عقیق به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) - بخش دوم

به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) عقیق تعدادی از اشعار شاعران آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند

سرویس شعر آیینی عقیق : به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) عقیق تعدادی از اشعار شاعران آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند:

 

اشعار شهادت حضرت زهرا (س) - سری دوم

 

بهمن صالحی:
امشب ز غم تو آسمان بی‌ماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
رفتی به جوانی از جهان یا زهرا
گل بودی و عمر هر گلی کوتاه است

محمد جواد غفورزاده:
ه لحظه لحظۀ دوری، به هجر یار قسم،
به دیر پایی شب‌های انتظار قسم،

به باغ سبز شهادت، به خون سرخ شهید
به روشنای سپیده، به نوبهار قسم،

به آشنایی غم با دل صبور علی
به روشنایی قلب امیدوار قسم،

به بی‌صفایی صبح مدینه بی‌زهرا
به بی‌وفایی دنیا، به شام تار قسم...

به آتش دل مسکین، به آه سرد اسیر
به اشک چشم یتیم و به چشمه‌سار قسم

اگر چه قلب جهان غرق در جراحت شد
شبی که فاطمه در خاک خفت، راحت شد


آرش پورعلیزاده:
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟

پاییز پاییز پاییز اندوه اندوه اندوه
آیا پس از رفتن تو باید بهاری بیاید؟

بعد از تو این حرف‌ها را با چاه باید بگوید
دیگر چگونه به خانه با شرمساری بیاید؟

از این نماز شکسته پهلوی هر کس نگویید
حالا که جمع‌اند گل‌ها حیف است خاری بیاید

ای دشمنان سیه‌رو در خوابی آشفته باشید
ای کوچه‌های مدینه باید سواری بیاید

زینب تو باید بسوزی با داغ مادر بسازی
این اشک‌ها را نگه‌دار شاید به کاری بیاید

جواد محمد زمانی:
باغ اعتبار یافت ز سیر کمالی‌ات
گل درس می‌گرفت ز اوصاف عالی‌ات

هفت آسمان، مسخّر عرفان ناب تو
هفت آسمان، محیط شهود جلالی‌ات

شب افتخار داشت تماشا کند تو را
در لحظۀ نماز، در اوج زلالی‌ات

با عطر جانماز تو تکریم می‌شوند
صدها فرشته بال زنان در حوالی‌ات

می‌رفت آبروی تجمّل میان خاک
تا شهره شد حکایت ظرف سفالی‌ات...

ای شهر پر ز آینه، ای خانه خانه نور
ما نیستیم عاقبت آیا اهالی‌ات!؟

نسل تو چشمه چشمه در آفاق جاری است
کوری خصم طعنه‌زن لااُبالی‌ات

امّا توان حضرت خورشید را گرفت
صرف تصوّر سفر احتمالی‌ات!

حالا ز غم تهی‌ست دلِ از صفا پُرَت
از یاد تو پر است ولی جای خالی‌ات!

حسین عباسپور:
دلت زخمی دلت آتش‌فشان بود
نگاهت آسمان بود، آسمان بود
فقط «روح رسول الله»! ای کاش
مدینه با تو قدری مهربان بود

محمد علی مجاهدی:
بی‌تو چه کند مولا؟ یا فاطمة الزهرا
افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا

وقت است که از رحمت، دستی ز علی گیری
افتاده ز پا مولا، یا فاطمة الزهرا

بعد از تو علی، از پای افتاد و به غم خو کرد
با خانه‌نشینی‌ها، یا فاطمة الزهرا...

چون محرم رازی نیست، با چاه سخن گوید
تنهاست علی، تنها، یا فاطمة الزهرا...

بر خرمن جان او، چون شعله شرر می‌زد
می‌ریخت چو آب اسما، یا فاطمة الزهرا...

هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم
هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمة الزهرا

 

جواد محمد زمانی:

باغ اعتبار یافت ز سیر کمالی‌ات
گل درس می‌گرفت ز اوصاف عالی‌ات

هفت آسمان، مسخّر عرفان ناب تو
هفت آسمان، محیط شهود جلالی‌ات

شب افتخار داشت تماشا کند تو را
در لحظۀ نماز، در اوج زلالی‌ات

با عطر جانماز تو تکریم می‌شوند
صدها فرشته بال زنان در حوالی‌ات

می‌رفت آبروی تجمّل میان خاک
تا شهره شد حکایت ظرف سفالی‌ات...

ای شهر پر ز آینه، ای خانه خانه نور
ما نیستیم عاقبت آیا اهالی‌ات!؟

نسل تو چشمه چشمه در آفاق جاری است
کوری خصم طعنه‌زن لااُبالی‌ات

امّا توان حضرت خورشید را گرفت
صرف تصوّر سفر احتمالی‌ات!

حالا ز غم تهی‌ست دلِ از صفا پُرَت
از یاد تو پر است ولی جای خالی‌ات!


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین