عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۰۳۸۴
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۸
بازخوانی کتاب حماسه حسینی شهید مطهری
یکی از شبهاتی که درباره زندگانی اهل‌بیت نقل می‌شود جریان آب آوردن حضرت ابوالفضل برای امام حسین(ع) هنگام سخنرانی امیرالمؤمنین(ع) است.
عقیق:متأسفانه به دلیل عدم رجوع به منابع اصلی روایی، گاهی تحریفات و شبهاتی درباره زندگانی اهل‌بیت(ع) بیان می‌شود که هیچ سندیت تاریخی ندارد. از جمله شبهاتی که گاهی در برخی هیئات مذهبی مطرح می‌شود، این است که روزی هنگام سخنرانی امیرالمؤمنین(ع) بر منبر مسجد، امام حسین(ع) تشنه می‌شود و امام علی(ع) به حضرت ابوالفضل(ع) می‌فرمایند برای ایشان آب بیاورد. شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی به این شبهه پاسخ می‌دهد که در ادامه آن را می‌خوانیم:
«یکی از قضایایی که همه ما شنیده­ایم راجع به روابط حضرت ابوالفضل و حضرت سید الشهداء می­گویند: روزی امیرالمومنین(ع) بر بالای منبر بود و خطبه می­خواند. امام حسین(ع) فرمود: من تشنه­ام، آب می­خواهم، حضرت فرمود: کسی برای فرزندم آب بیاورد. اول کسی است که از جا برخاست، کودکی بود که همان حضرت ابوالفضل العباس بود. ایشان رفتند و از مادرشان یک کاسه آب گرفتند و آمدند (آنهم با چه طول و تفصیلی). در حالی وارد شد که روی سرش گرفته بود و آب هم می­ریخت. امیر­المومنین علی(ع) چشمشان که به این منظره افتاد، اشکشان جاری شد. به آقا عرض کردند: آقا شما چرا گریه می‌کنید؟ فرمود: بله، قضایای کربلا یادم افتاد. معلوم است که این گریز به کجاها منتهی می­شود.
حاجی نوری در اینجا بحث عالی­ای دارد، می­گوید: شما می­گویید علی در بالای منبر بود و خطبه می­خواند، پس در کوفه بوده است. خلافت حضرت امیر در کوفه در چه سالی بود؟ بین 36 و 41. در آن وقت امام حسین در چه سنی بود؟ مردی بود تقریباً 33 ساله. می­گوید: آیا اصلا این حرف معقول است که یک مرد 33 ساله در حالی که پدرش دارد مردم را موعظه می­کند، خطابه می­خواند، یکدفعه وسط خطابه بدود: آقا من تشنه­ام، آب می­خواهم؟! اگر یک آدم معمولی این کار را بکند، می‌گویید: چه آدم بی­ادب بی­تربیتی است! و تازه حضرت ابوالفضل در آن وقت کودک نبوده، یک جوان در حدود پانزده ساله بوده است. یک چنین جعلی، تحریفی حالا غیر از موضوع دروغ بودنش، از نظر ارزش آیا شأن امام حسین را بالا می­برد یا پایین می­آورد؟ مسلم است که پایین می‌آورد. یک دروغی به امام نسبت داده­ایم و آبروی امام را برده­ایم، طوری حرف زدیم که امام را در سطح بی­ادب­ترین افراد مردم تنزل دادیم که در حالی که پدری مثل علی دارد حرف می­زند تشنه­اش می­شود، طاقت نمی­­‌آورد که جلسه تمام شود، حرف آقا را قطع می­کند: من تشنه­ام، بگویید برای من آب بیاورند»
منبع:تسنیم

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین