عقیق: « يکي از علماي وارسته پس از مرگ، به خواب فرزندش که او هم از علماي گرانقدر بود، آمده بود. آن عالم نقل ميکرد که پدرم را در خواب نگران و مضطرب ديدم. گفتم: چرا نگران و ناراحت هستيد؟! شما که بايد جاي عالي و روضهاي از رياض الجنه را داشته باشيد!
پدرم گفت: من هيجده تومان به يکي از کسبۀ بازار بدهکار هستم و اين بدهي را در دفترم ننوشتهام. الان در برزخ به من ميگويند که چرا در دفترت ننوشتي که اين بدهکاري را ورثۀ تو بپردازند؟ لذا آن هيجده تومان موجب عذاب من شده است! درحالي که در باغ و بهشت هستم و وضعيّت من خوب است و ملائکه مونس من هستند، اما اين حقّ الناس مرا اذيت ميکند.
آن عالم بزرگوار ميگويد: وقتي از خواب بيدار شدم، به بازار رفتم و به آن طلبکار که يک کاسب جزء بود، گفتم: تو از پدر من طلبکاري؟ گفت: آري. گفتم: چقدر؟ جواب داد: هيجده تومان.
از اينجا معلوم ميشود که وضع مالي آن عالم خوب نبوده و محبور به قرض و يا نسيه گرفتن شده است، امّا به هر علّتي در دفترش ننوشته يا فراموش کرده است آن را بنويسد. فرزند آن عالم ميگويد: هيجده تومان را به آن شخص پرداختم و از او گله کردم که چرا قبلاً نگفتي طلبکار هستي تا طلب تو را بدهيم؟!
او جواب داد: چرا پدرت که عالم بود، بدهي خود را در دفتر ننوشت تا شما بپردازيد؟ در ضمن من ترسيدم بگويم و شما باور نکنيد.
واقعاً حقّ الناس در عالم برزخ مشکل زاست و در روز قيامت، رسيدگي به آن بسيار سخت و حسّاس است.
آقايان و خانمها! مواظب باشيد حقّالناس به گردن شما نباشد که عالم برزخ سخت و بدي براي شما رقم خواهد زد. حتي اگر به خاطر نيکيهاي فراوان، بهشت برزخي براي کسي فراهم شود، ولي حقّ الناس موجب زجر و غم و غصّۀ او خواهد شد.»
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری
۲۱۲۱۱۳