۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۱ : ۲۲
عقیق:همزمان با فرارسیدن ماه محرم، بسته جامع محتوایی شامل مقتل و اشعار ویژه مصیبت، نوحه، واحد، دو دمه و شور به مناسبت هرروز این ماه شریف، ارائه خواهد شد.
چهارمین شب ماه محرم در هیأتهای مذهبی به عزاداری برای شهادت حر و همچنین شهادت طفلان حضرت زینب(س) پرداخته میشود.
براساس این گزارش، در زیر ابتدا خلاصهای از مقتل شهادت حر ارائه میشود:
حر بن یزید ریاحی با هزار نفر، اولین کسی بود که راه را بر امام حسین علیهالسلام بست و اجازه نداد به سمتی حرکت کند. آنگاه که بر امام به دستور ابن زیاد سخت گرفت امام به او فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند!»
حر سر به زیر افکند و عرض کرد: «اگر غیر از شما در عرب کسی نام مادرم را میبرد پاسخ میدادم، اما چه کنم که مادر شما فاطمه علیهاسلام است.»
روز عاشورا وقتی امام حسین علیهالسلام فریاد بر آورد: «أما من مغیث یغیثنا لوجه الله؟ أما من ذاب یذب عن حرم رسول الله.» آیا فریادرسی نیست که به فریاد ما برسد؟ آیا کسی نیست که از حریم پیامبر(ص) و خاندانش دفاع کند؟
حر سخت بر خود لرزید و به عمر بن سعد گفت: «آیا به راستی با حسین علیهالسلام خواهی جنگید؟» پاسخ داد: «ای والله قتالا ایسره ان تطیر الرؤس و تطیح الایدی.» آری، به خدای سوگند با او خواهم جنگید؛ پیکاری که آسان ترینش، جدا شدن سرها و دستهاست.
حر بازگشت. در حالی که میلرزید، شخصی به او گفت: «اگر از من میپرسیدند شجاعترین مردم کوفه کیست، شما را نشان میدادم. اینک این چه وضعی است که داری؟»
حر گفت: «انی و الله اخیر نفسی بین الجنة و النار، فوالله لا أختار علی الجنة شیئا و لو قطعت و أحرقت.»
خود را میان بهشت و دوزخ مینگرم و به خدا قسم که چیزی را به جای بهشت برنخواهم گزید؛ گرچه قطعه قطعه شده و سوزانده شوم.
آنگاه در حالی که دستهای خود را روی سر نهاده بود، میگفت: «خدایا! من به بارگاه تو روی توبه آوردهام. توبهام را بپذیر؛ چرا که من در دل دوستان تو و فرزندان پیامبرت هراس افکندم.»
هنگامی که به امام نزدیک شد، آن حضرت فرمود: «که هستی؟» پاسخ داد: «جعلت فداک انا صاحبک الذی حبسک عن الرجوع و جعجع بک، والله ما ظننت ان القوم یبلغون بک ما أری، و أنا تائب الی الله فهل تری لی من توبة؟» حسین جان! فدایت شوم! من همان کسی هستم که شما را از بازگشت به سوی مکه و مدینه باز داشت. همان کسی هستم که راه را بر شما بستم؛ اما هرگز گمان نمیکردم که این ستمکاران با شما این گونه رفتار کنند و اینک پشیمانم. به بارگاه خدا توبه کردهام. آیا توبهام پذیرفته است؟»
امام فرمود: «آری، خدا توبهات را میپذیرد و تو را مورد بخشایش قرار میدهد. پیاده شو که میهمانی و مورد احترام. پیاده شو و کمی آرام گیر. «نعم یتوب الله علیک.»
حر گفت: «حسین جان! من سواره کارآمدتر هستم و سرانجام کار فرود خواهم آمد.» آنگاه افزود: «بدان دلیل که من نخستین کسی بودم که راه را بر شما بستم و خاطر شما را آزردم، اینک اجازه دهید نخستین کسی باشم که جان را در راه آرمانهای شما فدا کنم و در برابر دیدگانتان به خون آغشته گردم؛ تا در روز رستاخیز، این شایستگی را بیابم که با جدت پیامبر خدا روبرو شوم و و مورد لطف و عنایت آن حضرت قرار گیرم.»
سپس گفت: «یابن رسول الله! زمانی که از کوفه خارج شدم، صدایی شنیدم که میگفت: بهشت بر تو بشارت باد! گفتم: وای بر حر و بشارت بهشت؛ در حالی که به جنگ پسر رسول خدا میرود.»
امام فرمود: «تو به خیر رسیدی و پاداش تو محفوظ است.»
امام حسین علیهالسلام در برابر اصرار او به وی اجازه فداکاری داد و عازم میدان شد و جمع کثیری را به درک واصل کرد تا با پیکری آغشته به خون سر بر بستر شهادت نهاد.
هنگامی که پیکر به خونخفته او را نزد پیشوای آزادگان آوردند، آن حضرت با دست نازنین خود خاکها و خونها را از چهره او کنار زد و فرمود: «راستی که آزادمرد دنیا و آخرت هستی؛ درست همانسان که مادرت تو را «حر» نام نهاد.»
منابع
لهوف/ سیدبن طاووس (ره)
امالی/ شیخ صدوق (ره)
نفسالمهموم/ شیخ عباس قمی (ره)
مقتل طفلان حضرت زینب (س)
در ادامه مقتل شهادت طفلان حضرت زینب (س) نیز ارائه میشود:
عون بن عبدالله بن جعفر
محمدبن عبدالله بن جعفر
برخی گفتهاند هر دو فرزندان حضرت زینب سلامالله علیها بودهاند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیحتر، مادر عون، حضرت زینب علیها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بنی بکر بن وائل است.
روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبداللهبنجعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند.
روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آنها را آماده شهادت ساخت.
سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمیداد. سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند.
سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد.
عون اینگونه رجز میخواند:
ان تنکرونی فانا ابن جعفر
شهید صدق فیالجنان ازهر
یطیر فیها بجناح اخضر
کفی بهذا شرفا فیالمحشر
و محمد نیز چنین رجز خواند:
اشکو الی الله من العدوان
فعال قوم فی الردی عمیان
قد بدلوا معالم القرآن
و محکم التنزیل و التبیان
و اظهروا الکفر مع الطغیان
ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که ۱۰ نفر را کشت، توسط عامر بن نهشل تیمی ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو میپیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و ۱۸ پیاده توسط عبدالله بن قطبه طایی شهید شد.
امام حسین علیهالسلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد، آنها را به سوی خیمه آورد. برخی گفتهاند زنان به استقبال جنازههای آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمیشد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بیتابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیهالسلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بیجواب بماند.
منابع:
نفسالمهموم/ حاج شیخ عباس قمی
الوقایع و الحوادث ج ۳/ محمدباقر ملبوبی
تذکرهالشهدا/ ملاحبیب کاشانی
در ادامه به ارائه بسته اشعار به مناسبت شب چهارم محرم که برای شهادت حر و همچنین شهادت طفلان حضرت زینب (س) عزاداری میشود، میپردازیم:
شعر حضرت حر/ مرتضی محمودپور
حُرّم و روسیاه و شرمنده
از دعای تو گشته تابنده
هرچه بد کردهام تو بخشیدی
من غلام و تو را شدم بنده
مرده بودم مسیح من شدهای
از نفسهای تو شدم زنده
خوب شد زینبت مرا بخشید
خواهرت مثل توست بخشنده
تا قیامت همیشه گریانم
سینهام از غم تو آکنده
گرچه از سوی من جفا دیدی
لطف کردی مرا تو بخشیدی
کمتر از خار این بیابانم
با دعایت چوگل به بستانم
سینهام تنگ چهره آلوده
نام من حر ولی به زندانم
گر تو بر من نظر کنی حُرم
کن نگاهی که تا دهم جانم
میهمانا تو میزبان منی
در کرمخانهء تو مهمانم
گر ببخشی خدا مرا بخشد
من خدا را به نام تو خوانم
آمدم بر درت عنایت کن
پیش زهرا ز من شفاعت کن
بسته شد تا که بر تو آب حسین
شرم دارم من از رباب حسین
آبها را سراب میبینم
رفته از کف توان و تاب حسین
سر به زیر آمدم پشیمانم
رخ ز رخسار من متاب حسین
لرزه افتاده بر تنم امشب
خانهء عشرتم خراب حسین
آمدم تا که کوثرم بخشی
تشنهام تشنه شراب حسین
هرچه کردم به خویشتن کردم
مشو راضی که زنده برگردم
جای من لایق سرای تو نیست
جان بیارزشم فدای تو نیست
جای تو عرش کبریا باشد
روی این خاک تیره جای تو نیست
هر کجا بنگرم تو را بینم
گوکجا هست که جای پای تو نیست
تو امام منی امام حسین
جز خدای تو خون بهای تو نیست
فخر عالم تمام نام تو شد
از جنان دور کس گدای تو نیست
با تو توحید انبیا کامل
هرچه غیر تو بود شد باطل
درِ رحمت به سوی حر وا شد
حرم کبریاش ماوا شد
شاه بر حر نگاه لطف نمود
شاه دشت بلا مسیحا شد
صد مسیح از نگاه او زنده
شور محشر دوباره برپا شد
البشارت به جنت الماواء
چون شفیعش به حشرزهراشد
توبهاش شد قبول، فهمیدم
هرچه شد از نگاه سقا شد
یعنی عباس باب این خانهاست
شمع ارباب او چو پروانهاست
حر هوای دلش دوباره گرفت
آمد از شاه راه چاره گرفت
گفت این سینهام ببین تنگ است
اذن میدان ز یک اشاره گرفت
قبل رفتن زشاه مظلومان
یک سراغی زشیرخواره گرفت
با لب تشنه بیقراری کرد
پرسش از ماه و ماهپاره گرفت
وقت رفتن ولی به حال خراب
عاشقان، راه را سواره گرفت
بیامان تاخت از یسار و یمین
تا که تشنه فتاد روی زمین
شاه دین آمده به بالینش
پاک بنموده روی خونینش
گفت گردیدهای خداگونه
کرد تصدیق دین و آیینش
سر ارباب خم شد و دیدند
رخ نهاده به روی رنگینش
کار حر شد تمام ختم بخیر
با حسین کامل آمده دینش
جان سپرده به دامن مولا
بسته شد دیدهء خدا بینش
گر زمسجد به سوی دِیر شوی
با حسین عاقبت بخیر شوی
شعر طفلان حضرت زینب(س)/ حامد خاکی
اگر که ناله من در دلت اثر دارد
اگر که روح تو از این دلم خبر دارد
مزن به سینه من دست رد نباید دید
برادری به دلش این همه شرر دارد
اگر چه خواهر تو کم بضاعت است اما
ببین میان بساطش دو تا پسر دارد
یکی برای رسیدن به اکبر و قاسم
که شور و شوق پریدن به بال و پر دارد
یکی تمام امیدش به اذن دادن توست
که ذرهای غمت از روی سینه بردارد
و من تعجب از این میکنم که حیرانم
برادرم به زبان «نه» چرا دگر دارد
برای نجمه و لیلا اگر نیاوردی
همینکه نوبت من شد هزار اگر دارد!
حلالشان شده شیرم که خونشان ریزد
بپای خون خدا پس نگو خطر دارد
زمینه حضرت حر/ سعید نسیمی
بند اول
عبد گنهکارم تو منم/ حسین من حسین من
تو گلی و خار تو منم/ حسین من حسین من
روی دستم چادرخاکی/ کن قبولم مظهر پاکی
یابن زهرا حسین مظلوم
بند دوم
ز جهل خود گر شکسته ام/ قلب حزین خواهرت
ولی ببین دلشکسته ام/ مرا مرانی از درت
این من هستم گدای زهرا/ سر و جانم فدای زهرا
یابن زهرا حسین مظلوم
زمینه طفلان زینب (س)/ حسین آفتاب
چشای خیس من ازت
میبینی خواهشی دارن
بچههای من پیش تو
آخه چه ارزشی دارن
به من یه فرصتی بده
تا بلاگردونت بشم
غم به دلت راه ندیا
الهی قربونت بشم
خدا رو شاکرم
نوبت من رسید
که بشم بعد از این
دیگه مادر شهید
حال و هوای خیمهها
گرفته رنگ و بوی تو
اگه شهید شدن حسین
فدا یه تار موی تو
حسین من حسین من
آخر سر خوب میدونی
یا که اجازه میگیرم
یاکه میرم یه گوشهای
میون خیمه میمیرم
من نمیتونم ببینم
که داری خنجر میخوری
هر چن تا نیزه بخورن
تو نیزه کمتر میخوری
واسه اینه میگم
که بذاری برن
برای جون دادن
این دوتا حاضرن
قول میده خواهرت بهت
در نیاد از گلوم صِدام
جنازشونم بیاری
از خیمه بیرون نمیام
حسین من حسین من
نوحه طفلان حضرت زینب (س)/ علی صالحی
بند اول
میمنه در، چنگ حیدر
میسره در، مشت جعفر
آمد از خیمه گُردان زینب
الله الله به طفلان زینب
هر دو عازم جهادند
شیر فاطمى نژادند
بند دوم
تیغ و نیزه، دیده بر راه
حضرت عشق، مىکشد آه
پشت پاى دو شیر دلاور
بدرقه مىکند اشک مادر
هر دو تشنه جان سپارند
جز کفن زره ندارند
بند سوم
بوسه زد سنگ، رویشان را
پنجه زد گرگ، مویشان را
پیکر هر دو آماج تیر است
ذکرشان بانگ نعم الامیر است
هر دو بى سر حسینند
نذر اصغر حسینند
واحد حضرت حر/ سعید نسیمی
بىپناهم یابن زهرا
کن نگاهم یابن زهرا
اى پناه هردو عالم/ کن نظر برسوز و آهم
برتو اى مولا دخیلم/ گرچه سرتاپاگناهم
این منم گداى زهرا
جان من فداى زهرا
بىپناهم یابن زهرا
کن نگاهم یابن زهرا
اى امام جود و رحمت/ اى دو عالم مبتلایت
این من وجرم و خطایم/ این تو و لطف و عطایت
من کسى جز تو ندارم
کن نظر بر حال زارم
بىپناهم یابن زهرا
کن نگاهم یابن زهرا
من همان حرم که اول/ راه تو مولا ببستم
قلب پاک زینب و هم/ کودکانت را شکستم
اذنم ده گردم قربانت
فداى کام عطشانت
بىپناهم یابن زهرا
کن نگاهم یابن زهرا
واحد طفلان حضرت زینب (س)/ علی قالیباف
هدیه، میدم دوتا کبوتر
ببخش اگه که بیشتر
چیزی برات نداره خواهر
اذن، میدون بده با چشمات
قربونی شن جلو پات
جوونیشون فدا جوونات
داداش جون، ببین چه قد کشیدن
شبیه اکبر تو رشیدن
پیش تو، آبرو خریدن
بدون داداش تا وقته
شهادت عزیزام
قسم به حق مادر
از خیمه بیرون نمیام
قبول بکن هدیههامو (داداش حسین )
باز درنیار تو اشکامو (داداش حسین)
داداش، نکن تو ناامیدم
بذار تو آخرین دم
بگم که مادر شهیدم
اینها، از دنیا دست کشیدم
کاشکی برات بمیرن
اسارت منو نبینن
نباشن، تا غارتو نبینن
به خیمه جسارتو نبینن
برن تا اسارتو نبینن
سرای بچههام رو
نیزه جلوتر از تو
باید باشه تا سنگا
نریزه روی سرتو
قبول بکن هدیههامو (داداش حسین) ۲
باز در نیار تو اشکامو (داداش حسین) ۲
دو دمه جناب حر/ تقی نسیم
اى عزیز فاطمه گشتم به عشق تو اسیر
یا حسین دستم بگیر
تو امیر عالمینى یا حسین نعمالامیر
یاحسین دستم بگیر
دودمه طفلان زینب (س)/ تقی نسیم
ما یلان زینب و از نسل پاک جعفریم
در رهت سر مىدهیم
ما بسیجىها برایت یک تنه یک لشکریم
در رهت سر مىدهیم