۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۰۴
عقیق:احمد بابایی غزلی را در حرم رضوی به امام رضا علیه السلام تقدیم کرد.
دل بسته ام به فرصت اصرار، در حرم
وا شد دلم ز گریه ی زوّار، در حرم...
خورشید، سائلی ست که از صبح تا غروب،
بوسه زند به سایه ی دیوار، در حرم
روزی سه بار، مرگ و وصال، آرزو کند
هر زائری که آمده یک بار، در حرم
آه... ای اجل! قدم به دو چشم ترم بنه
من دلخوشم به وعده ی دیدار، در حرم
نقاره می زنند... شفا رایگان شده!
ای خوش به حال این همه بیمار، در حرم
دلبر به چشم بیدلیِ ما دمید و دید
حیرت، یکیّ و آینه، بسیار، در حرم
از لحظه ای که داده به او دستِ «یاعلی»
عارف شده ست لات جگردار، در حرم!
«رسوای عالمی شدم از شور عاشقی»
«از من مرا بگیر و» نگه دار در حرم!
جز «من» که چشمهام دو تردامنند و بس،
چشمم ندیده است «گنه کار»، در حرم