۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۲۰
عقیق:محفل شب شعر رضوی با حضور شاعران جوان انقلابی مانند آقایان محمود حبیبیکسبی، میلاد عرفانپور، حسین زحمتکش، سجاد سامانی، محمدرضا طهماسبی، رضا وحیدزاده و علیرضا سمیعی در چهارمین دوره آموزشی اسلام ناب در شب میلاد امام رضا(ع) برگزار شد. در این محفل، آقای حسین قرایی، منتقد ادبی و فعال فرهنگی، با موضوع «بررسی شخصیت ادبی و فرهنگی رهبر انقلاب» سخنرانی کرد که در این نوشته، گزارشی از این سخنرانی میخوانید.
قرایی با اشاره به یکی از رباعیاتی که آقای هادی فردوسی در محضر رهبری خواند، گفت: «رباعی این بود: عهدی است که بستهایم، برمیخیزیم / با آنکه شکستهایم، برمیخیزیم / هروقت که نام عشق را میخوانند / هرجا که نشستهایم، برمیخیزیم. آن سال فردوسی در فهرست شعرخوانی در محضر رهبری نبود و گویا آقا این رباعی فردوسی را قبلا خوانده و حفظ بودند. آن موقع فردوسی حدودا ۱۹ساله بود. در آن جلسه بعد از شعرخوانیها، آقا اشاره کردند: «آقای فردوسی هم رباعیاتی دارند که بهتر است بخوانند». من بعدا از فردوسی سوال کردم: «چطور شد رهبری این رباعی را حفظ بودند؟» او گفت: «قبلا نشریه سوره به سردبیری آقای وحید جلیلی درمیآمد. این نشریه بهدست آقا رسیده بود و رباعیات من را آقا در این نشریه خوانده بود». برای من خیلی جالب بود که رهبر مملکت حتی شعرهای نشریات را هم رصد میکنند».
او خاطرهای دیگر از توجه رهبری به نشریات بازگو کرد: «دوسه هفته پیش مطلبی را به یکی از روزنامهها دادیم. یکی از دوستان میگفت از بیت رهبری زنگ زدند و گفتند: «آقا این مطلب نقد دکتر محمدرضا ترکی را خوانده و گفتهاند خیلی خوب است». «شما رهبری را مشاهده میکنید که ریزترین حرکات و سکنات فرهنگی را رصد میکند و درباره آن حرف دارد. بیشترین امید رهبری هم به جوانان است. آقای میلاد عرفانپور هم یکی از شاعران جوان همان سالهاست که با هادی فردوسی گُل کردند. آقا بیشتر به همین جوانان توجه میکنند و اسمهایشان را بهحافظه سپردهاند. این را من اصلا در ائمه محترم جمعه، مدیران کل، در رؤسای جمهور و حتی در خود شما و افراد دارای مناصب مختلف فرهنگی ندیدهام».
قرایی درباره کیفیت برگزاری جلسات شب شعر بیت رهبری گفت: «جلسات شعرخوانی شب میلاد امام حسن مجتبی(علیهالسلام) از نیمساعت قبل از نماز شروع میشود و رفقای شاعر هرسال کتابهای تازهشان را میآورند و به آقا هدیه میدهند. جلسه حدودا از ساعت ۱۹:۳۰ شروع میشود و تا هروقت خوش بگذرد، ادامه پیدا میکند؛ یعنی حدودا تا ساعت یک نیمهشب».
او خاطرهای از مرحوم محمدرضا آقاسی نقل کرد و گفت: «حوزه هنری حدود ۲۰ سال پیش آقای محمدرضا آقاسی را راه نمیداد. دلیلش را نمیدانم. دستگاههای فرهنگی شاعران انقلاب را جدی نمیگیرند. آقاسی در مراسم ختم مرحوم ابوالفضل سپهر میگوید: «من از هیچکدام از مسوولان فرهنگی توقع ندارم به من توجه کنند. جنازه من هم روی زمین بماند، شهرداری بالاخره برایش فکری میکند. هرچه حزباللهیتر و بسیجیتر باشید، بیشتر زجر میکشید». آقاسی هم همینطور بود. میگفت: «مسلماننمایان تکنوکرات / رهاوردتان چیست جز منکرات». شعرهای آقاسی دهان خیلیها را بست: «شیعه یعنی تیغ، یعنی موشکاف؛ شیعه یعنی ذوالفقار بیغلاف». آقاسی شاعر مردمی عصر انقلاب اسلامی است. ما خیلی چیزها را با مردم فاصله دادیم. اتلمتلهای سپهر را بخوانید. شما نباید غربت چنین افرادی را زیاد کنید که متعاقبا غربت رهبری زیاد میشود».
قرایی گفت: «ما پاسداشتی برای زکریا اخلاقی گرفته بودیم. ایشان روحانی است. آقای مرتضی امیریاسفندقه میگفت زکریا اخلاقی «سهراب سپهری است که عمامه نهاده است». آن شب هیچکدام از شبکههای تلویزیون مراسم را پوشش نداد. یک ماه بعد در دیدار رهبری موقع شعرخوانی آقای اخلاقی، رهبری گفت: «من اخبار بزرگداشت شما را ازطریق سایتها دنبال میکردم». برای من جالب بود که تلویزیون به این موضوع توجه جدی نکرد؛ اما رهبری این را دنبال میکرد».
او افزود: «آقا به افراد توجه خاصی دارند؛ مثلا در جلسات شعر، آقا یکبار فرمودند: «آقای میرشکاک! شما تشریف بیاورید جلو بنشینید». این را در پرانتز بگویم که کتاب تاریخ شفاهی درباره میرشکاک دارم که اجازه انتشار ندادند. حالا میخواهم پرتتان کنم به سال ۱۳۵۹. میرشکاک رفته بود به جبهه و خطمقدم. آیتالله خامنهای متوجه شده و گفته بودند: «کی اجازه داده آقای میرشکاک برود جنگ؟» آقا کسی را فرستاده بود که میرشکاک را برگرداند و گفته بودند: «وظیفه شما این است که در روزنامه جمهوری اسلامی بنویسید و قلم بزنید». ولیفقیه ششدانگ حواسش به هنر انقلاب است. آیا من و شما هم اینگونه هستیم؟ همه ما متهمیم».
قرایی برخی اصول فرهنگی رهبری را تشریح کرد و گفت: «یکی از اصلها، اصل محبت است. این اصل بسیار در امور فرهنگی کارساز است. دومین اصل نشاط مؤمنانه است. عدهای نق میزنند که مملکت رو به تباهی است. همهاش از ناامیدی سخن میگویند؛ اما آقا همیشه امید میدهند و این امید با نشاط مؤمنانه همراه است. یکی از اتفاقهایی که جای امیدواری دارد، همین جمع جوان است. نکته بعدی کار مداوم آقا در فضای فرهنگی است. من به یکی از رفقای مسوولمان گفتم: «آقا کتابها را میخواند و برای آنها تقریظ مینویسد. شما هم مدیرکل هستی، به مدیران جزء خودت بگو این کتاب را من خواندهام. هر کسی خواند مثلا اضافهکارش را افزایش میدهم». شما در دانشگاهها و حوزهها این قبیل کارها را خیلی میتوانید انجام دهید؛ مثلا «جنگ پابرهنه» آقای رحیم مخدومی را بخوانید. مخدومی هفت جلد کتاب درباره فتنه ۸۸ دارد».
او افزود: «رهبر انقلاب حدود سههزار رمان خارجی خوانده است. کدامیک از شما سرتان از آقا شلوغتر است؟ بحث بعد بیمنت کارکردن آقاست. کتاب «وقتی مهتاب گم شد»، یکی از نمونههاست. دو سال قبل از اینکه کتاب «وقتی مهتاب گم شد» چاپ شود، آقای حمید حسام به من گفت: «آشنا نداری این کتاب را سوره مهر چاپ کند؟» گفتم: «شما که نیازی به آشنا ندارید!» گفت: «این کتاب دو سال است که آنجا مانده و هربار بهانه میآورند و چاپ نمیکنند». شخصیت شهید علی خوشلفظ گوشهنشین شده بود. بعدا کتاب که بیرون میآید، رهبر انقلاب حمید حسام و شهید علی خوشلفظ سر دست میگیرند و الان کتاب «وقتی مهتاب گم شد» به چاپ بیشتر از پنجاهم رسیده است».
او درپایان پیشنهادی فرهنگی به جوانان شهرهای مختلف داد: «بیایید باهم عهدی ببندیم. در هر شهرستانی، یکی از هنرمندان عصر انقلاب را ضریب بدهیم. صداوسیمای استانها را پای کار بیاوریم. از حوزه هنری، ائمه جمعه، سپاه و بسیج، فرهنگ و ارشاد و... مطالبه و کار برایشان تعریف کنید. برای هریک از بزرگان شهر خودتان، مراسم بزرگداشت برگزار کنید. بعد برایش مستند بسازید و کتاب منتشر کنید. من هم پای کار شما میآیم و کمک میکنم».
منبع:صبح نو