۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۵ : ۰۹
عقیق:گاهی برخی از انسانها در طول زندگی و با حضور در جامعه دچار غفلتهایی از جنس فراموشی یاد خدا و اهلبیت(ع) میشوند، دچار غفلتهایی که ممکن است آنان را از مسیر حق منحرف و در جادهای بیراهه قرار دهد. در این تاریکی دنیا ستارگان درخشانی همچون شهدای دفاع مقدس و مدافعان حریم اهلبیت(ع) وجود دارند که شهادتشان صدق گفتارشان را تائید میکند. با دقت در کلام و وصایای این شهیدان میشود دوباره از سردرگمی دنیایی در آمد و راه آسمان را پیدا کرد و به مسیر مستقیم اسلام هدایت شد.
شهید مدافع حریم اهلبیت(ع) "حسین دارابی" یکی از تک ستارههای آسمان شهادت است که در سال 1392 با اوج گرفتن درگیریهای داعش در حلب سوریه، با گازهای شیمیایی مجروح شد. سال 1394 برای درمان از شهرستان آمل به بیمارستان تهران منتقل شد که در نهایت در تاریخ 19 مردادماه همان سال بر اثر عفونت ریه ناشی از عوارض مواد شیمیایی به مقام شهادت رسید.
متن زیر وصیتنامه شهید حسین دارابی است که خطاب به همسر، فرزند، خانواده و بستگان و همچنین دوستان حزباللهیاش نوشته و به یادگار باقی گذاشته است.
بسم رب الشهداء و الصدقین
با یاد و نام آفریدگار آسمان و زمین شهادت میدهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست. با صلوات بر پیامبر مهربانی و رحمت، حضرت ختمی مرتبت شهادت میدهم که محمد(ص) فرستاده برحق خداوند باری تعالی برای هدایت عامه بشر به سوی نور و روشنایی و تکامل بشریت است و با صلوات بر حضرت علی مرتضی و فرزندان معصوم زهرای مطهرش شهادت میدهم که حضرتعلی(ع) و امامحسن(ع) و امامحسین(ع) و 9 فرزند معصوم از نسل امامحسین(ع) ولیِ خداوند بر روی زمین برای تکامل دین اسلام میباشند.
با سلام و درود خدمت حضرت ولیعصر(عج) و بعد از آن بر روح پرفتوح امامخمینی(ره) و دو یادگارش و شهدای گرانقدر اسلام و آرزوی توفیق و سلامتی برای رهبر فرزانه انقلاب حضرت امامخامنهای(حفظهالله) دلنوشتهای را که به ذهن فقیرم میرسد نگارش میکنم.
خداوند بزرگ را به خاطر نعمت بزرگ انقلاب اسلامی و نعمت ولایت شکرگزاری میکنم و امیدوارم بتوانم با خون خودم ذرهای از پس شکران این نعمت بزرگ برآیم.
خداوندا! این جان ناقابل من است که هنگام تولدم در پیشگاه من به امانت گذاشتی و امیدوارم آن را در زمانی که با بدترین موجودات عالم (صهیونیسم) در حال جنگم و در حالی که در خون خود غوطهورم از من بازستانی تا شاید ذرهای از کاستیهایی را که در طول حیاتم داشتم جبران کنم.
از پدر و مادر عزیزم که خودم را مدیون زحماتشان میدانم تشکر میکنم و دستشان را میبوسم. امیدوارم اگر ختم زندگی من به شهادت شد، زیاد بیقراری نکنند و ما را دشمنشاد نکنند و به آن افتخار کنند.
از همسر عزیزم بهخاطر رنجهای زیادی که بهخاطر زندگیمان متحمل شد حلالیت میطلبم و امیدوارم بعد از من زندگی بر وفق مرادش بگردد. از همسر مهربانم درخواست میکنم که مثل قبل صبوری پیشه کند و هر وقت غصههای دنیا زیاد شد، درد و رنجهای بیبی زینب(س) را به یاد بیاورد و بدانیم که خون ما در مقابل خون شهدای کربلا ناچیز است، اگر خداوند به بزرگی(خودش) از ما بپذیرد.
دختر عزیزتر از جانم را که علاقه زیادی به او دارم میبوسم و امیدوارم که مرا بهخاطر نبودنم حلال کند و بداند که من همیشه شاهد بر احوالش هستم و هر وقت دلش گرفت میتواند با من درد دل کند.
از خواهرها، دامادها، پدرخانم، مادرخانم، برادرخانم، خواهرخانم، عموها، داییها، عمهها، خالهها و همه بستگانم حلالیت طلبیده و التماس دعای خیر از ایشان دارم.
اصولی وجود دارد که آدم میتواند با توجه به آنها به سعادت دنیا و آخرت برسد. یکی از این راهها که من درک کردم استفاده عملی از قرآن میباشد.
وصیتی به بچه حزباللهیها میکنم و آن هم این است که در قبال انقلاب احساس تکلیف کنند و ننشینند گوشهای و نگاه کنند و مشکلات را به گردن دیگران بیندازند.
و در آخر هم از همکارانم طلب حلالیت نموده و به عنوان برادر کوچکتر خواهش میکنم که از حالت نتیجهگرایی بیرون آمده و تکلیفگرا باشند. چرا که نتیجهگرایی با اصول و آرمانهای امامخمینی(ره) و انقلاب اسلامی مغایرت دارد.