عقیق:حجتالاسلام محمدحسین انصارى نژاد تازهترین سروده خود را باعنوان «قصیده وطن» برای انتشار در اختیار خبرگزاری فارس قرار داد. او از عبارت «دلوایهای با وطنم در آشوبهای اخیر» و عنوان «قصیده وطن» برای این شعر استفاده کرده است.
وا میکنند با تو وطن! سنگهایشان
با شور نامطنطن آهنگهایشان
هشتاد و هشت پنجره باید که بشکند
سر رفته است حوصله سنگهایشان
با جاز غرب، یکسره تلفیق میشود
شبخوانی کریه شباهنگهایشان
بشنو زبان درازی ناقوسهای کفر
شیطان دمیده یکسره بر زنگهایشان
بنگر هجوم خر ملخان را به باغ خویش
بر رودهات، وغ وغ خرچنگهایشان
از باغ، غیر میوه کالی نچیدهاند
آتش گرفت یکسره نارنگهایشان
رنگی دگر نداشت حناشان به چشم خلق
کاری نکرد آن همه نیرنگهایشان
این لولیان شنگ، مشنگ سیاستند
با لولیانشانم و با شنگهایشان!
پیشانی رشید ابوالفضلها شکست
با سنگهای فتنه هوشنگهایشان
بالاتر از سیاهی گفتند رنگ نیست
تمثیل تیرهای ست به فرهنگهایشان
از خاک لاله خیز تو فواره میزند
خونی فراتر از همه رنگهایشان
گفتند فاتحانه به «قاف» یم و دیدنی ست
در پای کوه، فاتحی لنگهایشان
حتی به فصل آخر این شاهنامه نیست
یک صخره در تصرف سیرنگهایشان
در حیرت از حماسه خیل پیادگان
ماندند مات عرصه شطرنگهایشان
سهل است اگرچه لاف به بازار مسگران
باران نشسته قطرهای از ننگهایشان
از آن شراب، حاصل شان جزشرنگ کو؟
بانگی خفه ست بازدم بنگهایشان
سرها به سنگ خورده به بن بست میرسند
هر کوچه لعنتی ست به سرهنگهایشان
منبع:فارس