۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۲۰
عقیق: عملیات کربلای4 نیز یکی از عملیاتهای هشت سال دفاع مقدس بود که یادآور مظلومیت و شجاعت رزمندگان اسلام است. عملیاتی که رادارهای آمریکائی به جبران قضیه مک فارلین، تمام جزئیات عملیات را به عراقیها داده بودند. اما ماجرای مک فارلین چه بود؟
ماجرای مک فارلین چه بود؟
مجله عربی الشراع در شماره دوم نوامبر 1986 (11 آبان 1365) مذاکرهای را افشاء کرد که اگر از طریق آن روزنامه این مطلب فاش نمیشد شاید برخی سیاستمداران ایرانی ترجیح میدادند آن موضوع را برای همیشه سری نگه دارند. نخستین جرقههای ارتباط ایران با آمریکا پس از قطع رابطه دیپلماتیک، خرداد 1365 و در سفر هیاتی آمریکایی به تهران به ریاست رابرت مک فارلین زده شد. مذاکرات مک فارلین علی رغم تمامی تمهیداتی که دو جریان سیاسی در ایران و آمریکا اندیشیده بودند به شکست انجامید. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود در کتاب امام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی درمورد این ماجرا آورده است:
«یکی از هواپیماهایی که برای ما اسلحه میآورد، از یکی از کشورهای اروپایی اجازه عبور گرفت که وارد بشود و اسلحهاش را در فرودگاه مهرآباد پیاده کند که البته قطعات آن اسلحه، بعضی از نیازهای پیچیده ما بود و کسانی که به عنوان خدمه هواپیما اجازه ورود گرفته بودند. پنج نفر بودند، خلبان و کمک خلبان و همینهایی که معمولاً در هواپیما هستند. اسامی ایرلندی هم به ما داده بودند.
وقتی که هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شد به ما اطلاع دادند که این آقایانی که از هواپیما پیاده شدند میگویند، ما امریکایی هستیم و برای مسئولان کشور شما از آقای ریگان و مسئولان امریکا پیام آورده ایم. ما فوری با دوستان خودمان جلسه تشکیل دادیم و گفتیم این آقایان را در فرودگاه توقیف کنید تا ببینیم مسأله اینها چیست؟ هواپیمایشان را به پایگاهی منتقل کردیم و آنها را هم نگه داشتیم. سه ساعت و نیم در فرودگاه معطل شدند تا ما توانستیم تصمیم بگیریم و خدمت امام این مسأله را عرض کردیم.
امام فرمودند که: «با اینها صحبت نشود، پیامشان را هم نگیرید و ببینید که اینها چه می گویند و برای چه کاری به ایران آمده اند.» آنها را به هتل منتقل کردیم و در هتل گفتند: پیام آوردند که آقای ریگان برای مسئولان کشور شما هدیه فرستاده اند. برای هر یک از ما یک قبضه اسلحه کمری هدیه آوردند و گفتند که پیام را هم در ملاقات حضوری به شما میگوییم و یک عدد کیک صلیبی آوردند که این کلید فتح روابط است.
ما گفتیم: ما اصلاً کسی را قبول نمیکنیم و حرفی هم با کسی نداریم. پیام کسی را هم قبول نمیکنیم. شما باید جواب بدهید که چطور قاچاقی وارد ایران شدید. پاسپورتهای آنها را گرفتیم. خلاصه هدف اینها دراصل این بود که بیایند به تعبیر خودشان، آن سردی روابطی که بین ایران و امریکا درست شده را ذوب بکنند، و خواهش و التماس که یکی از مسئولان کشور ما بپذیرد وقتی که پاسخ منفی را دریافت کردند، آقای مک فارلین ادعایی، عصبانی شد و گفته بود شماها چقدر دیوانه هستید. شانس درِ خانه شما آمده و مشکلات شما را آمدیم حل بکنیم، فضای شما در تصرف هواپیماهای عراق است و چه و چه... پنج روز به صورت توقیف در هتل ماندند و وحشت اینها را فرا گرفته بود. بالاخرهبعد از 5 روز آنها را مرخص کردیم، عصبانی بودند؛ هواپیمایشان را هم به آنها دادیم. »
اما آمریکا به انتقام این ماجرا تمام اطلاعات عملیات کربلای 4 را با رادارهای خود رصد کرده و در اختیار عراق قرار داد و همین امر موجی شهادت بسیاری از رزمندگان ایرانی و در واقع یک قتل عام وسیع توسط امریکا و عراق در این عملیات شد.
رمز عملیات یا محمد(ص) بود که ساعت 22:45 روز سوم دیماه سال 65 اعلام شد. چهار منطقه شلمچه، ابوالخصیب، مقابل امالرصاص و جزیره مینو – به این دلیل که به لحاظ مانور، آتش، عقبه و پشتیبانی به هم وابستهاند – برای انجام این عملیات بزرگ انتخاب شد. غواصهای خودی ساعاتی قبل عملیات به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای ایرانی شلیک میکردند. در مجموع، عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرار گرفته بود و قبل از هر دستوری یگانها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکسالعمل دشمن به محض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز میکردند. در این حال، رمز عملیات اعلام شد و نیروهای عمل کننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، امالرصاص، امالبابی و بلجانیه نفوذ کنند. در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پی در پی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض(عقبه برخی از یگانها) و همچنین اجرای آتش موثر روی رودخانه اروند، عملا سازمان غواصها و نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد.
یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره امالرصاص و نوک بوارین بود که به رغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از تنگه امالرصاص – بوارین جلوگیری کرد. علاوه بر آن به خاطر حساسیتی که دشمن نسبت به امالرصاص داشت، در پدافند آن از 9 رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره میبرد، به طوری که هرگاه از هر خط عقب رانده میشد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت میکرد. در نهایت به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.
28 اردیبهشت 94 خبری مبنی بر کشف پیکر 175 شهید غواص و خط شکن در یک گور دسته جمعی با دستان بسته منتشر شد. شواهد حاکی از آن بود که این شهدا نه تنها در زمان انجام عملیات از خط عملیاتی اروند بلکه از جزیره امالرصاص هم عبور کرده بودند. پس همه آنها خط شکن بودند. نقطهای که شهدا در آن پیدا شدند 15 کیلومتر جلوتر از خط مقدم یعنی ابوفلوس در منطقه ابوالخصیب بود. این رزمندگان در حالیکه بیشتر آنها مجروح بودند در خط مقدم به اسارت دشمن درآمده و جلوتر به شهادت رسیده و پیکرشان با دستها و بعضا با پاهای بسته شده بعد از سالها در یک گور دسته جمعی پیدا شد. تشییع باشکوه و 5ساعته شهدای غواص در 26 خرداد ماه 94 در تهران از خاطرات فراموش نشدنی پایتخت محسوب میشود.
چرا اهداف کربلای 4 با شکست روبرو شد؟
عوامل مختلفی مثل فرامنطقهای، منطقهای و داخلی در عدمالفتح عملیات کربلای 4 موثر بودند. خیلی از کارشناسان جنگ در این زمینه دلایلی برشمرده و به واکاوی آن پرداختهاند. در شرایط جنگی، عدم موفقیت در اهداف از پیش تعیین شده یا بالا رفتن آمار نیروها، اتفاقات عجیب و دور از ذهنی نیست. در تمام عملیاتهای بزرگ در تمام جنگهای دنیا این اتفاقات به وفور دیده و شنیده شده است، چه بسا بسیاری از همین اتفاقات حتی در سانسور رسانههای کشورهای مختلف قرار گرفت. با توجه به این، آنچه مورد توجه است، سر و صدای رسانههای بیگانه و ضد انقلاب برای بزرگنمایی شکست عملیات کربلای 4 است. آن هم وقتی چند دهه از انجام این عملیات گذشته. به خصوص بعد از ماجرای کشف پیکر مطهر شهدای غواص در مناطق عملیاتی کربلای 4 که موج عظیم حمایت مردم از مظلومیت این شهدا در کشور به راه افتاد و به دنبال آن مراسم تشییع عظیمی برای آنان برگزار شد.
از همان روزها بود که توپخانههای رسانهای دشمن شروع به کار کرد و با سیاهنمایی تصمیم فرماندهان در اجرای عملیات کربلای 4 سعی در زیر سوال بردن کل مجموعه دفاع مقدس داشته و هنوز هم تلاشهایش در این زمینه ادامه دارد. در حالیکه با واکاوی و تحلیل اتفاقاتی که منجر به شهادت غواصان ایرانی در این ماجرا شد، اتفاقا بر عکس آنچه رسانههای بیگانه تلاش برای اثباتش دارند، مشارکت کشورهای غربی و علی الخصوص آمریکا در این جنایت تاریخی بیشتر روشن خواهد شد. آن روزها رادارهای آمریکائی تمام جزئیات عملیات را به عراقیها داده بودند. جنایتی که ننگ آن تا ابد بر دامان جنایتکاران امریکایی باقی خواهد ماند. بازگشت استخوانهای پوسیده رزمندگان ایرانی با دستهای بسته از گور دسته جمعی آن هم بعد از گذشت 30 سال از شهادتشان خود سندی تاریخی بر جنایتی است که صدام تلاش کرد آن را مخفی نگه داشته و موازنه جنگ را به نفع خود نشان دهد اما گرههای کور این جنایات جنگی به مرور و یکی یکی بازخواهند شد و عامل اصلی را رسوا خواهند کرد.
مرور برخی دلایل عمده شهادت غواصان ایرانی در کربلای 4 خالی از لطف نیست. «مهدی رمضانی»، عضو هیئت علمی دانشگاه افسری امام حسین(ع) در این باره میگوید: یکی از آن عوامل، دشمنان فرامنطقهای مثل آمریکاییها و انگلیسیها بود. ایران ماجرای «مک فارلین» را لو داده بود و این یک شکست سنگین و تلخ برای آمریکاییها بود که باید به نحوی آن را جبران میکردند. در این عملیات، کانالهای روبازی حفر شده بود که غواصها باید از داخل آنها عبور کرده و به اروند میرسیدند و از آنجا به دشمن حمله میکردند. آمریکا از این کانالها، عکسهای ماهوارهای خیلی دقیق تهیه کرده و آنها را در اختیار صدام قرار داده بود. یا دشمنان منطقهای ما بهعنوان مثال سفرای کشور عربستان که همه موارد را رصد میکردند. سفیر عربستان، زمانی که صدها هزار نفر نیرو در استادیوم ورزشی آزادی تجمع کرده بودند، از آنجا به راهآهن رفته و با قطار عازم جنوب شده بودند را به سفیر عراق که همپیمانش بود، اعلام کرد که این تعداد نیرو عازم جنوب شده است.
عامل دیگر که داخلی است، ستون پنجمیهایی بودند که در برخی مناطق حضور داشتند و متوجه اعزام این همه نیرو به سمت شلمچه شدند. ستون پنجم، متشکل از تعدادی خلق عربهایی بود که هنوز در خوزستان مانده بودند و جاسوسی میکردند و یک تعداد از حزبهایی که مخالف بودند. بهعنوان مثال حزب بازرگان(نهضت آزادی) تعدادی از افراد حزبهایی که در کشور خواهان قدرت بودند نیز جزء ستون پنجم میشدند و اطلاعاتی را به دشمن منتقل میکردند.
عامل دیگر، منافقین بودند که فعال بوده و اطلاعات و نقشههای دقیقتر منطقه را به دست دشمن رسانده بودند و در تکمیل عکسهای آمریکاییها موثر بودند. عامل داخلی مهمترین اصل در عدمالفتح عملیات کربلای 4 بود، چرا که اطلاعات تاکتیکی را لو میدادند. بهعنوان مثال، به دشمن اطلاعات میدادند این لشکری که میخواهد وارد عمل شود، از این مسیر در حال عبور است و دو تیربار در آنجا قرار دهید و با این کار، کل یگان را از بین میبردند.
اطلاعات عملیات کربلای 4 توسط گروههای فوق به عراق منتقل شد. حتی دشمن میدانست که اولین مرحله عملیات، داخل رودخانه است. با شروع عملیات و زمانی که غواصهای ما وارد رودخانه شدند، دشمن روی رودخانه منور زد و منطقه مثل روز، روشن شد. رودخانه به قدری در دل تاریک شب، روشن شد که حتی اگر ماهی داخل آب، تکان میخورد، لرزش آن احساس میشد، چه برسد به آن همه غواص که داخل آب بودند. در همین هنگام دشمن تمام رودخانه را به رگبار بست و اکثر غواصها در آب شهید شدند و غواصهایی که از رودخانه عبور کرده و خود را به جزیره رسانده بودند، به علت اینکه عملیات متوقف شد و نیروهای کمکی نرفت، اسیر شدند و تعدادی هم به شهادت رسیدند.
در واقع زمانی که غواصها در رودخانه قتل عام شدند، سریع از طرف قرارگاه، عملیات متوقف شد و نیروهایی که باید از غواصها عبور کرده و به خط اصلی دشمن میزدند، دیگر وارد عمل نشده و به عقب برگشتند. فرماندهان عراقی به قدری از این عملیات، خشمگین شده بودند که یک سری از غواصهای زخمی را نزدیک قرارگاه بصره برده و دستانشان را بستند و عدهای از آنان را بعد از شهادت در گور دستهجمعی ریختند یا برخی را زنده به گور کردند که نمونهای از آنها، همان 175 شهید غواص بودند.
منبع:تسنیم