۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۱۷
عقیق:همزمان با فرارسیدن ماه محرم، بسته جامع محتوایی شامل مقتل و اشعار ویژه مصیبت، نوحه، واحد، دو دمه و شور به مناسبت هرروز این ماه شریف، ارائه خواهد شد.
دومین شب ماه محرم در هیأتهای مذهبی به عزاداری با موضوع ورود کاروان سیدالشهدا(ع) به کربلا پرداخته میشود.
براساس این گزارش، در زیر خلاصهای از مقتل صحیح پیرامون این واقعه ارائه میشود:
پس از آن که حر نامه ابن زیاد را مبنی بر سخت گرفتن بر امام و سکنیدادن ایشان در زمینی خشک و بیآب و علف دریافت کرد، بر امام سخت گرفتند. زهیر گفت: تا عدهای قلیلند با ایشان بجنگیم، اما امام فرمود: ما هرگز جنگ را آغاز نمیکنیم تا اینکه مرکب امام در نقطهای مشخص از حرکت باز ایستاد. حضرت نام آن محل را پرسید.
جناب زهیر اسامی مختلف آنجا را اعم از طف، قاضریه و نینوا ذکر کرد، اما حضرت هر بار میفرمودند: «آیا نام دیگری هم دارد.» تا این که گفتند: «کربلا». سپس فرمود: «اعوذ بالله من الکرب و البلاء» و فرمود: همینجا توقف کنید و بار بگشایید که این سرزمین، خوابگاه شتران ما و محل قبور ما خواهد بود؛ همانجایی که جدم رسولالله (ص) به من فرمود و وعده داد.
حضرت مشتی از خاک کربلا برداشت و بو کرد و با خاکی که همراه داشت، مقایسه کرد. آنگاه فرمود: این همان خاک است که ام سلمه گفت: جبرئیل نزد رسول خدا بود و تو هم بودی. پس گریستی. پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن. بعد، شما را در دامان خود نشاند. جبرئیل گفت: او را دوست داری؟ پیامبر فرمود: آری. گفت: امت تو او را خواهند کشت و اگر میخواهی قتلگاهش را نشانت دهم. پیامبر فرمود: آری. پس زمین کربلا را نشان داد و جبرئیل مقداری خاک آنجا را به پیامبر(ص) داد.
آنگاه تمام یاران و اهل بیت (ع) خود را جمع کرد. به آنان نگاه میکرد و میگریست. آنگونه که با گریه امام، تمام یارانش گریان شدند. سپس امام فرمود: خدایا! ما اهل بیت پیامبر توییم که از حرم جدمان اخراج و طرد شدهایم و بنیامیه به ما تعدی کرد. خدایا! حق ما را بستان و ما را بر کافران پیروزساز. سپس فرمود خیمهها را برپا کنند؛ خیمه زنان در میان خیمهها و خیمه بنیهاشم در اطراف. سپس امام حسین (ع) برای لشکریان خطبهای خواند و نصیحت کرد.
حضرت ام کلثوم عرض کرد: ای برادر! احساس عجیبی در این سرزمین دارم و اندوه زیادی بر دلم سایه افکنده است. امام، خواهر خود را تسلّی داد.
برخی گفتهاند امام برای عدهای که همراهش بودند، خطبه خواند و فرمود: آن روز که از مدینه و مکه با من آمدید، تصور بر این بود که کوفیان از ما حمایت میکنند، اما بدانید که از ما حمایت نمیکنند و تصمیم بر قتل من و اسارت اهل بیتم دارند. نیرنگ در فرهنگ ما اهل بیت(ع) نیست و خواستم مطلع باشید. هرکس از این سفر کراهت دارد، میتواند برگردد و از تاریکی شب استفاده کند. جدم فرمود: ولدی الحسین قتیل بطف کربلا غریباً وحیداً عطشانا فمن نصره فقد نصرنی و نصر ولده القائم و لو نصرنا بک نه فهو فی حزبنا یوم القیامه.
عدهای نوشتهاند: زهیر، بریر، نافع بن هلال و ... برخاستند و اظهار وفاداری کردند.
بعضی مورخان از قول سکینه بنتالحسین نقل میکنند که سخن امام که به اینجا رسید، مردم گروه گروه پراکنده شدند و امام را ترک کردند. اشک بر چهرهام نشست و به تنهایی پدرم گریه کردم. به سمت خیمه زنان برگشتم و چون عمهام ام کلثوم مرا دید، گفت: چرا اینگونه گریانی. شرح ما وقع گفتم. ناله عمهام بلند شد: واجدا، واعلیا، واحسنا، واحسینا، وا قلّه ناصراه أین الخلاص من الأعداء
امام در حالی که گریه میکردند، آمدند و خواهر را تسلّی دادند و فرمودند: خواهرم! چارهای نیست و باید تسلیم امر خدا بود. من حجت را بر مردم تمام کردم و ایشان جز قتل من به چیزی نیندیشند و این همان است که جدم به من خبر داده است. شما ناچار باید کشته مرا بر خاک و خون نظاره کنید؛ ولیکن وصیت میکنم شما را به صبر و بردباری.
منابع:
بحارالانوار/ مجلسی/ ج۴۴
لهوف/ سید بن طاووس
مقتلالحسین/ مقرم
ارشاد/ شیخ مفید
وقایعالایام/ خیابانی
عوالم/ بحرانی
در ادامه به ارائه بسته اشعار به مناسبت شب دوم محرم که برای ورود کاروان سیدالشهدا(ع) به کربلا عزاداری میشود، میپردازیم:
شعر / محمد قاسمی
کاروانی آمده
کهکشانی در زمینی آسمانی آمده
خاک میبالَد به خویش
چون به خیرِ مقدمِ عَرشآشیانی آمده
وای! پیشِ چشمها
سایه سنگین و شوم ساربانی آمده
آهِ مَقتل شد بلند
ناله زد که موقع مرثیهخوانی آمده
در پی این قافله
بانویی از شهر پیغمبر، کمانی آمده
وارثِ یاسِ بهشت
سوی دشت لالههای ارغوانی آمده
میهمان کوفه! نه
او در این صحرا به قصد میزبانی آمده
پیرِ عُشّاقِ جهان
با سری سرشار از شورِ جوانی آمده
جانِ جمع پنج تن
تا بمانَد دین برای جانفشانی آمده
خاک را بوید به مُشت
چون در این وادی به دنبال نشانی آمده
کربلا خوشحال باش
تا که آبادی ببینی در تو بانی آمده
چشمهایت را ببند
سر به زیر انداز چون زهرای ثانی آمده
از چه رو آشفته است
گر عِنان گیرش برای هم عِنانی آمده
این طرف جانانهها
در مُقابل لشکری قَدّار و جانی آمده
این چگونه دعوتیست؟
حُر، چرا پس با سپاهی آنچنانی آمده
دست در دست کمان
تیر پشت تیر با قصدِ تبانی آمده
نوحه / میثم مومنی نژاد
بند اول
غم به مهمانی دل رسیده
کاروانی به منزل رسیده
حاجیان این منای حسین است
کعبه در کربلای حسین است
السلام السلام ای حسین جان
بند دوم
آسمان ماه و مهپاره آمد
غنچهای بین گهواره آمد
داغ سه شعبه گردیده احساس
بر گلوی علی، چشم عباس
السلام السلام ای حسین جان
بند سوم
نیزه بوسد همین جا سری را
ساربان دزدد انگشتری را
آتش کین کجا وادی طور
نعل تازه کجا سوره نور
السلام السلام ای حسین جان
زمینه / سجاد محمدی
بند اول
دلشوره دارن ماه و ستاره
ابر غریبی بارون میباره
با همن حسین و زینب همیشه
نمیشه جدا بمونن نمیشه
دل همه شبیه شب تار گرفته
رکاب خواهرش رو علمدار گرفته
بند دوم
پاشو ابالفضل حالم خرابه
خیمه به پا کن اصغر بخوابه
میبینی که اشک چشماش روونه
نذاری رباب تو آفتاب بمونه
یکی بره برای رباب آب بیاره
تو گهواره یکی اصغرم رو بذاره
بند سوم
داری میبینی ، ابر بهارم
خیلی دعا کن ، طاقت بیارم
میبینی که نیزه دارا نشستن
میبینی کمر به قتل توبستن
اگه بره سر تو رو نیزه می میرم
اگه بری تو گودال من آتیش میگیرم
زمزمه / محمد رسولی
بند اول
عجب سرزمینی
چه دشت بلایی
پیچیده برادر
شمیم جدایی
هاهُنا کربلا
ببین دخترا رو پر از دلهرن
بچه ها تشنه ان
چه خوبه هنوز مشکا از آب پرن
تو همین سرزمین
سرتو داداش از قفا میبرن
میری و بعد تو
زن و بچت اینجا کتک میخورن
بند دوم
بمون ای اباالفضل
کنارم همیشه
میدونی یه لحظه
نباشی چی میشه
وای حرم معجرم
شده حال من حال آواره ای
وای رباب بعد تو
نه شیرخواره داره نه گهواره ای
وای برا دخترا
نه گوشی میمونه نه گوشواره ای
ده شبِ بعد از این
حجابم میشه چادر پاره ای
واحد تک حماسی / علی صالحی
بند اول
کل خیر فى باب الحسین
صلى على اصحاب الحسین
کربلا کربلا کربلا
اللهم ارزقنا بالحسین
بى نظیرى ، عالم گیرى
نعم المولى و نعم النصیرى
بند دوم
پایتخت ولا کربلا
وادى ابتلا کربلا
اى جنت الاعلى کربلا
السلام على کربلا
خوش نشانى ، جاویدانى
ارض مقدس عرش الرحمانى
بند سوم
مستم مستم مستم از حرم
من بهشتى هستم از حرم
جان مى دهم روزى که دمى
جدا گردد دستم از حرم
این اصول است ، بى افول است
تحت قبّه دعاها مقبول است
دو دمه
آمده در، دشت جنون
خیمه زده قافله فاطمیون
حسین جان حسین جان
تا به سما، رفته کنون
پرچم یا فاطمهی فاطمیون
حسین جان حسین جان
منبع:فارس