۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۸ : ۰۰
عقیق:استاد حسین انصاریان، در حسینیۀ همدانیهای، اظهار کرد: همانطور که در جلسات گذشته ذکر شد، طبق آیات قرآن تمام موجودات هستی بدون استثنا کلمات الله هستند. این مسئله در اواخر سورۀ مبارکۀ کهف و در سورۀ مبارکۀ لقمان مطرح است.
وی در توضیح معنای لغوی «کلمه» گفت: عالمان لغت وقتی میخواهند کلمه را تعریف کنند، میگویند: «کلمه» یک واقعیتی است که معنا دارد. این معنا را پروردگار مهربان عالم در این قالب ریخته یا وقتی زندگی انسان در کرۀ زمین شروع شده، اهل خرد و عقل و آنهایی که میخواستند زندگی انسان یک نظام خاص معینی داشته باشد کلماتی را اختراع کردند و برای هر کدام هم چند معنا وضع کردند.
استاد برجسته اخلاق حوزه ادامه داد: کلمهای که دارای واقعیت است، معنا دارد، منتها باید دقت کرد که لفظ کلمه به هم نریزد. اگر یک کلمه درستی را بههم بریزیم، آن کلمه بیمعنا میشود. خودشان هم یک مثل جالبی در کتابهای طلبهها دارند و میگویند: لغت «زید» یعنی این انسان، اگر ما بیاییم این لغت را بههم بریزیم، «دال» را بیاوریم اول، «ز» را بیاوریم آخر میشود: «دیز»؛ یک چیز بیمعنا و مهمل می شود که دیگر قابلیت به کارگیری در حرف زدن و نوشتن ندارد.
معنای کلمه الهی خورشید
وی با بیان اینکه همه موجودات عالَم کلمه الله هستند، به معنای کلمه الهی خورشید اشاره و تصریح کرد: در یک کتاب اروپایی به نام «علم و زندگی» در یک بخشش که بحث راجعبه انرژی و حرارت است، مسئلۀ خورشید و این کرۀ آتشین معانی زیبای بسیاری دارد، در وجودش معنا موج میزند؛ این معنا را وقتی بیرون میدهد رنگ هزاران گل رنگارنگ میشود، میکروبها را میکشد. اول بهار میلیاردها درخت، شکوفههای رنگارنگ پیدا میکنند و میوههایی میشوند که سر سفرۀ ما با رنگهای متنوع قرار میگیرند. این معنی خورشید است، باقی کلمات هم به همین صورت معنا دارند.
کلمه انسان استعداد معنا شدن به معانی مختلفی را دارد
استاد انصاریان گفت: انسان «کلمة من کلمات الله» است یعنی استعداد معنا شدن به معانی مختلفی را دارد در صورتی که کلمۀ وجودی او سالم بماند و به هم نریزد. اگر این کلمه را با آلودگی و نجاست، نفاق، کفر، شرک، فسق، فجور، معصیت صغیرهو کبیره، حرامخوری، ربا، زنا، ظلم، بههم بریزیم آن زمان هیچ معنایی ندارد.
وی افزود: خداوند در سورۀ مبارکۀ اعراف ذکر میکند؛ «أُولئِكَ كَالْأَنْعام» بعد خود خدا میگوید خر و گاو که بار میبرند، زمین را شخم میزنند، شیر میدهند، پنیر میدهند، کره میدهند، سرشیر میدهند؛ حیف است که به این کلمۀ وجودی به هم ریختۀ انسان اسم گاو یا الاغ یا شتر یا بز یا یک حیوان دیگر بگذارم. خدا بلافاصله از این نامگذاری منصرف میشود و میگوید «بَلْ هُمْ أَضَل»(اعراف، 179). (گاوان و خران بار بردار/ به ز آدمیان مردم آزار).
افرادی که علم دارند ولی عملکننده به آن علم نیستند، «كَمَثَلِ الْحِمار» هستند
مبلغ عرصه بین الملل افزود: فردا صبح، وقتی بگذارید و به تمام دادگاهها، دادگستریها، تجدیدنظرها و دیوان عالی کشور سری بزنید و ببینید یک پرونده از یک حیوان پیدا می کنید؟ تمام شکایتها برای جنس دوپاست. موضوع پرونده ها مال مردم خوری، تجاوز، ناز، ربا، چاقو کشی، قتل و... است، تمام شکایتها برای این کلمۀ به هم ریخته هست که بیمعنا، مهمل، باطل و لجن شده است. خداوند در آیه 176 سوره اعراف می فرماید: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْب» داستان این انسان عین داستان سگ است! در آیه 5 سوره جمعه نیز می فرماید: «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمار» عالمانی که علم بارشان است، «ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها» ولی خودشان عملکننده به آن علم نیستند، مصداق «كَمَثَلِ الْحِمار» هستند. این دسته، همان عالمان یهود، عالمان مسیح و عالمانی که در عربستان هستند می باشند که آبرو برای دین نگذاشتند.
برخی از انسان ها به شکل حیوان هستند
محقق، مفسر و پژوهشگر علوم قرآنی با بیان اینکه برخی از انسان ها به شکل حیوان هستند، گفت: در قرآن بیان شده است که بخشی از بنیاسرائیل ستمگر، ظالم، جفاکار، پلید، آلوده و انسانهایی هستند که دل انبیای بنیاسرائیل را آتش زدند. خداوند میگوید یک بار به این گروه خطاب کردم: «کونوا» یعنی باشید، بشوید، «كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِين»(بقره، 65) از این شکل انسانی عوض بشوید و بوزینه بشوید، بوزینۀ رانده شده و همه میمون شدند. قیامت از حیوانات گوناگون محشری است؛ یک عدهای بهصورت سگ، روباه، شیر، خوک و مورچه تبدیل می شوند.
کلمه اصلی وجود خود را با اتصال به خداوند و انبیا حفظ کنید
نویسنده کتاب ارزشمند «عبودیت و بندگی» خاطرنشان کرد: خداوند خطاب به بنده خود می فرماید: بندۀ من! کلمه بودن وجود خودت را حفظ کن و به هم نریز، با اتصال به من که منبع لطف، احسان، محبت، رحمت و مغفرت هستم و همچنین با اتصال به انبیا و اولیای من.
او با ذکر نمونه ای به ارزش انسان اشاره و خاطرنشان کرد: مرحوم ملا مهدی نراقی(ره) نقل میکند: پیغمبر در طواف دیدند یک زائر حلقۀ درِ کعبه را گرفته و به پروردگار میگوید: به عزت و حرمت و آبروی این کعبه مشکل من را حل کن. پیغمبر طوافشان را قطع کردند و آرام دست روی شانۀ زائر گذاشتند و فرموند: چرا خدا را به کعبه قسم میدهی؟ گفت: آقا قسمی بالاتر هم هست؟ فرمود: بله. گفت: من بلد نیستم. فرمودند: اگر مؤمن هستی خدا را به خودت قسم بده «فان المؤمن اعظم حرمة من الکعبه»، این مطلب را مرحوم نراقی نقل میکند که آدم کمی نیست.
چقدر خودمان را معنی کردیم؟
استاد انصاریان در پایان گفت: چند لحظه، چند ثانیه به خودمان فکر کنیم، معنی شدیم یا خیر؟ میخواهیم معنی شویم؟ وقت هست؟ اینقدر که پول، کارخانه، خانه و رفت و آمدها را معنی کردیم، چه مقدار به خودمان رسیدیم و خود را معنی کردیم؟