عقیق:سیدمحمدرضا تقوی روانشناس بالینی و فردی و استاد دانشگاه شیراز در گفتگویی در مورد آثار روانشناختی عزاداری گفت: زندگی در نشئه مادی حیات آمیختهای از حوادث، اتفاقات و رویدادهای خوشآیند و ناخوشآیند است و ما برای ادامه حیات به هر دو هیجان غم و شادی نیاز داریم. انسانهای عارفی که از عمق معرفتی بیشتری برخوردارند معترفند زمانی که در حالت قبض قرار گرفتهاند از برکات بیشتری برخوردار بودهاند تا زمانی که در حالت بسط بودهاند و شاید به همین دلیل هم گفتهاند هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند.
وی افزود: غم و شادی و یا قبض و بسط دو سر یک پیوستار و از جنس هیجان هستند. بر اساس تحقیقات روانشناختی، هر چقدر گستره پذیرش ما برای هیجانات (اعم از غم و شادی) بیشتر باشد از سلامت روانی بیشتری برخورداریم. انسانهایی که در بازه زندگی شأن فقط امور خوشآیند را میپذیرند و انتظار میکشند از ظرفیت روانی بالایی برخوردار نیستند و در برخورد با سختیها تعادل خود را از دست میدهند. تأکید دیدگاه دیالکتیکی هگل، که بر تارک علوم انسانی مدرن میدرخشد، بر مبنای پذیرش و ادراک هر دو سر هیجانات در زندگی و سرکوب و انکار نکردن آنها است.
این محقق و نویسنده کشورمان در ادامه سخنانش اظهارکرد: غم از دست دادن عزیزان، یکی از غمهایی است که همه انسانها به نحوی با آن روبرو میشوند. هم دیدگاه دینی و هم دیدگاه علمی، نگریستن در غم از دست دادن عزیزان را توصیه نمیکنند. افرادی که اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را جزو اهل بیت خود و حتی نزدیکتر از آنان به خود میدانند حتماً بروز هیجانات مانند گریستن و یا تباکی را در این موارد، طبیعیترین واکنش انسان میدانند.
اگر وجود اهل بیت (ع) و فداکاریهای آنان، موجبات راهنمایی و هدایت انسانها در طول تاریخ را فراهم نموده است و موجب شده است که پرچم انسانیت در مقابل پرچم کفر همچنان برافراشته نگه داشته شود پس جا دارد که ما هم برای هم سنخ شدن با این مظاهر انسانیت، در غم آنان غمگین و در شادی آنان شاد باشیم.
تقوی با اشاره به اینکه علم روانشناسی طرفدار ابراز و سرکوب نکردن هیجانات است، گفت: دیدگاههای روانشناختی علت بسیاری از اختلالات روانی را انکار و سرکوب هیجاناتی چون اضطراب و افسردگی و … میدانند، اما فقط کسانی در مصائب ائمه (ع) به گریه میافتند که آنها را نه تنها خانواده خود، که ولی نعمت خود میدانند.
وی با تأکید بر اینکه هیجاناتی چون اضطراب و افسردگی لازمه زندگی طبیعی همه انسان هاست، گفت: انسانها با از دست دادن نزدیکانشان غمگین و افسرده میشوند و برای برخی شرایط مثل شرکت در امتحانات کنکور و عملهای پزشکی ریسکدار دچار اضطراب میشوند. این هیجانات در حد طبیعی مفیدند و کارکرد مثبت دارند. اگر به هنگام مرگ عزیزان غمگینی ابراز نشود سرکوب شود و یا انکار شود افراد بیمار میشوند اما ابراز احساسات برای سلامتی بسیار مفیدند.
وی تصریح کرد: سرکوب نکردن هیجانات یعنی اجازه دهیم هیجانات به صورت طبیعی خودشان در ما جاری و ساری شوند، البته کسانی که واکنشهای شدید به هیجانات منفی مثل غمگینی و حتی هیجانات مثبت مثل شادی هم نشان میدهند بیمار میشوند. در مورد مثال اول افراد افسرده و در مورد مثال دوم مانیک میشوند که هر دو بیماری روانی محسوب میشوند. هم جلوگیری از ابراز هیجانات و هم عدم توانایی برای مدیریت نکردن هیجانات مشکل زاست. اینجاست که به رشد و تربیت یک توانمندی در افراد نیاز داریم که به آن تنظیم هیجانی و یا هوش هیجانی میگوئیم. این در روانشناسی متعارف است. در روایات داریم که امام زمان) عج) هر صبح و شام بر مصائب جدشان امام حسین (ع) خون گریه میکنند. این مربوط به ظرفیت عظیم امام معصوم (ع) است.
وی در مورد ارتباط بین عزاداری و افسردگی گفت: افسردگی بر دو نوع کلی است: ۱) افسردگی درونزاد که ناشی از تغییرات فیزیولوژیک و تغییرات ترانسمیترها در درون انسان است. در این نوع افسردگی، گرچه برخی عوامل مثل استرس آن را تشدید میکند اما اساساً افسردگی به دلیل تغییرات درونی و غالباً خارج از اراده انسان اتفاق میافتد. ۲) افسردگی برونزاد است که به دلایل مختلف محیطی از جمله فقدان و شکست و ناکامی در افراد ایجاد میگردد. برخی از انواع افسردگی هم تحت تأثیر تغییر فصل است که به آن افسردگی فصلی میگویند، گاهی هم به دلیل شرایط خاص، افسردگی در افراد ایجاد میشود مثل افسردگی پس از زایمان. این افراد برای بهبودی باید تحت درمان خاص خود قرار بگیرند و ارتباط دادن عزاداری با افسردگی به نظر نامربوط میرسد کما اینکه پژوهشها عکس این را نشان میدهند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز اضافه کرد: در مجموع دانش روانشناسی طرفدار بروز و سرکوب نکردن هیجانات است. دیدگاههای روانشناختی علت بسیاری از اختلالات روانی را انکار و سرکوب هیجاناتی چون اضطراب و افسردگی و … میدانند. هیجاناتی چون اضطراب و افسردگی لازمه زندگی طبیعی همه انسانهاست. انسانها با از دست دادن نزدیکانشان به صورت طبیعی، غمگین و افسرده میشوند و بروز این هیجانات در چنین شرایطی، مفید و کارکرد مثبت دارند. پژوهشهای بسیاری نشان میدهند افرادی که در مقابل اتفاقات ناگوار مثل مرگ عزیزان اجازه نمیدهند احساسات و هیجانات طبیعی مثل گریستن در آنها جاری و ساری شود و به اصطلاح هیجانات خود را سرکوب و یا انکار مینمایند در معرض بیماریهای مختلف جسمی و روانی از جمله افسردگی قرارمیگیرند.
صدها و هزاران تحقیق در دنیا نشان میدهد که سرجمع دینداران نه تنها در افسردگی بلکه در قریب به اتفاق اختلالات روانشناختی و حتی بیماریهای جسمانی (مثل ام اس، انواع سکتهها، بیماریهای قلبی، گوارشی و....) به طور معنی داری عملکرد سالمتری نسبت به غیر دینداران دارند. کسانی که نسبت به این امر تردید دارند میتوانند با مراجعه به پایگاههای معتبر تحقیقاتی این مطلب را مورد واکاوی و پژوهش قرار دهند.
وی تصریح کرد: حتی پایگاه اطلاعاتی گوگل، که جانبدارانه و سوگیرانه نتایج را منتشر میکند درخصوص دینداری و انواع بیماریهای روانشناختی و جسمانی نتوانسته است این حقیقت را کتمان نماید که سرجمع دینداران نسبت به غیردینداران به طور معنیداری از سلامت روان و حتی سلامت جسمانی بالاتری برخوردارند. برای نمونه اگر بین دو واژه افسردگی و دین (Depression & Religion) در گوگل جستجو نمائید میتوانید این نتایج را در سطح گستردهای به نفع دینداری ملاحظه نمائید.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: در ایران نیز تحقیق مرعشی (۱۳۹۲، مجله علمی پژوهشی دستآوردهای روان شناختی) نشان داده است که عزاداری نه تنها موجب افسردگی افراد سالم نشده است بلکه تأثیرات مثبتی در جهت بهبودی افراد افسرده داشته است. همچنین پژوهش درکه و همکاران (۱۳۹۲، مجله علمی پژوهشی مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی) نشان داده است که عزاداری تأثیر مثبت بر کاهش اضطراب در بیماران اضطرابی داشته است.
وی اذعان کرد: وقتی صحبت از سرکوب نکردن هیجانات میشود یعنی اجازه داده شود هیجانات به صورت طبیعی در ما جاری و ساری شوند، البته ظرفیت روانی افراد مختلف است و به صورت طبیعی هر چقدر افراد با این حادثه ارتباط وسیعتری برقرار نمایند بیشتر متأثر میشوند که در این حالت بهترین واکنش در مقابل تأثرات روحی همین است که اجازه دهیم این تأثرات در ما و فیزیولوژی ما بروز و ظهور نماید.
منبع:مهر