۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۱۴
عقیق:متن زیر جلسه شصت و سوم از سلسله مباحث مهدویت است که توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.
یکی از رسالت های پیامبر بحث ایجاد الفت بین دلهاست و این را در آیات ۶۲ و ۶۳ سوره انفال و آیه ۱۰۳ آل عمران در جلسه گذشته بیان کردیم.
در سوره انفال می فرماید «لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ» یعنی اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان ایجاد الفت کرد.
نشان می دهد این کار، کار سختی است.
امیرالمومنین تعبیری از سختی این کار دارند که می فرمایند «إزالَةُ الرَّواسی أسهَلُ مِن تَألیفِ القُلوبِ المُتَنافِرَةِ» یعنی از جا کندن کوه های استوار، آسان تر از الفت دادن دل های رمیده از یکدیگر است.
سیدالشهدا(ع) می فرماید «سَاَلْتُ اَبِی عَنْ ... مَخْرَجِ رَسُولِ اللهِ (ص)کَیْفَ کَانَ یَصْنَعُ فِیهِ؟ فَقَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ (ص) یَخْزُنُ لِسَانَهُ اِلَّا عَمّا یَعْنِیهِ وَ یُوَلِّفُهُم وَ لَا یُنَفِّرُهُم وَ یُکرِمُ کَرِیمَ کُلِّ قَومٍ وَ یُوَلِّیهِ عَلَیْهِم» یعنی از پدرم درباره... رفتار پیامبر خدا در بیرون از خانه پرسیدم فرمود: پیامبر خدا همواره زبانش را از گفتار بیهوده در کام می کشید و با مردم با الفت (دوستانه) رفتار می کرد و آنها را نمی رماند ارجمند هر قومی را گرامی می داشت و او را بر آنان فرمانروایی می داد.
یکی از سفارش های امام صادق(ع) در حدیثی که به خیثمه فرمودند همین تالیف قلوب است.
امام صادق می فرماید «ثَلاثَةٌ تَجِبُ علی السُّلطانِ لِلخاصَّةِ و العامَّةِ: مُکافأةُ الُمحسِنِ بالإحسانِ لِیَزدادُوا رَغبَةً فیهِ، و تَغَمُّدُ ذُنوبِ المُسیءِ لِیَتُوبَ و یَرجِعَ عَن غَیِّهِ (عَتبهِ)، و تَألُّفُهُم جَمیعا بالإحسانِ و الإنصافِ.» یعنی سه چیز است که بـر زمامدار واجب است درباره خواص و عوام رعایت کند: پاداش نیکوکار را به نیکی دادن تا بر رغبت مردم به کارهای نیک افزوده شود. پوشاندن گناهان بدکار تا توبه کند و از گمراهی و انحراف خود برگردد. و ایجاد الفت میان همه آنان از طریق احسان و رعایت انصاف و داد.
امیرالمومنین فرمودند تالیف قلوب باید مانند آئین نامه و دستور شود. «وَلاَ تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الاْمَّةِ، وَاجْتَمَعَتْ بِهَا الاْلْفَةُ، وَصَلَحَتْ عَلَیْهَا الرَّعِیَّةُ» یعنی سنت نیکویی را که بزرگان این امت به آن عمل کرده اند و رعیت بر آن سنت به نظام آمده و حالش نیکو شده است(تالیف قلوب و همدلی پیدا شده است)، مشکن و سنتی میاور که به سنتهای نیکوی گذشته زیان رساند.
امیرالمومنین به ابوموسی اشعری اینطور نوشته اند «لَیْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَی جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ وَ أُلْفَتِهَا مِنِّی أَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ کَرَمَ الْمَآبِ» یعنی در امّت اسلام، هیچ کس همانند من وجود ندارد که به وحدت امّت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و به انس گرفتن آنان به همدیگر، از من دلسوزتر باشد. من در این کار پاداش نیک و سرانجام شایسته را از خدا میطلبم.
یعنی این کار تالیف قلوب ثواب دارد و امیرالمومنین این کار را برای مثلا بقای حکومت انجام نداده اند.
ما در اولین قدم باید در سطح خانواده خود الفت ایجاد بکنیم.
۱۳ راه برای تالیف قلوب در روایات وجود دارد و یکی از مهمترین آنها که این همدلی و الفت را ایجاد می کند، ولایت امیرالمومنین است.
یکی دیگر پیوند برادری دینی است که در سوره حجرات آمده است «انما المومنون اخوة». اسلام با این پیوند با تعصب های قبیله ای و حزبی به مقابله پرداخت. ملاک برای قرآن این است که «ان اکرمکم عند الله اتقیکم».
پیامبر به امت اسلام پیکره واحد بخشید و فرمود ««مَثَلُ الْمُؤمِنین فی توادّهم و تَراحُمهم و تَعاطفهم کَمَثلِ الْجَسدِ الْواحِد اِذا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سائِرُ الجَسَدِ بالسهرِ و الحمّی». یعنی مؤمنان در دوستی و رحمت و عطوفت به همدیگر همچون اعضاء واحدند، هرگاه: عضوی رنجور و دردمند گردد را اعضاء دیگر هم از بیدار خوابی و سوزش تب متأثر گردند.
لذا یکی از اهداف عالیه پیامبر، الفت است یکی از راه های ایجاد الفت و همدلی در جامعه، برادری دینی است. وقتی این برادری آمد، حقوقی با خود به همراه دارد. در مورد این حقوق روایت های مختلفی وجود دارد که در یک روایت پیامبر ۳۰ حق را نسبت به برادر دینی بیان می کند.
امیرالمومنین روایتی از پیامبر نقل می کنند که «عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: لِلْمُسْلِمِ عَلَی أَخِیهِ ثَلاَثُونَ حَقّاً لاَ بَرَاءَةَ لَهُ مِنْهَا إِلاَّ بِالْأَدَاءِ أَوِ اَلْعَفْوِ یَغْفِرُ زَلَّتَهُ وَ یَرْحَمُ عَبْرَتَهُ وَ یَسْتُرُ عَوْرَتَهُ وَ یُقِیلُ عَثْرَتَهُ وَ یَقْبَلُ مَعْذِرَتَهُ وَ یَرُدُّ غِیبَتَهُ وَ یُدِیمُ نَصِیحَتَهُ وَ یَحْفَظُ خُلَّتَهُ وَ یَرْعَی ذِمَّتَهُ وَ یَعُودُ مَرْضَتَهُ وَ یَشْهَدُ مَیْتَتَهُ وَ یُجِیبُ دَعْوَتَهُ وَ یَقْبَلُ هَدِیَّتَهُ وَ یُکَافِئُ صِلَتَهُ وَ یَشْکُرُ نِعْمَتَهُ وَ یُحْسِنُ نُصْرَتَهُ وَ یَحْفَظُ حَلِیلَتَهُ وَ یَقْضِی حَاجَتَهُ وَ یَشْفَعُ مَسْأَلَتَهُ وَ یُسَمِّتُ عَطْسَتَهُ وَ یُرْشِدُ ضَالَّتَهُ وَ یَرُدُّ سَلاَمَهُ وَ یُطَیِّبُ کَلاَمَهُ وَ یُبِرُّ إِنْعَامَهُ وَ یُصَدِّقُ أَقْسَامَهُ وَ یُوَالِی وَلِیَّهُ (وَ لاَ یُعَادِ) وَ یَنْصُرُهُ ظَالِماً وَ مَظْلُوماً فَأَمَّا نُصْرَتُهُ ظَالِماً فَیَرُدُّهُ عَنْ ظُلْمِهِ وَ أَمَّا نُصْرَتُهُ مَظْلُوماً فَیُعِینُهُ عَلَی أَخْذِ حَقِّهِ وَ لاَ یُسْلِمُهُ وَ لاَ یَخْذُلُهُ وَ یُحِبُّ لَهُ مِنَ اَلْخَیْرِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ وَ یَکْرَهُ لَهُ مِنَ اَلشَّرِّ مَا یَکْرَهُ لِنَفْسِهِ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَدَعُ مِنْ حُقُوقِ أَخِیهِ شَیْئاً فَیُطَالِبُهُ بِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ فَیُقْضَی لَهُ وَ عَلَیْهِ.»
یعنی علی(ع) فرمود که پیغمبر(ص) فرموده است: هر مسلمانی بر ذمّه برادر مسلمانش سی حق دارد، ذمّهاش از آنها بری نمیشود مگر این که آن حقوق را ادا کند یا برادرش از او درگذرد، (آن حقوق عبارتند) از لغزش او چشم بپوشد، به اشک چشمش شفقت آرد، عیبش را بپوشاند، لغزشش را نادیده بگیرد، عذرش را بپذیرد، اگر کسی غیبت او را کرد از او دفاع کند، همواره خیر خواهش باشد، دوستی و محبّت او را حفظ کند، عهد و پیمانش را مراعات نماید در موقع بیماری عیادتش کند، در تشییع جنازهاش حاضر شود، دعوتش را بپذیرد، هدیهاش را قبول کند، و آن را جبران نماید، نعمتش را سپاسگزار باشد، با بهترین وجه او را یاری دهد، زن و بچۀ او را محافظت کند، حاجتش را روا کند، در انجام خواستهاش کوشش نماید، موقع عطسه کردن «یرحمک اللّه». بگوید، راهنمای گمشدهاش باشد، و به سلامش پاسخ دهد، کلامش را خوب تلقی کند، بخشش او را ارج نهد، سوگندهایش را تصدیق نماید، دوست او را دوست داشته باشد و با وی دشمنی نکند، اگر ظالم و یا مظلوم واقع شد او را یاری کند، امّا یاری نمودن در حال ستمگری او را از ستم کردن باز دارد، و اما یاری دادن در حال مظلومیت در باز پس گرفتن حقّش به او کمک نماید، گرفتارش نکند، خوارش ندارد، آنچه که از خیر برای خودش میخواهد برای او نیز بخواهد، و آنچه که از بدیها برای خودش نمیپسندد برای او نیز نپسندد، سپس فرمود: از پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله) شنیدم که میفرمود: هر یک از شما اگر چیزی از حقوق برادرش را به جا نیاورد، روز قیامت از او مطالبه و بر نفع و یا ضرر او حکم خواهد شد.
امام صادق(ع) نیز یک دستور ۷ بندی دارند. « مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا حَقُّ اَلْمُسْلِمِ عَلَی اَلْمُسْلِمِ قَالَ لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلاَّ وَ هُوَ عَلَیْهِ وَاجِبٌ إِنْ ضَیَّعَ مِنْهَا شَیْئاً خَرَجَ مِنْ وِلاَیَةِ اَللَّهِ وَ طَاعَتِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لِلَّهِ فِیهِ مِنْ نَصِیبٍ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا هِیَ قَالَ یَا مُعَلَّی إِنِّی عَلَیْکَ شَفِیقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَیِّعَ وَ لاَ تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لاَ تَعْمَلَ قَالَ قُلْتُ لَهُ «لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ» قَالَ أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ تَکْرَهَ لَهُ مَا تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ وَ اَلْحَقُّ اَلثَّانِی أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَ تَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَ تُطِیعَ أَمْرَهُ وَ اَلْحَقُّ اَلثَّالِثُ أَنْ تُعِینَهُ بِنَفْسِکَ وَ مَالِکَ وَ لِسَانِکَ وَ یَدِکَ وَ رِجْلِکَ وَ اَلْحَقُّ اَلرَّابِعُ أَنْ تَکُونَ عَیْنَهُ وَ دَلِیلَهُ وَ مِرْآتَهُ وَ اَلْحَقُّ اَلْخَامِسُ أَنْ لاَ تَشْبَعَ وَ یَجُوعُ وَ لاَ تَرْوَی وَ یَظْمَأُ وَ لاَ تَلْبَسَ وَ یَعْرَی وَ اَلْحَقُّ اَلسَّادِسُ أَنْ یَکُونَ لَکَ خَادِمٌ وَ لَیْسَ لِأَخِیکَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَکَ فَیَغْسِلَ ثِیَابَهُ وَ یَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ یَمْهَدَ فِرَاشَهُ وَ اَلْحَقُّ اَلسَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِیبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِیضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَةً تُبَادِرُهُ إِلَی قَضَائِهَا وَ لاَ تُلْجِئُهُ أَنْ یَسْأَلَکَهَا وَ لَکِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَةً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ وَصَلْتَ وَلاَیَتَکَ بِوَلاَیَتِهِ وَ وَلاَیَتَهُ بِوَلاَیَتِکَ»
یعنی معلی بن خنیس، گوید: به امام صادق(علیه السّلام) گفتم: حق مسلمان بر مسلمان چیست؟ فرمود: برای او هفت حق واجب است که هر کدام در مقام خود واجب است بر او اگر یکی از آنها را ضایع و بیاجراء گذارد از ولایت و اطاعت خدا بیرون است و برای خداوند هیچ بهرهای از بندگی در او نیست، به او گفتم: قربانت، آنها چیستند؟ فرمود: ای معلی، به راستی که من بر تو مهربانم، و میترسم که آنها را ضایع کنی و نگهداری نکنی و بدانی و بکار نبندی، گوید: به او گفتم: لا حول و لا قوة الا باللّه، فرمود: آسانتر آنها این حق است که: ۱-دوست داری برای او آنچه را برای خود دوست داری و بدداری برای او آنچه را برای خود بدداری. ۲-از خشم او کناره کنی و خشنودی او را پیروی کنی و فرمان او را ببری. ۳-او را کمک کنی با خودت و دارائیت و زبانت و دست و پایت. ۴-چشم او و رهنمای او و آینۀ او باشی. ۵-سیر نباشی و او گرسنه باشد، سیراب نباشی و او تشنه بماند، نپوشی و او لخت بگردد. ۶-اگر تو را خدمتکاری است و برادرت را خدمتکاری نیست، خدمتکار خود را بفرستی تا جامۀ او را بشوید و خوراک او را بسازد و بستر او را پهن کند.۷-به سوگند او وفاداری کنی، دعوت او را بپذیری، بیمار شد به دیدارش روی و در جنازۀ او حاضر شوی و هر گاه بدانی او را حاجتی است به انجام آن برایش پیش دستی کنی و او را نداری تا از تو خواهش آن کند ولی بشتاب و در انجام آن به گوش و هر گاه چنین کردی دوستی خود را به دوستی او پیوستی و دوستی او را به دوستی خداوند پیوستی(این است معنی روابط دوستانۀ متبادله).
منبع:مهر