کد خبر : ۱۰۹۲۱۴
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۳

استناد مسئولان دولتی به صلح امام حسن صحیح است؟

در تحلیل سیاست‌زده سبک زندگی امام حسن علیه السلام هرنوع سلیقه امروزی مردم یا مسئولان ملاک فهم تبیین تاریخ و سیره آن امام بزرگوار و ماجرای صلح با معاویه ملعون قرار می‌گیرد، درحالی‌که باید با معیار اهل‌بیت علیهم السلام مسائل دوران ایشان را بررسی کنیم.

عقیق:خلیفه سیاس و فریبکار شام کسی بود که با دشمنی حیله‌گرانه خود علیه اسلام توانست جمع زیادی از مردم را فریب داده و صلحی را بر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام تحمیل کند، صلحی که اگر امام بزرگوار ما آن را قبول نمی‌کردند، اتفاقات و پیشامدهای ناگواری را برای شیعیان و مسلمانان در پی داشت.

در مورد صلح امام حسن علیه السلام با معاویه ملعون مطالب و نکات متنوعی گفته شده، اما آنچه در این میان از اهمیت بالایی برخوردار است، آن است که بدانیم و درک کنیم که صلح آن حضرت به‌منزله جهاد ایشان بوده؛ جهادی که هر امام معصوم دیگری هم در آن شرایط و اوضاع قرار می‌گفت این گونه عمل می‌کرد و چنین جهادی را رقم می‌زد، به‌تعبیر دیگر همان گونه که حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام در سرزمین کربلا در عاشورای سال 61 هجری جهاد خود را در قالب قیام در برابر ظلم رقم زدند، صلح امام حسن علیه السلام نیز جلوه و نمود دیگری از جهاد در ره خدا محسوب می‌شود.

در گفتگویی که انجام دادیم به بررسی ابعادی در زمینه صلح امام حسن علیه السلام پرداخته تا شبهه‌های احتمالی در زمینه این رویداد بزرگ و مهم تاریخی که گاه در محافل سیاسی و بین‌الملل مورد استناد برخی مسئولان دولتی و حکومتی قرار می‌گیرد، مرتفع شود. آن طور که این کارشناس اسلامی شرح می‌دهد، الگوبرداری از صلح امام حسن علیه السلام زمانی درست و با دقت انجام می‌شود که اوضاع جامعه را متناسب با اوضاع آن دوران بدانیم. از طرف دیگر وقتی می‌توانیم تحلیل درست و دقیقی از صلح آن حضرت داشته باشیم و از آن درس بگیریم که با جوانب این ماجرای مهم آشنا باشیم، بنابراین نمی‌توان در هر شرایطی به صلح امام حسن علیه السلام متمسک شد، این ظلمی نسبت به آن ساحت مقدس و بزرگوار است که جهاد ایشان را دستاویز برنامه‌های نادرست کنیم، درواقع تا زمانی که ما اوضاع جامعه آن دوران را نشناسیم، نمی‌توانیم از شیوه امام الگوبرداری و آن را در جامعه امروز اجرا کنیم، چراکه گاهی لازم است با دشمن به‌طور مستحکم و برخورد دفعی داشت، نه اینکه لزوماً با هر نوع واکنش دشمن و با وجود داشتن یاران و مردم غیور و مؤمن، باب مصالحه را باز کرد.

جهاد امام حسن علیه السلام

دانشمندان و عالمان دینی بر این باور هستند که صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه، درواقع نوعی جهاد آن حضرت بود و ایشان ناگزیر به صلح شدند، این در حالی است که گروهی از مردم با شنیدن واژه «جهاد» به‌یاد جنگ و مبارزه مسلحانه می‌افتند. چطور می‌توان این نکته را میان مردم تبیین کرد که جهاد لزوماً مترادف و به‌مفهوم نبرد مسلحانه نیست و صلح امام حسن مجتبی علیه السلام در شرایط ویژه آن دوران، مصداق جهاد آن حضرت است؟

تعبیر عالمان دینی از عبارت جهاد صحیح است. جهاد لزوماً به این معنا نیست که شخص و یا گروهی از مردم اسلحه به‌دست بگیرند، وارد میدان نبرد شوند و با دشمنان جنگ کنند، بنابراین جهاد تنها همسان جنگ نیست، بلکه هر نوع مبارزه فکری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و اقتصادی در راه خدا را می‌توان به جهاد تعبیر کرد.

در مورد صلح امام حسن علیه السلام با معاویه خبیث لازم است که یک بعد مهم در صلح آن امام بزرگوار را با اندیشه سیاسی در ارتباط دانسته و آن را از منظر فرهنگی و سیاسی مورد بررسی قرار بدهیم، چون به هر حال موضع بسیار مهم یکسان نبودن جهاد با جنگ، در نحوه برداشت ما از صلح آن حضرت بسیار مؤثر است و می‌توانیم به تعبیر دقیقی از آن رویداد دست پیدا کنیم.

واکنش شیعیان افراطی در آن زمان قابل تأمل است. این افراد به‌شدت علاقه‌مند به جنگ با معاویه بودند و به‌طرز ناشایسته‌ای با امام حسن علیه السلام برخورد کردند، زیرا پندار غلطی داشتند که جهاد و جنگ را یکسان می‌دانستند.

آن‌ها تصور می‌کردند جهاد با دشمنان که حکم وظیفه شرعی و قطعی است و به هیچ وجه تعطیل‌بردار نبوده و در همه زمان‌ها به‌عهده مسلمانان است، مترادف با جنگ است، درواقع این افراد به‌اشتباه تصور می‌کردند جهاد صرفاً از طریق مبارزه مسلحانه قابل پیگیری است، در صورتی که این باور غلطی بود و امام حسن علیه السلام در همان لحظه واگذاری حکومت به معاویه هم در حال جهاد بودند. چون جهاد شکل‌های گوناگونی دارد و یکی از آن‌ها در این اتفاق تجلی پیدا کرده است.

صلح و قیام مسلحانه ابعاد گوناگون جهاد فی سبیل الله هستند

مگر جهاد چه معنا و مفهوم دقیقی دارد که می‌تواند در هر شرایط و اوضاعی به‌نوعی تعبیر شود و شکلی تازه به خود بگیرد، به‌طوری که ما یک زمان شاهد صلح امام حسن علیه السلام هستیم و آن را جهاد می‌خوانیم و زمانی دیگر با قیام امام حسین علیه السلام مواجه می‌شویم و آن را نیز نوعی از جهاد می‌دانیم؟

جهاد هر تلاش مجدّانه‌ای در راه خدای متعال و حفظ دین الهی است. اما آن چیزی که در جهاد دارای اهمیت بالایی است، آن است که آرمان‌های دینی محفوظ بماند، نگاه خردمندانه و تحلیل درست از اوضاع اجتماعی و سیاسی انجام شود، اجتناب از برخوردهای شتاب‌زده اتفاق بیفتد و حقیقت‌گرایی در جهاد رعایت شود. از این منظر می‌توان متوجه شد که جهاد در راه خدا، گاهی از مسیر مبارزه مسلحانه و دست به اسلحه بردن در مقابل دشمن خدا اتفاق می‌افتد و گاهی از راه سکوت به جریان می‌افتد.

از این منظر آیا صحیح است که حتی پذیرش ولایتعهدی توسط امام رضا علیه السلام را نوعی جهاد آن حضرت تعبیر کنیم؟

بله. همان طور که امام حسن علیه السلام بنا بر شرایط ویژه دوران خود ناگزیر شدند جهاد در راه خدا را از مسیر سکوت، بیعت با معاویه و واگذاری مسند خلافت به جریان بیندازند، امام رضا علیه السلام نیز طبق اوضاع سیاسی و فرهنگی زمان خود جهاد را در قالب پذیرش صوری و ظاهری کارگزاری یک حکومت ظالم انجام دادند.

حقیقت امر آن است که نه امام رضا جهاد را ترک کردند و نه امام صادق و امام باقر و نه امام حسن مجتبی علیهم السلام، چراکه جهاد تنها دست به سلاح بردن و جنگیدن نیست، بلکه تمام دوران زندگی امام حسن مجتبی و سایر ائمه اطهار علیهم السلام همراه با جهاد بوده است، منتها هر یک از آن بزرگواران بنا بر مصالح جامعه و شیعیان جهاد را به‌نوعی انجام دادند.

استناد مسئولان دولتی به صلح امام حسن علیه السلام

گاهی مسئولان دولتی از صلح امام حسن مجتبی علیه السلام به‌عنوان الگویی برای جامعه امروز یاد می‌کنند، آیا درست است که در هر شرایطی بخواهیم به این الگوی جهادی رجوع و از آن الگوبرداری کنیم؟

این نکته مهمی است که بدانیم الگوبرداری از صلح امام حسن علیه السلام زمانی درست و با دقت انجام می‌شود که اوضاع جامعه را متناسب با اوضاع آن دوران بدانیم، از طرف دیگر وقتی می‌توانیم تحلیل درست و دقیقی از صلح آن حضرت داشته باشیم و از آن درس بگیریم که با جوانب این ماجرای مهم آشنا باشیم.

بنابراین نمی‌توان در هر شرایطی به صلح امام حسن علیه السلام متمسک شد، این ظلمی نسبت به آن ساحت مقدس و بزرگوار است که جهاد ایشان را دستاویز برنامه‌های نادرست کنیم، درواقع تا زمانی که ما اوضاع جامعه آن دوران را نشناسیم، نمی‌توانیم از شیوه امام الگوبرداری و آن را در جامعه امروز اجرا کنیم، چراکه گاهی لازم است با دشمن برخوردی به‌طور مستحکم و دفعی داشت، نه اینکه لزوماً با هر نوع واکنش دشمن و با وجود داشتن یاران و مردم غیور و مؤمن، باب مصالحه را باز کرد.

درس‌های صلح حسنی

چه درس‌هایی در صلح امام حسن علیه السلام وجود دارد که برای زندگی امروز سیاسی و فرهنگی ما قابل بهره‌برداری و استفاده است؟

درس‌های زیاد و مهمی می‌توان از این رویداد بگیریم، در این میان یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که از تحلیل درست و موشکافانه این اتفاق بزرگ برای زندگی و جامعه امروز می‌توان گرفت، این است که در آفت‌های بزرگ نگاه سیاست‌زده و یک‌سویه به تاریخ و سیره و سبک زندگی نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام داشته باشیم.

مقصود از نگاه سیاست‌زده چیست؟

نگاه و منظر سیاست‌زده به این معنا است که برای اتفاق‌های روز اصالت قائل باشیم و آن‌ها را در معرفی سبک زندگی و تاریخ ائمه اطهار علیهم السلام محور قرار بدهیم. در این نوع نگاه است که هر نوع سلیقه امروزی ما ملاک و معیار فهم و درک تاریخ و سیره اهل‌بیت علیهم السلام قرار می‌گیرد، به‌طوری که تاریخ و منش و روش آن بزرگان را طبق سلیقه‌های امروزی خودمان بررسی و تحلیل می‌کنیم، نه آن طوری که واقعاً بوده است.

برای دور شدن از نگاه سیاست‌زده در تحلیل سیره امام حسن علیه السلام و تبیین صلح آن حضرت چه باید کرد؟

راهکار تحلیل درست صلح آن حضرت این است که اتفاق‌های امروز و جامعه خودمان را معیار تحلیل آن ماجرا قرار ندهیم، بلکه با ملاک و معیار اهل‌بیت علیهم السلام موضوعات آن دوران را بررسی کنیم. در بررسی صلح امام حسن علیه السلام هم لازم است منش آن حضرت، اوضاع سیاسی و فرهنگی آن دوران و سیاست دینی در حکومت‌داری اسلامی را ملاک تحلیل‌های خود قرار بدهیم و از هر نوع اعمال سلیقه در بررسی رویدادها پرهیز کنیم.

این نوعی که بعضی از فعالان سیاسی از جهاد صحبت می‌کنند، سیره و منش امام حسن علیه السلام زیر سؤال می‌رود. شاید این نوع سیاست‌زدگی‌ها در کوتاه‌مدت نتیجه و حاصلی برای آن‌ها داشته باشد ولی یقین بدانیم که در بلندمدت از بین رفته و اندیشه و تحلیلی پابرجا می‌ماند که رویکردی همه‌جانبه و جامع به ابعاد زندگی ائمه اطهار علیهم السلام و ازجمله منش و سیره امام حسن مجتبی علیه السلام داشته باشد.

بررسی اوضاع در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام

اوضاع در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام به‌چه‌صورت بود که آن حضرت را ناچار به صلح کرد؟

به این نکته دقت داشته باشید که امام حسن علیه السلام در حقیقت صلح نکردند، بلکه آن حضرت ناچار به صلح شدند. حقیقت امر آن است که معاویه این صلح را بر آن حضرت تحمیل کرد، زیرا اوضاع و شرایط نامساعد و عوامل مختلف بسیاری روی داد که در نهایت وضعیتی را ایجاد کرد که این اتفاق پیش آمد، این در حالی است که توجه داشته باشیم مسئولان و حاکمان زمانی که مشاهده کنند اتفاقات جاری در جامعه با شرایط مورد نظر خودشان تعارض دارد، سعی می‌کنند به طرفی متمایل شوند که کمتر ضرر کنند.

طبیعی است که امام حسن علیه السلام به‌عنوان امام و رهبر دینی جهان اسلام سعی می‌کردند اهداف عالی خود را تا اندازه ممکن به‌طور نسبی تأمین کنند تا هر اندازه می‌توانند مردم را به اسلام متمایل کنند، به همین علت به‌اجبار صلح را قبول کردند.

خطرهای ردکردن صلح از سوی امام حسن علیه السلام

در صورتی که امام حسن علیه السلام صلح را قبول نمی‌کردند چه اتفاقی می‌افتاد؟

اگر ایشان صلح را قبول نمی‌کردند خطر بزرگ‌تری آن حضرت را به‌عنوان امام مردم تهدید می‌کرد. این تهدید طبیعتاً متوجه دین اسلام بود و به همین علت شاهد هستیم که ائمه اطهار علیهم السلام همه هستی خود را برای ترویج اسلام فدا کردند، هرچند که جلوه‌های جهاد ایشان، ظاهرهای گوناگونی داشته است.

نقل‌های تاریخی درباره صلح امام حسن علیه السلام چگونه است؟

یکی از نقل‌های مهم و معتبر تاریخی مربوط به شیخ صدوق است که طی آن نوشته شخصی به‌نام ابوسعید عقیص از امام حسن علیه السلام سؤال کرد که: «چه‌چیزی باعث شد با معاویه صلح کنید؟» آن حضرت در پاسخ فرمودند: «آیا من حجت خدا بر بندگان او و پیشوای آن‌ها بعد از پدرم محسوب نمی‌شوم؟» ابوسعید جواب داد: «همین طور است یابن‌رسول‌الله.»

امام حسن علیه السلام فرمودند: «آیا من همان کسی نیستم که جدم نبی مکرم اسلام درباره من و برادرم فرمودند که حسن و حسین دست به قیام بزنند یا نزنند، در هر صورت امام و پیشوای شما هستند؟» ابوسعید عرض کرد: «همین طور است یابن‌رسول‌الله.»

امام فرمودند: «پس اگر دست به قیام بزنم یا نزنم در هر صورت امام و پیشوا هستم. دلیل مصالحه من با معاویه دقیقاً همان علت مصالحه جدم با قبیله‌های اشجع و ضمره و مردم مکه در زمان برگشت از حدیبیه است، با این تفاوت که مردم مکه به قرآن کفر ورزیدند ولی معاویه و اطرافیان و طرفداران او به تأویل و تفسیر قرآن کفر می‌ورزند. اگر من از طرف خداوند متعال امام باشم، نباید تشخیص من در صلح و یا جنگ بی‌اهمیت و یا ناچیز تلقی شود، هرچند که راز حکمت کاری را که انجام داده‌ام مردم ندانند و از آن بی‌اطلاع باشند. نمی‌دانید که خضر در زمانی که کشتی را سوراخ کرد و آن نوجوان را به‌قتل رساند و دیوار را تعمیر کرد، مورد خشم موسی قرار گرفت؟ علتش آن بود که راز و حکمت ماجرای کار او بر موسی پنهان مانده بود. اما وقتی خضر حکمت کارش را برای او گفت، او خرسند شد از آن کارها. من هم همین طور هستم. تا زمانی که مردم از رمز و حکمت کارهایی که انجام داده‌ام بی‌خبر هستند، بر من خشم می‌گیرند.»، و امام در ادامه تصریح می‌فرمایند که: «اگر این کار را انجام نداده بودم، شیعه‌ای به‌روی زمین باقی نمی‌ماند و همه قتل‌عام می‌شدند».

منبع:تسنیم


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین