی که تاریخدان باشد مثلا آیت اللهِ دانشمند تاریخ شناس خوب ما آقای یوسفی غروی در قم که ایشان استاد این رشته هستند و من هرموقع خدمتشان میرسم واقعا از صحبت ها و نوشته های ایشان استفاده می کنم، یا یک نفر مثل آیت الله جاودان که ایشان شاگرد علامه عسگری بوده و علامه عسگری خیلی از چیزهایی که حاشیه ای بوده و درست نبوده را رد کردند و آقا تاکید می کنند حرف های تفرقه افکنانه که اصلا سند هم ندارند گفته نشود. اگر اینکار صورت بگیرد یعنی مجمع الذاکرین یا جاهایی مثل این از یک دانشمندهایی مثل اینها دعوت کنند و اینها وقایع تاریخی را سی دی کنند بسیار خوب است
*نکته بسیار مهمی که هست ما نوعا در جریان کربلا خصوصا به شهدای اهل بیت میپردازیم و خیلی هنر کنیم میرویم سراغ حر ولی برای سایرین حسابی باز نمی کنیم درحالیکه برای یک جوان مهم است که چطور یک مسیحی یک شبه مسلمان میشود و در کربلا شهید هم میشود، درحالیکه دو رکعت هم نماز نخوانده و بهشتی میشود. خدا رحمت کند مرحوم شریعتی را میفرماید کربلا یک ویترینی است که از کودک شیرخوار در آن هست تا پیرمرد 80-90 ساله. خوب ما باید همه را به مردم معرفی کنیم. شما تردید نکنید که اگر کسی قصه شهادت مسلم بن عوسجه را بگوید واقعا قلب شکسته میشود. کسی قصه حبیب ابن مظاهر و سعید بن عبدالله را بگوید که چطور اینهمه تیر به بدنش خورده تا امام نمازش را بخواند و وقتی میفتد رو میکند به امام حسین(ع) و میگوید به عهدم وفا کردم؟ پس ما باید به بقیه هم بپردازیم. حتی اگر نمیخواهند در ذکر مصیبتشان اشاره کنند حداقل در مقدماتشان به این بپردازند که مردم آشنا بشوند.
مجمع الذاکرین مستند شرح مدح را برای همه مداحها بفرستند
من مطمئنم که همه مداح ها سعی دارند مطالب درست منتقل کنند. الان شما در هیئتهایی که بودید دیدید بچه ها اول میگفتند باید لخت بشوند بعد وقتی اطلاع رسانی شد و فرمایش آقا را گوش دادند خیلی عوض شد. پیشنهاد هم کردم خدمت دوستان که مجمع الذاکرین این مستند شرح مدح را برای همه مداحها بفرستند تا با اصول مداحی یک مقداری آشنا شوند و بعد اینکه گفتم شرح دقیق وقایع تاریخی مورد نیاز مداح ها انجام شود. و کنار اینها نکات آموزشی و بصیرتی و معرفت شناسی و امام شناسی قرار بگیرد تا دیگر ناخواسته توهین به امام و اهل بیت صورت نگیرد. و بعد دیگر اینها اگر خودشان متنی را بخوانند که ببینند این با وجهه معصوم جور در نمی آید نقل نمی کنند.
کاری که من خودم در مداحی میکنم، اگر ببینم شعرهای بسیار خوبی که بعضی شاعرا گفتند اما شاعر دقت نکرده و یک مطلب ناصحیح در شعر هست آنرا اصلاح میکنم. مثلا همین شعر معروف "ای قلم سوزلرینده اثر یوخ" که یکی از برادران ترکمان شاعرش بود، در یکی از قسمتها می گوید من هیچ کسی را خوشگلتر از تو ندیدم این در شان امام زمان نیست که من ترجمه کردم این شعر را با همان آهنگ ولی میگویم "شان و هم رتبه ات بی نظیر است، هر که دیدم به عشقت اسیر است" خوب است که مداح ها به این موارد دقت کنند. الان که بیشتر مداحها کم و بیش شاعر هم هستند و میتوانند شعر دیگران را اصلاح کنند.
سعی نکنید با قصابی شهدا اشک مردم را دربیاورید
مورد بعد اینکه سراغ شعرهای خوب بروند. آقا یک تعبیر دارند درمورد هنر میگویند: "هر اندیشه ای که در قالب هنر نگنجد ماندگار نمیشود" و این خیلی حرف بلندی است پس در بحث مصیبت و معرفت دادن نسبت به امام شعر خیلی گویاتر است و خود آقا میفرمودند یک بیت شعر مداح ممکن است کار ده تا سخنران را بکند و اینها باید بروند سراغ شعرهای فاخر. آقای علی انسانی حرف قشنگی میزند که سعی نکنید با قصابی شهدا اشک مردم را دربیاورید. اینکه حجت خدا روی زمین افتاده باشد و با ده تا اسب بدن حجت خدا لگد کردند و مثلا میخواستند آثاری از اینها نماند که معلوم شود چه کسی امیر و اسیر و غلام است، همین واقعه اگر درست ترسیم شود آیا گریه ندارد؟ اما شرطش هنرمندی مداح است که آن صحنه را برای شنونده ترسیم کند. یا حضرت علی اصغر طفل رضیع که در شش ماه بودنش بحث است اما در شیرخوار بودنش بحثی نیست که یک بچه را میدهند بغل پدرش که خداحافظی کند. بر اساس اسناد هیچ وقت حضرت تقاضای آب نکردند و اینکار با معصوم جور در نمی آید و اصلا ما داریم که تا شب آخر آب بوده آنجا منتها آب برای همه نبوده و روز عاشورا آب بصورت کامل قطع شد. اما اینکه حضرت علی اصغر "من اذن الی الاذن" شهید شده این سند دارد و خود همین واقعه به اندازه کافی عاطفه شنونده را تحریک می کند و نیاز به واقعه پردازی و دروغ ندارد.
نامه ای به من داده بود که فلانی لطفا روضه تکراری نخوانید
یکی از چیزهایی که مقایسه میکردم مثلا در دوران جنگ شهدایی که میاوردند و تشییع میکردند و خانواده و دوستان گریه میکردند چیزی خلاف واقع در مورد آنها گفته نمیشد. شهادت نامه اش را میخواندند گریه میکردند چون حرفهای اساسی در آن زده بود. وصیت نامه امام حسین(ع) که کمتر از وصیت نامه شهدا نیست، علی اکبر(ع) که کمتر از شهدای ما نیست. همانطور که در مورد شهدای خودمان میدیدیم اینها را تشییع و دفن می کنند و اتفاقا در مراسم آنها هم باز برای اهل بیت عزاداری میشد. بنابراین ما باید به این امر توجه داشته باشیم .
نکته بعد آنکه شنونده ها را هم باید تربیت کنیم ما بعضی مخاطبانمان هستند که متاسفانه انتظار حرفهای جدید دارند، یادم است یکی در مسجد خودمان نامه ای به من داده بود که فلانی لطفا روضه تکراری نخوانید. گفتم اگر موافقید یک تعدادی شهدای دیگر اضافه کنیم به شهدای کربلا تا روضه جدید باشد! و شما الان نگاه کنید ما اکثر مجالسمان یک نفر سخنران و دو سه تا مداح دارد. این نشان میدهد که کشش مداحی بیشتر است البته اینجا یک اشکال وجود دارد که مخاطب حوصله شنیدن حرفهای معرفتی سنگین را کمتر دارد یعنی دوست دارد در قالب بحث های هیجانی و شعاری دوساعت هم بنشیند اما اگر بحث وارد مقولات معرفتی سنگین شد، کم کم خسته میشود و این پا آن پا میکند که سریع نوبت مداح برسد. بنابراین ما باید به مخاطب بگوییم که اول باید یک سخنران بیاید و کل ماجرایی که قرار است امشب گوش بدهی را برایت تبیین کند و بحث شعوری را منتقل کند و بعد مداح بحث عاطفی و بحث شعاری را بگوید.
امیدوارم با درایت بیشتر و توجه به فرمایشات آقا این تحول پیش بیاید و من معتقدم مداح ها خیلی نقش مهمی در حفظ معارف فرهنگ اهل بیت(ع) خصوصا در زمینه عاشورا دارند و خوب است که بازدهی آن بیشتر شود. الان راندمان پایین است و می شود با درایت و رعایت فرمایشات آقا این راندمان را بالا برد.
* گفتگو از: مهدی شربی
منبع:فرهنگ
1- حضرت علی اکبر با فردی به نام ام ولد ازدواج کرد (! ام ولد اسم شخص نیست. بلکه به کنیزانی که صاحب فرزند می شدند ام ولد گفته می شد)
2- درباره کتابی که جمله احلی من العسل (یا مطابق انچه در این گزارش نوشته شده اهلا! من العسل) کافی است به کتاب الهدایه الکبری مربوط به قرن 4 مراجعه کنند.
3- در حالی که منابع کهن از قول حمید بن مسلم نقل کرده اند» «لم یبلغ الحلم: به سن بلوغ نرسیده بود»ایشان می گوید حضرت قاسم 15 سال داشته!