سرویس شعر آیینی عقیق: به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری مادر سادات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، عقیق شعر خوانی تعدادی از شاعران آیینی را با عنوان "به گواهی آه " منتشر می کند:
بخش اول :
شعر خوانی هادی جانفدا در رثای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
Video Player is loading.
Play Video Play Current Time 0:00
Duration 0:00
Remaining Time -0:00
Fullscreen This is a modal window.
The media could not be loaded, either because the server or network failed or because the format is not supported.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
Text Color White Black Red Green Blue Yellow Magenta Cyan Transparency Opaque Semi-Transparent Background Color Black White Red Green Blue Yellow Magenta Cyan Transparency Opaque Semi-Transparent Transparent Window Color Black White Red Green Blue Yellow Magenta Cyan Transparency Transparent Semi-Transparent Opaque
Font Size 50% 75% 100% 125% 150% 175% 200% 300% 400% Text Edge Style None Raised Depressed Uniform Dropshadow Font Family Proportional Sans-Serif Monospace Sans-Serif Proportional Serif Monospace Serif Casual Script Small Caps Reset restore all settings to the default values Done
Close Modal Dialog End of dialog window.
تعداد بازدید : 52
ای ماه چراغ پشت بامت
خورشید طلوع صبح و شامت
ای تکیه زده به تخت لولاک
غوغای وجود بار عامت
ای کوثر و سلسبیل و زمزم
ته مانده تبرکی جامت
ای کعبه یکی ز معتکف ها
در خلوت مسجدالحرامت
مقبول نماز در حریمت
واجب سده حج به احترامت
تعقیب نماز صبح احمد
دیدار تبسم و سلامت
قدر است شبی که با تو طی شد
توحید بیانی از مقامت
در ظل ولایتت ولی بود
ماموم تو می شود امامت
هر ناله ی توست شقشقیه
هر آه تو نطق بی کلامت
شمشیر علی برادرت بود
اما غم و گریه یاورت بود
قرآن لفط معانی تو
گویاست به هم زبانی تو
وحی است کنیز خانه زادت
همخانه خطبه خوانی تو
مهمان وجود جمع عالم
بر سفره مهربانی تو
مریم ، حوّا سرایدارت
تا کیست رفیق جانی تو
معصومه ی تو گشوده راهی
تا ساحت بی کرانی تو
دارد قم و آن حرم نشانی
از مدفن بی نشانی تو
پیران طریق عقل و عرفان
حیران تو و جوانی تو
سرخ است همیشه گوش تاریخ
از صورت ارغوانی تو
آرام آرام کشته ما را
افتادن ناگهانی تو
قد راست نکرده ایم از آن روز
قربان قد کمانی تو
با اینکه شکسته ای و مجروح
از پا ننشسته ای چنان کوه