۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۹ : ۱۶
عقیق:متن زیر یادداشتی است از حجت الاسلام مسلم منفرد، پژوهشگر و کارشناس حوزه وحدت که در ادامه میخوانید؛
در میان اصحاب سید الشهدا (ع) کسانی هستند که شیعه نبودند، با این وجود، به یاری امام حسین (ع) آمدند و در این مسیر به شهادت رسیدند. در مورد برخی شهدای کربلا [۱] اختلاف نظر وجود دارد که آیا شیعه بودهاند یا خیر؟ ولی در مورد برخی دیگر، اتفاق نظر وجود دارد که شیعه نبودهاند. «زهیر بن قین بجلی»، و دو برادر به نامهای «سعد بن حارث» و «ابوالحَتوف بن حارث» از جمله شهدای کربلا هستند که بدون هیچ گونه شک و تردیدی شیعه نبودهاند. «زهیر»، عثمانی مذهب بوده و «سعد» و «حارث» جز خوارج بودهاند.
اما آیا غیر شیعیانی که به سپاه امام (ع) پیوستند، شیعه شدهاند یا خیر؟ بحثی است که مورد اختلاف نظر بین صاحب نظران است. برخی قائلند زهیر و این دو برادر پس از ملحق شدن به سپاه امام (ع) شیعه شدهاند و سپس به درجه رفیع شهادت نائل گردیدهاند و برخی معتقدند ایشان به سپاه امام ملحق شده، در رکاب امام شمشیر زده و به شهادت رسیدهاند، لکن تغییر مذهب ندادهاند.
زهیر بن قین:
زهیر بن قین بجلی، از شهدای کربلا و از بزرگان قبیله بجیله است. او عثمانی مذهب بوده و عثمانیها نسبت به امیرالمؤمنین (ع) بدبین بودند. بلاذری در کتاب أنساب الأشراف، درباره زهیر مینویسد: «قالوا: وکان زهیر بن القین البجلی بمکة، و کان عثمانیاً »[۲] (ترجمه: گفتهاند: زهیر بن قین بجلی در مکه بود و عثمانی بود.) در مورد زهیر بن قین، میتوان طلاق دادن همسرش بر طبق فقه عامه را شاهدی بر آن دانست که ایشان بر عقیده و مذهب خود باقی مانده است. در مقابل برخی جملاتی که از ایشان در روز عاشورا و هنگام نبرد نقل شده نشان میدهد زهیر دست از عقیده سابق خود برداشته و شیعه شده است.
«زهیر به عزرة بن قیس یکی از کسانی که برای امام حسین (ع) نامه نوشته بود ولی اینک در سپاه ابن سعد به سوی خیمههای امام حمله کرده است رو کرد و گفت: ای عزره مراقب باش از آنانی نباشی که گمراهان را بر کشتن پاکدامنان یاری میکنند. عزره گفت: ای زهیر! تو تاکنون از شیعیان این خانواده نبودی، بلکه هواخواه عثمان بودی! زهیر گفت: «از این موقعیت که الان دارم با تو صحبت میکنم، نمیبینی که شیعه حسین (ع) هستم، به خدا سوگند که من نه نامهای برای حسین نوشتم و نه پیکی برایش روانه کردم و نه به او وعده یاری دادهام، در راه با او مواجه شدم، موقعیت او را نزد رسول الله صلی الله علیه وآله ملاحظه نمودم و در پیشگاه خداوند احساس کردم که باید با او همراه گردم و یاریش کنم .»[۳]
سعد بن حارث و ابوالحَتوف بن حارث:
سعد و برادرش ابوالحتوف از طایفۀ بنی عجل از قبیلۀ خزرج بودند. این دو برادر از خوارج نهروان بودند و از کوفه با سپاه عمر سعد لعنه الله به قصد مقابله با امام حسین (ع) به کربلا آمده بودند.
مرحوم آیت الله شیخ علی نمازی شاهرودی درباره این دو شهید کربلا میگوید: «هو وأخوه أبو الحتوف العجلانی خرجا من الکوفة مع عمرو بن سعد وکانا من الخوارج فلما کان یوم عاشوراء سمعا استنصار مولانا الحسین علیه السلام و بکاء اهل بی ته، أدرکتهما السعادة و لحقا بالحسین علیه السلام وقاتلا مع أعدائه و فازا بسعادة الشهادة .»[۴]
(ترجمه: سعد بن حارث بن سلمه انصاری و برادرش ابو الحتوف عجلانی از کوفه با عمر بن سعد خارج شدند در حالی که این دو از جمله خوارج بودند. وقتی روز عاشورا فرا رسید، فریادخواهی مولای ما حسین را شنیدند و گریه اهل بیت آن حضرت را دیدند، سعادت نصیب شأن شد و به امام حسین (ع) پیوستند و با دشمنان ایشان جنگیدند و به سعادت شهادت نائل آمدند.)
این دو برادر هنگامی که هنگامی که صفوف دشمن را میشکافتند و به جبهه حق میپیوستند، شعارشان همان شعار خوارج بود: «لاحکم الّا للّه و لا طاعة لمن عصی.» بنابراین برخی این شعار را شاهدی دانستهاند بر اینکه این دو برادر از عقیده خود دست برنداشته لکن با شنیدن ندای هل من ناصر امام (ع) متحول شده و به سپاه امام پیوستند و در رکابش شهید شدند.
سیره امام حسین (ع) در جذب مخالفین:
سؤالی که پیش میآید این است که سیره امام حسین (ع) برای جذب زهیر، سعد و برادرش ابوالحتوف که بنا بر عقیده و مذهبشان نسبت به حضرت علی (ع) و آل علی علیهم السلام کینه داشتند چگونه بوده است؟
در پاسخ باید گفت: در مورد زهیر، گزارش معتبر و دقیقی از اینکه میان زهیر و امام در آن جلسه ملاقات چه گذشت؛ وجود ندارد، اما آنچه مسلم است این است که امام حسین (ع) و سایر اهل بیت علیهم السلام در دعوت مخالفین، سیره مشخصی داشتهاند. سخنانی که در مسیر طولانی قیام از امام حسین (ع) صادر شده، خود بهترین سند برای تبیین سیره ایشان در تبیین حقایق و جذب فریب خوردگان و مخالفان است. با توجه به بیانات، سخنان و شعارهای عاشورا، میتوان عناصر انسانساز، جامعهساز و فرهنگسازی را ملاحظه کرد که در دایره تعالیم یک مذهب خاص نمیگنجند.
امام حسین (ع) چه در سخنرانیها و چه در نامهها و چه در گفتوگوهای خود با افراد مختلف، مکرر بر روی اعتقادات مشترک دینی و اصول اسلامی و انسانی پای میفشردند. از همین روست که با شنیدن این سخنان افرادی که حتی شیعه نبودند و پیرو مذاهبی بودند که نسبت به آل علی (ع) هم کینه ورزی داشتند، دل در گروه این حقایق نهادند و در واپسین ساعات و لحظات روز عاشورا به سپاه حق ملحق شدند.
اخلاقمداری و مدارا با مخالفان، پرهیز از توهین کردن به عقاید و مقدسات مخالفین و احترام به آزادی اندیشه آنها از عناصر سیره اهل بیت علیهم السلام در برخورد با مخالفین بوده است. متأسفانه امروزه برخی جریانهای افراطی شیعه، توهین کردن و ناسزا گفتن به مقدسات سایر مذاهب اسلامی را بهترین شیوه تبلیغ تشیع میدانند! این در حالی است که در سیره اهل بیت علیهم السلام همیشه از توهین کردن به دشمنان هم نهی شده است چه رسد توهین کردن به مقدسات؛ آن هم مقدسات پیروان سایر مذاهب اسلامی.
به عنوان نمونه در جنگ صفین هنگامی که دو لشکر حق و باطل؛ سپاه امیرالمؤمنین علی (ع) و معاویه لعنه الله در مقابل هم صف آرایی کردند، گروهی از سربازان امیرالمؤمنین (ع) شروع کردند به لشگر شام فحش دادن. حضرت وقتی شنید بعضی از افراد سپاهش، دشنام میدهند و ناسزا میگویند، ایشان را از این کار نهی کرد و ایشان را به بیان حقایق و گفتاری مستحکم و استوار دعوت نمود .[۵]
سوالی که از جریانهای افراطی پرسیده میشود این است که اگر اصحاب امام حسین (ع) در هنگام ملاقات با زهیر بن قین که عثمانی مذهب بود و در ابتدا از ملاقات با امام (ع) هم اکراه داشت، به توهین به مقدسات مذهب زهیر میپرداختند، آیا زهیر شیفته امام حسین (ع) اصحاب ایشان میشد؟
با نگاهی به سخنانی که امام حسین (ع) در روز عاشورا با لشکر عمر بن سعد ملعون داشته متوجه میشویم امام (ع) در روز عاشورا مدام در پی تبیین حقایق بودهاند و با گفتاری روشن و مستحکم و با لحنی دلسوزانه و از روی محبت لشکریان سپاه باطل را به حق دعوت میکردند.
از سوی دیگر عملکرد امام (ع) و اصحابشان در روز عاشورا نیز از مهمترین و مؤثرترین اموری است که باعث شد تعدادی از لشکریان سپاه باطل به سپاه حق ملحق شوند. اهمیت و توجه به نماز، بیان مکرر حقایق و اخلاقمداری در جنگ از مهمترین ویژگیهای عملی امام (ع) و اصحابشان در نبرد روز عاشورا بود که باعث شد کسانی که طینت پاکی داشتند به سپاه حق ملحق شوند.
نتیجه گیری:
عاشورا خالصترین و بزرگترین مظهر عقاید و آموزههای شیعه است. سیره امام حسین (ع) و اصحابشان در روز عاشورا به ما میآموزد که اخلاقمداری در مواجهه با مخالفین، بیان حقایق، پافشاری و عمل بر اصول اسلامی و انسانی، بهترین شیوه در برخورد با پیروان سایر ادیان و مذاهب است و این همان چیزی است که امثال زهیر، سعد و ابوالحتوف را به سپاه حق ملحق کرد و هر طینت پاکی را نیز متوجه خود میکند.
آری این گونه شد که زهیر بن قین و پسران حارث در زمره بهترین و باوفاترین اصحاب امام عشق قرار گرفتند و بیش از هزار سال است که عاشقان حسین (ع) به آنها سلام میدهند: السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
پی نوشت:
[۱] در مورد شیعه بودن برخی شهدای کربلا اختلاف نظر وجود دارد. این شهدا عبارتند از: "حر بن یزید ریاحی"، "یزید بن زیاد بن مُهاصر کِندی" معروف به "ابوالشعثا کندی" و "عبدالله بن عمیر کلبی" رحمهم الله.
[۲] البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر _متوفای ۲۷۹ ق_، أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۴۱۳، طبق برنامه الجامع الکبیر.
[۳] انساب الاشراف، ج ۳، ص ۳۹۲; کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۵۷ و تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۱۶.
[۴] الشاهرودی، الشیخ علی النمازی _متوفای ۱۴۰۵ ق_، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۴ ص ۲۷، ناشر: ابن المؤلف، چاپخانه: شفق – طهران، الأولی ۱۴۱۲ ه
[۵] رجوع شود به نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶