کد خبر : ۱۱۰۳۴۳
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۴

بررسی شبهات میلاد حضرت عیسی

با توجه به آیات قرآن می‌توان نتیجه گرفت آن فرشته‌ای که بر حضرت مریم سلام‌الله علیها به صورت انسان ظاهر شد، همان حضرت جبرئیل فرشته بزرگ الهی بوده است.

عقیق:نحوه تولد خارق‌العاده حضرت عیسی علیه السلام بدون داشتن پدر، موضوعی است که در قرآن کریم به صراحت و با بیانی شیوا و شفاف به آن اشاره شده است؛  ایام ولادت حضرت عیسی علیه السلام فرصت مغتنمی است تا این موضوع مورد تحلیل دوباره قرار گیرد.

در گفت‌وگویی که با دکتر طاهره محسنی، استاد حوزه و دانشگاه انجام داده، به بررسی شبهات موجود در زمینه میلاد حضرت عیسی علیه السلام پرداختیم. آن طور که این کارشناس قرآنی شرح می‌دهد منظور از تمثل روح برای حضرت مریم سلام‌الله علیها، این است که حضرت مریم سلام‌الله علیها او را به شکل انسان مشاهده کرد، هرچند که سیرت او همان فرشته بود؛ اما آن حضرت به محض دیدار او، درحالیکه از ماجرا خبر نداشت، گمان کرد او انسانی به صورت و سیرت است. درواقع حضرت جبرئیل واقعاً به صورت انسان تبدیل نشده بود، بلکه تنها در قوه بینایی آن بانوی گرامی به شکل انسان نمایان شد و در خارج از قدرت ادراک او همان فرشته بود.

بیان قرآن از تولدی خارق‌العاده

وقتی ماجرای میلاد حضرت عیسی علیه السلام از منظر قرآن کریم را بررسی می‌کنیم، در وهله اول با این نکته مواجهه می‌شویم که خدای متعال قبل از بیان ماجرای حضرت عیسی علیه السلام، ابتدا ماجرای تولد حضرت یحیی علیه السلام را بیان فرموده است. دلیل این نوع بیان چیست؟ با وجود اینکه حتی این سوره هم به نام حضرت مریم سلام‌الله علیها است.

دلیل اینکه خدای تعالی قبل از مطرح کردن ماجرای تولد حضرت عیسی علیه السلام، اول داستان تولد حضرت یحیی علیه السلام را عنوان کرده، آن است که بین این دو میلاد شباهت‌هایی وجود دارد. حضرت یحیی علیه السلام در شرایطی به دنیا آمد که پدر و مادرش کهن‌سال بودند و تا آن زمان صاحب فرزند نشده بودند و حضرت عیسی علیه السلام بدون داشتن پدر متولد شد.

درواقع خداوند می‌خواهد ذهن انسان را با یک موضوع خارق‌العاده مواجه کند و آن، این است که توجه کنید حضرت زکریا در شرایطی مژده فرزند را دریافت کرد که هم خودش مسن بود و هم همسرش و در عین حال تا آن زمان پیری هرگز بچه‌دار نشده بودند.

وقتی این موضوع شگرف در قالب حدود 15 آیه بیان می‌شود و انسان متوجه می‌شود خدای متعال قادر است در آن شرایط به بنده مؤمن خود فرزند سالم و آن هم در کمال صحت عقلی و اوج معرفت و ادب و حکمت عطا کند، به این ترتیب بخش دوم سوره مریم و بعد از بیان داستان یحیی علیه السلام، به داستان عیسى علیه السلام اشاره شده است.

در این شرایط معجزه دیگری را بیان می‌فرماید که آن، تولد انسان از زنی پاک‌دامن است، بدون اینکه آن زن هرگز ازدواج کرده باشد. یعنی خداوند این قدرت خود را به انسان تذکر می‌دهد که می‌تواند انسان کامل را که در اوج معرفت و کمال عقلی بوده و حتی در سن خردسالی به نبوت می‌رسد، در شرایطی به جهان هدیه کند که  تنها مادری پاک و پاک‌دامن دارد.

 

شباهت‌های تولد حضرت عیسی و حضرت یحیی علیهماالسلام

میان تولد حضرت عیسی و حضرت یحیی علیهماالسلام چه شباهت‌هایی وجود دارد؟

این دو تولد پر خیر و برکت شباهت‌های زیادی با یکدیگر دارند. البته جالب است که حضرت یحیی علیه السلام پسر خاله حضرت مریم سلام‌الله علیها محسوب می‌شود و این دو پیامبر خدا با هم نسبت خونی و خویشاوندی نیز دارند.

یکی از شباهت‌ها همان طور که اشاره شد، نوع تولد هر دو پیامبر است که به صورت خارق‌العاده صورت گرفته است. حضرت یحیی علیه السلام از پدر و مادری کهن‌سال و نازا به دنیا آمد و حضرت عیسی علیه السلام از مادر و بدون پدر به دنیا آمد.

از طرف دیگر هر دوی این افراد، در دوران کودکی به مقام پیغمبری رسیدند و حکم و نبوت در زمان کودکی به آن‌ها داده شده است. این نکته نشان می‌دهد که هر دوی ایشان در همان خردسالی در کمال عقل بوده‌اند.

هر دو در کودکی از طرف خداوند متعال مأمور به‌به نیکی و احسان به والدین خود شده‌اند و این موضوع را حضرت عیسی علیه السلام در کودکی اعلام کرد که از سوی خداوند متعال، مأمور به احسان به مادر شده است.

هر دو در کودکی اعلام کرده‌اند که ستمکار و شقاوت‌پیشه نیستند، همان طور که حضرت عیسی علیه السلام هم اعلام کرد که جبار و شقى نیست.

خداوند متعال بر هر دو سه بار سلام فرستاده است، همان گونه که حضرت عیسی علیه السلام هم بر خود در روز ولادتش و روز مرگش و روز مبعوث شدنش سلام داده است. جالب این است که این سه روز، روزهای مهم و خطیر در زندگی هر انسانی محسوب می‌شوند. البته شباهت‌های دیگری هم میان این دو پیامبر خدا وجود دارد.

همان طور که می‌دانیم حضرت عیسی علیه السلام، پیغمبری اولوالعزم و صاحب شریعت بوده است. با توجه به این که دوران زندگی ایشان در یک زمان بوده، نحوه ارتباط و آیین این دو پیغمبر خدا چطور بود؟

حضرت یحیی علیه السلام در زمان زندگی خود نبوت حضرت عیسی علیه السلام را تصدیق کرده و به آن حضرت ایمان آورد.

دلایل کناره‌گیری حضرت مریم سلام‌الله علیها از مردم

طبق آیات قرآن کریم، حضرت مریم سلام‌الله علیها مدتی از مردم کناره‌گیری کرده و در خلوت به سر می‌برد. دلیل این کناره‌گیری چه بود؟

خداوند در قرآن کریم در سوره مریم به این نکته اشاره فرموده است، با این بیان که: «وَ اذْکرْ فِی الْکتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا» یعنی «در این کتاب مریم را یاد کن آن دم که در مکانى در طرف شرقى مسجد از کسان خود کناره گرفت.» منظور از ذکر و یادآوری حضرت مریم سلام‌الله علیها، یاد کردن داستان زندگی اوست. همچنین منظور از «کتاب» قرآن کریم و یا سوره مریم است که جزئى از کتاب است، چون جزء کتاب هم مانند خود کتاب است‏.

کلمه «انتبذت» از ریشه «نبذ» به معنی کناره گرفتن از مردم به طور گمنام است. به کار بردن این تعبیر شاید اشاره به آن باشد که مریم به صورت متواضعانه و گمنام و خالی از هر کاری که جلب توجه کند، از جمع کناره‏گیری کرده و آن مکان از خانه خدا را برای عبادت انتخاب کرد.

معناى آیه این است که در این کتاب داستان مریم را در آن حین که از مردم اهل خود کناره گرفت و در مکان شرقى (که گویا همان سمت شرقى مسجد بیت المقدس باشد) ساکن شد تا به راز و نیاز با خدای تعالی بپردازد و چیزی او را از یاد خدا غافل نکند.

آن طور که در قرآن کریم می‌خوانیم حضرت مریم سلام‌الله علیها در زمان میلاد حضرت عیسی علیه السلام هم به همین صورت از مرم کناره‌گیری کرد.

پس از اینکه حضرت مریم سلام‌الله علیها به صورت متواضعانه و گمنام و خالی از هر گونه کاری که جلب توجه کند، از جمع کناره‏گیری کرد و در محل شرقی بیت المقدس ساکن شد، حجابی بین خودش و سایر مردمم قرار داد تا خلوتگاه او از هر نظر کامل شود.

چرا؟ مگر حضرت مریم سلام‌الله علیها خبر داشت که قرار است بدون داشتن همسر، صاحب فرزند شود؟

برای این که جواب این سؤال را پیدا کنیم باید به آیات دیگری درباره زمان میلاد حضرت عیسی علیه السلام مراجعه کنیم. با توجه به آیه 22 سوره آل‌عمران می‌توان پاسخ این ابهام را پیدا کرد.

در آیه 22 سوره آل عمران می‌فرماید: «کلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً؛ هر وقت زکریا وارد محراب او مى‏شد مى‏دید که نزد او رزقى است.» درواقع خداوند از مائده‌ها و غذاهای بهشتی برای حضرت مریم سلام‌الله علیها می‌فرستاده تا از آن‌ها تغذیه کند. بنا بر این آیه، به نظر می‌رسد که مریم سلام‌الله علیها از مردم کناره‌گیری کرد و خود را از آن‌ها پوشانید تا ذهن و قلبش برای عبادت و ذکر خداوند متعال آزاد باشد. در این زمان بود که خداوند، روح را که یکی از فرشتگان بزرگ است، به سوی آن بانوی بزرگوار فرستاد و او در شکل انسان کامل بی‏عیب و نقص و خوش قیافه‏ای بر ایشان ظاهر شد.

حضرت مریم سلام‌الله علیها روح دید یا انسان؟

سؤال دیگری در اینجا مطرح می‌شود، مبنی بر اینکه آیا در آن زمان، حضرت مریم سلام‌الله علیها روح را در قالب انسان دید؟

آن طور که از تفاسیر مستند قرآن کریم و مبتنی بر روایات ائمه اطهار علیهم السلام مشخص می‌شود، آن چیزی که بر حضرت مریم سلام‌الله علیها به صورت انسان ظاهر شد، نه انسان بود و نه جن. بلکه فرشته‌ای بود که برای انجام مأموریتی به این صورت ظاهر شد و بر اساس آیات قرآن، آن فرشته همان جبرئیل بوده است.

آیا شاهد این نظر را با جست‌وجو در آیات قرآن می‌توان پیدا کرد؟

بله. خداوند آن فردى را که مأمور وحى است، جبرئیل نامیده و در آیه 97 سوره بقره فرموده است: «مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِک بِإِذْنِ اللَّهِ؛ کسى که با جبرئیل دشمن است که چرا قرآن را بر تو نازل کرد، بیهوده دشمن است زیرا همانا او نازل کرد قرآن را بر قلب تو به اذن خدا.»

این فرشته حامل وحی در آیه 102 سوره نحل «روح» نامیده شده است: «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّک؛ بگو روح القدس آن را از ناحیه پروردگارت نازل کرد.» و یا در آیه 194 سوره شعرا که فرموده است: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى‏ قَلْبِک؛ روح‌الامین آن را بر قلبت نازل کرد.»

فرشته حامل وحی در سوره حاقه «رسول» هم خوانده شده است: «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کرِیمٍ؛ به درستى آن گفتار رسولى بزرگوار است.»

با توجه به این آیات می‌توان نتیجه گرفت آن فرشته‌ای که بر حضرت مریم سلام‌الله علیها به صورت انسان ظاهر شد، همان حضرت جبرئیل فرشته بزرگ الهی بوده است.

به نظر می‌رسد خدای متعال روح یا همان فرشته وحی را به خودش نسبت داده است. چون فرموده «روحنا». دلیل این نوع تعبیر چیست؟

باید توجه داشت که نسبت دادن روح به خدا در کلمه «روحنا؛ روح ما» به دلیل احترام به حضرت جبرئیل است.

نزول فرشته‌ها بر حضرت مریم سلام‌الله علیها در زمان میلاد فرزندش

پس در این آیات تنها به ظاهر شدن جبرئیل اشاره شده اما همین قضیه در سوره آل عمران به جمعی از فرشتگان نسبت داده شده است. چرا یک بار جبرئیل را نام برده و در جای دیگر تعدادی از فرشتگان را؟

در سوره آل عمران این ماجرا را این طور بیان فرموده که: «قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یکونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کذَلِک اللّهُ یخْلُقُ مَا یشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یقُولُ لَهُ کن فَیکونُ؛ (مریم) گفت: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که انسانى با من تماس نگرفته است؟! فرمود: خداوند، این‏گونه هر چه را بخواهد مى‏آفریند! هنگامى که چیزى را مقرّر دارد (و فرمان هستى آن را صادر کند)، فقط به آن مى‏گوید: موجود باش! آن نیز فوراً موجود مى‏شود

با مقایسه آیه 47 سوره آل عمران با آیه مورد بحث این نتیجه به دست می‌آید که کلام فرشتگان با حضرت مریم سلام‌الله علیها که در سوره آل عمران به آن اشاره شده، همان سخنی است که در این سوره به جبرئیل نسبت داده شده است.

نکته قابل توجه این است که نسبت دادن کلام یک نفر از یک گروه به تمام افراد آن گروه بعید نیست. چون همه در آن کلام و یا در سنت و عادت و خلقت موافقت و شرکت دارند. درواقع به نظر می‌رسد گروهی از فرشته‌ها به سراغ حضرت مریم سلام‌الله علیها رفته‌اند که رئیس یا سرآمد آن‌ها حضرت جبرئیل بوده و آن سخنان را حضرت جبرئیل گفته است. در این صورت می‌توان گفت که همه آن‌ها چنین مطالبی را عنوان کرده‌اند.

همان طور که وقتی میان ما انسان‌ها یک نفر به نمایندگی از جمعی صحبت می‌کند، گویا سخنان او را همه آن جمع گفته‌اند. بنابراین دوتایی و تناقضی میان این‌ها وجود ندارد.

آیا چنین تعبیری در جای دیگری از قرآن کریم هم به کار رفته است؟

بله. قرآن کریم بارها این تعبیرات به کار رفته است. به عنوان مثال در سوره منافقون که سخن یک نفر از قومی را به تمام آن قوم نسبت می‌دهد: «یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ؛ مى‏گویند اگر به مدینه برگردیم به طور قطع آنکه عزیزتر است ذلیل‏تر را بیرون خواهد کرد.» در این آیه با وجود اینکه گوینده سخن یک نفر بوده، اما سخن او به جمع نسبت داده شده است.

این تعبیر در آیه 32 سوره انفال هم استفاده شده است: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِک فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ؛ و چون گفتند: بار الها اگر این حق و از ناحیه تو است پس سنگى از آسمان بر ما بباران.»

تمثل روح در قالب انسان

اشاره شد که طبق آیات قرآن کریم، روح در قالب انسان تمثل پیدا کرد. تمثل روح در قالب انسان چه معنایی دارد و چطور اتفاق می‌افتد؟

«تمثل» در اصل از ریشه «مثول» به معنی ایستادن مقابل چیزی است و «ممثل» به چیزی می‏گویند که به صورت دیگری ظاهر شود، نه اینکه واقعاً تغییر شکل یا ماهیت بدهد. بنابراین منظور از جمله «تَمَثَّلَ لَها بَشَراً» این است که فرشته بزرگ خدا در مقابل حضرت مریم سلام‌الله علیها به شکل انسان ظاهر شد. البته باید توجه داشت که فرشته در صورت به شکل انسان درآمد و سیرت او تغییری نکرد، بنابراین او باز همان فرشته است نه انسان.

در بیان عادی هم وقتی گفته می‌شود «چیزی تمثل پیدا کرد» یعنی چیزی برای چیز دیگری به صورتی درآمد و او آن را به فلان شکل تصور کرد، نه اینکه واقعاً هم به آن صورت درآمده و چیز دیگرى شده باشد.

پس منظور از تمثل فرشته به صورت انسان، ظاهر شدن او براى بیننده به صورت انسان است، نه اینکه واقعاً انسان شده باشد. چون اگر معنایش این باشد لازم است که چیزى به چیز دیگری تبدیل شود، نه اینکه به صورت چیزى دیگری ظاهر شود.

پس آنچه که حضرت مریم سلام‌الله علیها در آن زمان مشاهده کرد، فرشته بود که در قالب انسان ظاهر شد. درست است؟

بله. منظور از تمثل روح برای حضرت مریم سلام‌الله علیها، این است که حضرت مریم سلام‌الله علیها او را به شکل انسان مشاهده کرد، هرچند که سیرت او همان فرشته بود.

اما حضرت مریم سلام‌الله علیها به محض دیدار او، درحالیکه از ماجرا خبر نداشت، گمان کرد او انسانی به صورت و سیرت است. درواقع حضرت جبرئیل واقعاً به صورت انسان تبدیل نشده بود، بلکه تنها در قوه بینایی آن بانوی گرامی به شکل انسان نمایان شد و در خارج از قدرت ادراک او همان فرشته بود.

تمثل موجودات در عالم هستی

آیا کلمه تمثل فقط در همین آیه و در زمان تولد حضرت عیسی علیه السلام به کار رفته است و یا در آیات دیگری به این ماجرا اشاره شده است؟

کلمه تمثل در قرآن کریم فقط در آیه مورد بحث به کار رفته است، هرچند که در روایات اسلامی در چندین مورد به این کلمه برخورد می‌کنیم. مانند این ماجرا در موارد دیگری در قرآن کریم دیده می‌شود.

چه ماجراهایی به تمثل موجودات اشاره دارند؟

به عنوان مثال در آیات دیگری به طور ضمنی اشاره شده که نزول فرشته‌های محترم بر حضرت ابراهیم علیه السلام و بشارت دادن آن حضرت به تولد حضرت اسحاق علیه السلام، نوعی تمثل بوده. درواقع آن فرشته‌ها با حفظ ماهیت فرشته بودن خود، در قوه بینایی حضرت ابراهیم علیه السلام به صورت انسان ظاهر شدند. همچنین فرشته‌ها در برای حضرت لوط علیه السلام هم تمثل پیدا کرده و ظهورشان به صورت انسان بود.

ظهور ابلیس در جنگ بدر به صورت سراقه بن مالک هم نوع دیگری از تمثل است، با اینکه سراقه آن روز در مکه بود که در آیه 48 سوره انفال به این موضوع اشاره شده است.

در عین حال در روایات هم به نمونه‌هایی از ماجرای تمثل اشاره شده است، مانند تمثل ابلیس به صورت پیرمردی در داستان دار الندوه که مشرکین براى کشتن پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله مشورت مى‏کردند و ابلیس به صورت پیرمرد سالخورده‌ای ظاهر شد و پیشنهاد جدید و تازه‏اى داد و همه آن را قبول کردند. تمثل ابلیس در روز عقبه به صورت منبه بن حجاج، تمثل ابلیس براى حضرت یحیى علیه السلام به صورتى عجیب و غریب، تمثل دنیا براى حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به صورت زنى زیبا و فتان، تمثل مال و اولاد و عمل انسان در هنگام مرگ و تمثل اعمال انسان در قبر و در روز قیامت هم نمونه‌های دیگری از این مورد است.

در همه این موارد مال، ثروت، شیطان، فرزند و اعمال واقعاً به چیز دیگری تبدیل نشده‌اند. بلکه ماهیت و ذات آن‌ها محفوظ مانده و ظاهر بیرونی آن‌ها تغییر نکرده، فقط دیگران او را به این صورت می‌بینند.

منبع:تسنیم


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین