۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۲ : ۲۰
عقیق:محسن اسماعیلی در یکصد و شصت و ششمین جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه در محل مجموعه فرهنگی سرچشمه، در تشریح شرایط امام علی (ع) برای پذیرش زمامداری، گفت: امام علی علیهالسلام سوگند یاد میکنند که به رغم اصرار همگان، شخصاً تمایلی برای حکمرانی نداشتند؛ و اگر دو دلیل وجود نداشت، حتماً مانند گذشته افسار شتر خلافت را بر گردنش نهاده و به آن بیاعتنایی نشان میدادم. این دو دلیل را میتوان شرایط تصدی حکمرانی هم تلقی کرد.
وی با یادآوری اینکه حضور مردم در صحنه و اتمام حجت بر وجود یاور «حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ»، نخستین دلیل پذیرش زمامداری از سوی امیرالمومنین بود، افزود: آنچه حجت را بر امام تمام کرد، حضور مردم و اعلام آمادگی آنان برای یاری امام در اجرای عدالت و احکام شرع بود؛ گرچه میدانست که تا آخر بر این عهد نخواهند ایستاد. دلیل دوم برای پذیرش خلافت نیز آن پیمانی است که خدا از آگاهان گرفته و بر آنان تکلیف کرده است که در برابر سیری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان، آرام و قرار نیابند.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه «یُقَارُّوا» در «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ» از باب مفاعله و بینالاثنینی است و دربردارنده مفهوم تراضی و توافق دو طرفه است، خاطرنشان کرد: یعنی خدا از علماء تعهد گرفته است که بر سیری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان آرام و قرار نگیرند و در برابر بیعدالتی سازش و معامله نکرده و به آن رضایت ندهند. بنابراین عامل دیگری که امام علیهالسلام برای توجیه پذیرش حکمرانی به آن استناد میکنند، پیمانی است که خدای بزرگ با علماء بسته است و تعهدی است که آنان به خدا سپردهاند.
این مفسر نهجالبلاغه افزود: ظاهراً مقصود از این پیمان، همان عهدی است که دانایان امت دارند تا نهی از منکر کنند، و چه منکری بالاتر از بیعدالتی؟! اگر عالمی در برابر گناهان و تجاوزگریها به حقوق مردم ساکت بماند و آرام بگیرد، نه تنها به وظیفه و اقتضای دانش خویش عمل نکرده است، مورد لعن خدا و شریک در همه ستمگریها است.
اسماعیلی در بخش دیگر سخنانش با اشاره به مذمت و سرزنش انحراف اهل کتاب (همان امتها و ملتهایی که راه درست را شناخته و آن را انتخاب کرده، اما منحرف شدند) در سوره شریفه مائده که میفرماید: «بسیاری از آنها را میبینی که در گناه و تجاوز به حقوق دیگران و خوردن مال حرام بر یکدیگر سبقت میجویند! چه زشت است کاری که انجام میدهند.»، گفت: گرچه واژه «اثم» به معنای همه گناهان است، ولی از اینکه در مقابل «عدوان» بکار رفته است، معلوم میشود که مقصود از اثم در اینجا گناهان فردی است که زیان آن متوجه دیگران نمیشود؛ در حالی که عدوان به گناهان اجتماعی گفته میشود که علاوه بر این، حقوق مردم را هم پایمال میکند.
وی افزود: جالب آن است که سپس، و از میان همه گناهان، بر حرامخواری تاکید میشود و این نشاندهنده تاثیر برجسته فساد اقتصادی در انحراف ملتها است. از این آیه شریفه استفاده میشود که ممکن است کار یک امت مؤمن به خدا و پیامبر به آنجا برسد که در راه اثم (گناه) و عدوان (ستم) با یکدیگر مسابقه دهند، و بدون هیچگونه شرم و حیاء، سعی کنند در این راه از یکدیگر پیشی بگیرند.
محسن اسماعیلی در تشریح اینکه چگونه یک امت مؤمن به مسابقه در گناه و ظلم مبتلا میشود، به آیه دیگر سوره شریفه مائده اشاره و بیان کرد: آیه بعد در مقام تبیین علت این انحرافات، سرزنش اصلی خود را متوجه دانشمندان اهل کتاب میکند که با سکوت بیدلیل خود مانع انحراف نشدهاند. خدای متعال آنان را توبیخ کرده، میفرماید: «لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَصْنَعُونَ»؛ چرا رَبّانیون (دانشمندان نصاری) و اَحبار (علمای یهود) آنها را از سخنان گناهآلود و خوردن مال حرام نهی نمیکنند! چه زشت عملی است که انجام میدهند؟!
وی افزود: نوع توبیخ علمای ساکت در این آیه چندان شدید است که زمخشری مینویسد: «به جان خودم سوگند، این آیه شنونده را به مرگ نزدیک میکند و خبر مرگ علما را به دلیل این سستی میدهد. ابن عباس گفته است: شدیدترین آیه توبیخآمیز در قرآن همین است، و از ضحاک نقل شده که گفته است: ترسناکترین آیه قرآن از نظر من همین آیه است.»
منبع:مهر