۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۵ : ۲۰
عقیق:محسن اسماعیلی در یکصد و پنجاه و ششمین جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه در محل مجموعه فرهنگی سرچشمه، از «تقبیح انگیزههای شخصی در آرای انتخاباتی» به عنوان درس مهم از سیره سیاسی امیرالمومنین نام برد و گفت: بر اساس آموزههای دینی، مناصب عمومی امانتهای الهی و مردمی هستند که باید به افراد شایستهتر واگذار شود: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَیٰ أَهْلِهَا». پیامبر (ص) هم فرمود: «از ما نیست کسی که در امانت خیانت کند.» این درباره هر امانت و امانت از هر کسی است؛ چه رسد به امانتی به بزرگی و اهمیت تصدی امور مسلمانان. امور مسلمانان را باید به دست کسانی سپرد که بیشترین صلاحیت را دارند؛ وگرنه خیانت در امانت شده است؛ خیانتی بزرگ به خدا، به پیامبر خدا و به خلق خدا.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: پیامبر (ص) در این خصوص فرمودهاند: «هر کس مردی را از میان گروهی به کار گمارد و بین آنها خداپسندتر از او باشد، به خدا و رسول او و مؤمنان خیانت کرده است.» کتب اهل سنت نیز به عبارتهای مختلف از آن حضرت نقل کردهاند که فرمود: «هر کس از میان مسلمانان کارگزاری برگمارَد، در حالی که میداند در میان آنان شایستهتر از او به این کار و داناتر به کتاب خدا و سنّت پیامبرش وجود دارد، بیگمان به خدا و پیامبر او و همه مسلمانان، خیانت ورزیده است.»
وی در ادامه درباره ملاک انتخابها و شرط انتصابها در جامعه اسلامی، اظهار داشت: امام علی (ع) در عهد خویش به مالک اشتر نوشت: «در مساله انتخاب کارگزاران و مقامات دقت کن، (فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً)؛ آنها را با آزمایش و امتحان به کار بگیر، یعنی امتحان پس داده باشند، و از روی علاقه شخصی و برای امتیاز دادن کسی را منصوب نکن.» أَثَرَةً، که در این روایت و روایات دیگر مورد نکوهش فراوان قرار گرفته است، به معنای خودخواهی، رانتخواری و امتیازطلبی است. پس مفهوم فرمایش امام این میشود که کسی را به دلیل روابط عاطفی یا منافع گروهی منصوب نکن زیرا این دو خصلت سرچشمه ستم و خیانت است؛ ستم به مردم و خیانت به نظام.
محسن اسماعیلی در بخش دیگر جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه، با بیان اینکه رفتار امام علی (ع) در جریان انتخاب خلیفه سوم واجد درسهای مهم سیاسی و انتخاباتی است، گفت: امیرالمومنین (ع) با اینکه اصل شیوه انتخاب خلیفه سوم را قبول نداشتند، اما باز هم به جهت حفظ کیان اسلام و مصالح کلان مسلمانان، همراهی و مماشات با آنان را عاقلانه دیدند و ترجیح دادند.
وی افزود: گاهی لازم است که انسان متشرع بارها و بارها از حق خویش کوتاه بیاید. وظیفهنشناسی دیگران مجوزی برای عبور متدینان از خط قرمزهای الهی نیست. نه تنها امام علی (ع)، که دیگر انسانهای سیاستمدار هم میدانستند که نتیجه چیست اما حضرت علی (ع) باز هم خود را فدای دین و بقای آن کرد. ابن ابی الحدید نوشته است: عباس، عموی پیامبر (ص) که از نتیجه آگاه بود، به حضرت توصیه کرد که در این جلسه شرکت نکن و شأن خود را برتر از آنان بدان! اما حضرت به او پاسخ داد که «إنّی أکْرَهُ الخِلافَ»؛ نگران ایجاد اختلاف هستم.
اسماعیلی با اشاره به کلام امیرالمومنین که خطاب به بیعتکنندگان با عثمان فرمودهاند: «شما خوب میدانید که من از هر کس، برای خلافت شایستهترم، ولی به خدا سوگند! تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو به راه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت میکنم.»، افزود: مصلحتسنجی مداوم و فداکاری مستمر و التزام دائمی و همیشگی امیرمومنان (ع) به حفظ وحدت و مصلحت مسلمانان از جمله درسهای مهم امام (ع) به پیشوایان است.
وی خاطرنشان کرد: امام مصلحت اسلام و مسلمانان را میسنجیدند، اما متأسفانه دیگران تنها منفعت خویش را میطلبیدند و حبّ و بغضهای فردی را ملاک رأی سرنوشتساز خویش قرار میدادند. در نتیجه بعضی به دلیل کینهای که از حضرت در دل داشتند، از او روی برگرداندند و به دیگری رأی دادند: «فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ». بعضی دیگر هم بر اساس روابط خویشاوندی رأی دادند: «وَ مَالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ».
منبع:مهر